چه نماز شب و چه نماز صبح را چنان آرام می خواندند که ما اصلاً بیدار نشویم.
اصلاً برنامه شان بر بیدار کردن صبح نبود، یعنی اگر خدمت ایشان می خوابیدیم چه نماز شب و چه نماز صبح را چنان آرام می خواندند که ما اصلاً بیدار نشویم. هیچ وقت برای نماز کسی را بیدار نمی کردند، مگر کسی می سپرد.
خانواده ی شوهرم، برنامه شان این بود که صبح بچه را بیدار کنند و همسرم صبح ها دخترم را که مکلف شده بود، بیدار می کرد. امام وقتی از ماجرا باخبر شدند، برای همسرم پیغام فرستادند که خواب را بر بچه تلخ نکن.
این کلام، آنچنان مؤثر افتاد و اثر عمیق بر روح و جان دخترمان برجای گذاشت که بعد از ان خودش سفارش می کرد که برای اقامه ی نماز صبح به موقع بیدارش کنیم.*