دسته بندی :ملوک

1 مقاله

برخی

برخی

 بهاره ماشینش را جلوی خانه پارک کرد. از پله‌ها بالا می‌رفت که ملوک‌خانوم را دید، همسایه‌ طبقه اول را که هن‌هن‌کنان از پله‌ها بالا می‌آمد و به جان آسانسور خراب غر می‌زد. ملوک خانوم که بهاره را دید، لبخندی زد و به‌سرعت گفت: خدا خیرت بده مادر! بیا بیا اینارو

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا