حج، میعادگاه توحید (۱)

حج، ميعادگاه توحيد (1)

 
شریعت مقدس اسلام، با توجه به دارا بودن مؤلفه های ارزشمندی چون ” عبادات” فردی و اجتماعی، در بردارنده مزایایی است که بهره مندی از آن برای همه جامعه اسلامی مفید و در انسجام امت اسلامی مؤثر خواهد بود.
” حج” از جمله عباداتی است که علاوه بر جنبه های فردی، تربیتی آن حاوی آثار تربیتی، اجتماعی بسیاری چون، لزوم حفظ وحدت بین مسلمانان است. از طرف دیگر، یکپارچه ساختن امت اسلامی در برابر دشمنان اسلام، از دیگر دستاوردهای کنگره عظیم فرهنگی- اجتماعی حج است که جا دارد در این مدت که حاجیان راهی دیار یار شده اند، بیشتر بدان توجه شود و صاحب نظران درباره آن سخن گویند.
اما بررسی ابعاد روحی و تربیتی ” حج” به عنوان یک عبادت، قبل از پرداختن به آثار اجتماعی “حج” ضروری می نماید.
بر این اساس در آغازین روزهای حرکت کاروانهای مسافران سرزمین عشق، در نوشتار ذیل که از آثار دکتر غلامعلی افروز، رئیس سازمان نظام روان شناسی کشور است، به بررسی آثار تربیتی حج به عنوان یکی از نمادهای عبادی و آیینهای اجتماعی جهان اسلام پرداخته شده است که تقدیم می گردد.
   با ژرف اندیشی و تأملی فراتر از معمول پیرامون فلسفه وجودی و مبانی نظری ارزشهای مذهبی و ” بایدها” و “نبایدها”ی تقیدهای دینی، به این حقیقت دست می یابیم که خالق جهان هستی و ناظم عالم وجود، با آفرینش انسان، این اشرف مخلوقات و شایسته جانشینی خدا در زمین، همه برنامه ها و روشهای تعالی وجود و رشد و فلاح او را نیز در گذرگاه حیات دنیایی، موافق با فطرت و سرشت آدمی تقدیر کرده است.
به بیان دیگر، در جهان بینی اسلام و فرهنگ قرآن، تمامی “بایدها و نبایدهای مذهبی” بر فطرت، منطق و عقل سلیم انسان، این صاحب نیروی تعقل و تفکر و تشخیص و انتخاب، استوار است.
در یک نگاه روشن می شود که مجموعه بایسته ها و شایسته های مذهبی ( واجبات و مستحبات)و نابایسته ها و ناشایسته ها ( حرامها و مکروهات)، از نظام منطقی و معیار ارزشی روشنی برخوردار است؛ بدین معنا که هر آنچه بالفعل و بالقوه، در کوتاه مدت و بلندمدت، آشکارا و پنهانی، به صورت فردی با جمعی، برای سلامت و رشد انسان مضر است و آفت رشد متعالی ذهنی، روانی واجتماعی انسان به شمار می آید، ممنوع شده، انسانهای آزاده و عاقل باید از آنها اجتناب ورزند. بر عکس، تقید به هر چیزی که به گونه ای هموار کننده مسیر رشد جسمانی و عامل رشد و تعالی ذهنی و روانی، اخلاقی واجتماعی انسان است، برای همه انسانهای ممیز و خردمند، واجب و ضروری اعلام شده است. گستره فرایض و توصیه های دینی به گونه ای است که هر کس به تناسب ظرفیت و توان خویش می تواند در طی مراتب کمال و نیل به رستگاری، از آنها بهره مند شود.
از سوی دیگر، معیارهای منطقی، نشان می دهند که همه بایدها و توصیه های اسلامی، زمینه های رشد عمومی و تعالی وجود آدمی را در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی فراهم می کند و پایبندی به آنها، بهداشت روان، شکوفایی شخصیت و سلامت و اعتلای جامعه انسانی را تضمین می نماید. راست گویی، صداقت، حق گویی، عدالت، ظلم ستیزی و دفاع از مظلومان، عفت و نجابت، مصونیت از آسیب پذیریها، پیوند دلها و تلاش برای برقراری صلح و صفا، پرداخت خمس و زکات برای تأمین احتیاجهای نیازمندان مسؤولیت پذیری و رسیدگی به مشکلات مستضعفان و محرومان، احترام به والدین و تکریم فرزندان، دانش افزایی و مبارزه با جهل و نادانی، تعاون و همکاری و… از واجبات دین است که همه صاحبان عقل و اندیشه، بر حقانیت و ضرورت تجلی آنها در زندگی فردی و اجتماعی اصرار دارند. پیامبر (ص) فرمودند: “هرکس از موهبت عقلانیت بهره ای ندارد، نمی تواند متدین باشد.” همچنین در تأکید برهمین موضوع می فرمایند: “دین همان عقل است وعقل همان دین.” یعنی آدم عاقل حتماَ دیندار است و انسان متدین حتماً عاقل است. مولای متقیان علی (ع) نیز در توصیف عقل و دین می فرمایند: “زینت و زیور دین، عقل است.”
به عبارت دیگر، ارزشهای الهی و “بایدها و نبایدهای” قرآنی چنان بر اساس فطرت و عقلانیت است که امام متقیان علی (ع) می فرمایند: “دینمداری هر کس به تناسب عقلانیت اوست، چرا که دین آدمی به اندازه عقل اوست.” در حقیقت، از منظر اولین دست پرورده و دانش آموخته مکتب اسلام، علی(ع)، همه دین و دینداری نتیجه عقل و عقل مداری است: “دین و ادب، نتیجه و محصول عقل است.”
ملازمت عقل و دین و همگامی عاقل متدین به گونه ای است که مولای متقیان علی (ع) می فرمایند: “عقل برای انسان”دین درونی” است و دین برای آدمی “عقل بیرونی” است”. امام صادق(ع) نیز می فرمایند: ” حجت خداوند بر مردم، پیامبر(ص) است و حجت بین مردم و خداوند، عقل است.”
با تأملی بر مبانی روان شناختی ارزشهای دینی واحکام الهی، به وضوح درمی یابیم که اندیشه و ارکان دینی در مکتب اسلام، بر فطرت و عقلانیت استوار است و دین حجتی بر همه خردورزان آزاده و آزاداندیشان وارسته است.
و سرانجام عاقل کسی است که حیات فردی و اجتماعی اش بر موازین منطق و حکمت و رشد و تعالی، استوار است. انسان ممکن است از هوشی سرشار برخوردار باشد، اما در بسیاری از مواقع رفتاری عاقلانه نداشته باشد. هوش، وسیله و ابزار است و عقل، حسن استفاده از هوشمندی است. وقتی انسان به باورهای منطقی خود عمل نکند، نمی تواند اندیشه و رفتارهای عاقلانه داشته باشد. خداوند می فرماید: “چرا می گویید و عمل نمی کنید؟” آیا دیگران را به انجام کارهای خوب فرمان می دهید و خودتان را فراموش می کنید؟” مولای متقیان علی(ع) می فرمایند