دسته بندی :کرامات

88 مقاله

چندی از کرامات امام رضا (ع)

چندی از کرامات امام رضا (ع)

امام در خانه پسنده و سبز شدن درخت بادام: حضرت در نیشابور و در ناحیه‌ای موسوم به لاشاباد وارد شد، در آنجا به خانه پسنده بانویی کهن‌سال اقامت کرد که گویا شب آن روز در خواب دیده بود که حضرت میهمان او شده است، به همین دلیل آن روز در

گل نـرگـس

گل نـرگـس

آهای آقا… آهای خانوم… یه شاخه گل ازم بخر… از همه نوع، از همه رنگ، هرچی دلت میخواد ببر… این یکی یاسه بخدا… به رنگ و روش نگاه نکن… تمومه یاسا سفیدن… این یکی رنگ نیلوفر… این گل سرخ نازنین… یه معرکست بیا ببین… شکفتنش دوباره بود… ماه رمضون، تو

فرق ميان امام ، نبى و رسول

فرق میان امام ، نبى و رسول

على علیه السلام فرمود: خدا پیغمبرش را در زمان انقطاع پیامبران و اختلاف مردم فرستاد، به وسیله او رسالت تمام شد و وحى خاتمه یافت.(۱)حضرت على علیه السلام فرمود: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! بواسطه مرگ تو چیزى قطع شد که بواسطه مرگ دیگران قطع نشده بود،

مشكل خريد خانه

مشکل خرید خانه

جوانى مى گوید: «منزلى خریدم، امّا مى دانستم که براى اداى تمام پول خانه توانایى ندارم و خداوند باید به من کمک کند. شب چهارشنبه که به مسجد جمکران مشرف شدم، بعد از نماز تحیّت دعا کردم و گفتم: آقا ما را ببخشید که براى خواسته هاى کوچک پیش شما

عنايت حضرت به زوّار خود

عنایت حضرت به زوّار خود

 آقاى سید مرتضى حسینى، معروف به ساعت ساز قمى که از اشخاص با حقیقت و متدیّن قم و در نیکى و پارسایى مشهور و معروف است، حکایت مى کند: «یک شب پنج شنبه در فصل زمستان که هوا بسیار سرد بود و برف زیادى در حدود نیم متر روى زمین

شفاى ناراحتى اعصاب و روان

شفاى ناراحتى اعصاب و روان

 برادرى دانشجو مى گوید: «حدود سه سال بود که سردرد عجیبى داشتم. ابتدا درد از ناحیه گیجگاه شروع شده و سپس تمام سر، پیشانى، چشم ها و حتى دلم را فرا مى گرفت. شب و روز آسایش نداشتم. مدتى بعد از شروع سردردها حالت شوک به من دست مى داد.

شفاى مفلوج و سفارش به دعاى فرج

شفاى مفلوج و سفارش به دعاى فرج

یکى از خدمه جمکران مى گوید: «یک روز قبل از عاشوراى حسینى در مسجد جمکران مشغول قدم زدن بودم. مسجد بسیار خلوت بود. ناگهان متوجه مردى شدم که بسیار هیجان زده بود و به هر یک از خدّام که مى رسید، آنها را بغل مى کرد و مى بوسید. جلو

شفاى مسموم در حال مرگ

شفاى مسموم در حال مرگ

جوان مى گوید: «به دلیل مسمومیّت، چند روزى در بیمارستان نمازى شیراز بى هوش بودم. پزشکان از مداواى من قطع امید کرده بودند. برادرم که در آن لحظات کنار تخت من بود، مى گفت: دیدم که خط صافى روى صفحه اى که نوار قلب را نشان مى داد، ظاهر شد.

شفاى مجروح و معلول مغزى

شفاى مجروح و معلول مغزى

پدرِ کودک ۵ ساله مى گوید: «در اثر تصادف با اتومبیل، پسرم از دست، پا و جمجمه مجروح شد. سه سال در بیمارستان فیروزگر و بیمارستان حضرت فاطمه(علیها السلام) در تهران تحت درمان بود. بعد از بهبودى سر پسرم، پزشکان نظر دادند که او ۶۰% نقص عضو دارد; ۳۰% مقاومت

شفاى لال

شفاى لال

 یکى از خدام حضرت رضا(علیه السلام) مى گوید: «براى کشیدن دندان، پیش دکتر رفتم. دکتر گفت: غده اى کنار زبان شما است که باید عمل شود. من موافقت کردم، امّا پس از عمل، لال شدم و قادر به حرف زدن نبودم. همه چیز را روى کاغذ مى نوشتم و با

شفاى كسى كه لال شده بود

شفاى کسى که لال شده بود

 این جانب «ع ـ م» فرزند حسین، ساکن شاهرود، در اثر اصابت ضربه اى به جمجمه ام بى هوش شدم و به بیمارستان منتقل و بعد از ۴۸ ساعت به منزل انتقال یافتم; در حالى که در اثر آن ضربه، قوه گویایى خود را از دست داده و لال شده

شفاى ضايعه نخاع كمر

شفاى ضایعه نخاع کمر

«سال ها پیش که به مسجد جمکران مشرف مى شدم از حاجى خلیل قهوه چى که در آن زمان خادم مسجد جمکران بود، شنیده بودم که فردى به نام حسین آقا، مهندس برنامه و بودجه با هدایت آقاى حاج خلج قزوینى به مسجد جمکران مشرّف شده و شفا گرفته است.

شفاى سوختگى

شفاى سوختگى

برادر «ح» مى گوید: «غروب ماه مبارک رمضان، موقع افطار بود که بر اثر انفجار ترقه، آتش سوزى مهیبى رخ داد و دو برادرم سوختند; محمّد رضا ۶۵% و مجتبى ۳۵% . آنها را در بیمارستان سوانح و سوختگى شهید مطهرى بسترى کردیم. روز بعد که به بیمارستان مراجعه کردم،

کراماتی از حضرت معصومه

کراماتی از حضرت معصومه

چون تمام نعمت های مادّی و معنوی اهل قم، به برکت حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام است و ما همگی از برکت قبر مطهرش متنعّم هستیم، از انصاف به دور است که در این کتاب از فضائلش نشود؛ بر این اساس چکیده کرامتی را که صاحب انوار المشعشعین در کتابش به

نذر چهل شب چهار شنبه

نذر چهل شب چهار شنبه

بیا بیمار خسته گشته از درد***که درمانگاه برتر جمکران است به دارو خانه مهدى گذر کن***دوایش لطف داور  جمکران است( [۳] )   اهل نوشهر مازندران هستم که در حال حاضر ساکن تهران و کارمند اداره آموزش و پرورش مى باشم. سال ۱۳۷۴ فرزند ۲۱ ساله ام از ناحیه پا

نجات از چنگ مأموران رضاخان پهلوى

نجات از چنگ مأموران رضاخان پهلوى

مرحوم آیه اللّه حاج شیخ مرتضى حائرى مى نویسد: «آقاى حاج شیخ عبداللّه مهرجردى از وعاظ مشهور خراسان است و من متجاوز از چهل سال است که ایشان را خوب مى شناسم; انسان فاضل و با محبتى است. او گفت: در زمان رضا شاه پهلوى در اواخر سلطنت او که

كرامات فاطمه زهراء (س)

کرامات فاطمه زهراء (س)

هنگامى که روح انسان قوى شود، و پرتوى از صفات الهى در جان او بیفتد، و به مقام قرب او نائل گردد، اراده‏اش «به فرمان خدا» در جهان تکوین اثر مى‏گذارد و آنچه را او مى‏خواهد همان مى‏شود. این همان ولایت تکوینى است که اولیاء اللّه از آن برخوردار بودند،

شهيد از منظر قرآن و سنت

شهید از منظر قرآن و سنت

در قرآن آیات متعددی درباره شهید و فضیلت آن در راه خدا ذکر شده است که به اختصار قسمتی از آن را بیان می‌کنیم.الف- بررسی آیات قرآن ۱- سوره بقره، آیه ۱۵۴: «و لا تقولوا لمن یقتل فی سبیل‌الله اموت بل احیاء ولکن لا تشعرون» «کسی را که در راه

مشعلداران

مشعلداران

کرامت یک خواب تقریباً اوایل سال ۷۲ بود که در خواب دیدم در محور «پیچ‌انگیز» و شیار «جبلیه» در روی تپه‌ی‌ ماهورها، شهیدی افتاده که به صورت اسکلت کامل بود و استخوان‌هایش سفید و براق! شهید لباسی به تن داشت که به کلی پوسیده بود. وقتی شهید را بلند کردم،

دو ساعت ديگر شهيد مي ‌شوم, دو غنچه ي معطر , ديدن خواب , دارالشفا , در جوار امام (ع) ,

دو ساعت دیگر شهید می ‌شوم, دو غنچه ی معطر , دیدن خواب , دارالشفا , در جوار امام (ع) ,

دو ساعت دیگر شهید می ‌شوم قبل از عملیات کربلای ۵ جمعی از بچه‌های گروهان غواص‌الحدید از گردان حمزه سیدالشهدا لشگر ۷ ولی‌عصر (عج) مشغول شوخی و مزاح با فرمانده بودیم که ناگهان فرمانده گفت: «بچه‌ها دیگر شوخی بس است، چند لحظه‌ای اجازه بدهید می‌خواهم وصیت‌نامه بنویسم. من تا دو

دعوت از دوست , دعاي سريع الاجابه , ديدار با آقا امام زمان (عج) , دست محبت , دست نجات‌بخش ,

دعوت از دوست , دعای سریع الاجابه , دیدار با آقا امام زمان (عج) , دست محبت , دست نجات‌بخش ,

دعوت از دوست گفتند که چیزی از شهید اورنگی نمی‌دانیم و در تحقیق‌ها هم به جایی نرسیدیم، اما در بررسی دقیق متوجه شدیم که در عکس‌ها، یک نفر همیشه در کنار اوست، اویی که هیچ نام و نشانی از او در دست نبود. خیلی گشتیم، اما راه به جایی نبردیم

چند حکایت زیبا

چند حکایت زیبا

حکایت اذان شهید سال ۷۴ بود که باز دلمان هوای خوزستان کرد و در خدمت بچه‌های «تفحص» راهی طلائیه شدیم. علیرغم آب‌گرفتگی منطقه، بچه‌ها با دل‌هایی مالامال از امید یک نفس به دنبال پیکرهای مطهر شهدا بودند و با لطف و عنایت خداوند، هر روز تعدادی پیکر شهید را کشف

خادم مطهر , خواب راستين , خواهم آمد , خبر پرواز , خون تازه

خادم مطهر , خواب راستین , خواهم آمد , خبر پرواز , خون تازه

خادم مطهر دو ماه قبل از تولد مرتضی، شبی خواب دیدم که به همراه زنان محل در محفلی نورانی، در مسجد اجتماع کرده‌ایم. ناگاه بانویی محترم وارد شد و دو زن نیز همراه ایشان بودند که بر اهل مجلس گلاب می‌پاشیدند. وقتی نوبت به من رسید، آن بانو به همراهانشان

حتما بخوانيد - حاج آقا باید برقصه !!!

حتما بخوانید – حاج آقا باید برقصه !!!

“چند سال قبل اتوبوسی از دانشجویان دختر یکی از دانشگاه‌های بزرگ کشور آمده بودند جنوب. چشم‌تان روز بد نبیند… آن‌قدر سانتال مانتال و عجیب و غریب بودند که هیچ کدام از راویان، تحمل نیم ساعت نشستن در آن اتوبوس را نداشتند. وضع ظاهرشان فوق‌العاده خراب بود. آرایش آن‌چنانی، مانتوی تنگ

وقتي شهيد صدايمان مي کند

وقتی شهید صدایمان می کند

خاطره هایی از لحظات بهشتی تفحص جنگ به پایان آمد، تفنگ ها از نفس افتادند، رزمندگان برگشتند و لباس رزم را به لباس سازندگی تبدیل کردند اما عشق به پایان نیامد. عشق – حتی – کمتر حاضر شد به شهر برگردد. عشق در جبهه ماند، در مناطقی که شهدا، این

فضل الله فرزند زمان

فضل الله فرزند زمان

مجتهدی زمان شناس و عالمی آزاد اندیش علامه فضل الله : هیچ جمعه ای نبود که من در خطبه هایم از جمهوری اسلامی دفاع نکرده باشم جمعیت بی شماری در اقصی نقاط جهان از همه فرقه های اسلامی و غیر اسلامی در ماتم علامه فضل الله به عزاداری پرداختند .

زيارت سر نوراني در جبهه

زیارت سر نورانی در جبهه

خاطرات حاج عباس کیانی از جمع آوری شهدا نمی گذاشتم شهدامون تو خط یا تو سنگر بمانند، سریع آن ها را می رساندم به کانکس و سردخانه. اول یک سردخانه داشتیم بعد دو تا سردخانه شدند. کار من و بچه هایی که با من کار می کردند، جمع آوری شهدا

برکات زيارت شهدا

برکات زیارت شهدا

برای گفتن حرفم راه دوری نمی روم . از همین جمعه شروع می کنم ، همین جمعه که کوه می روی . یا نه! ،از طول هفته که دورن شهر عبور و مرور می کردی تا با عجله به محل کار یا دانشگاهت برسی. در شلوغی شهر ، کنار همین

مطلبی پیدا نشد
اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا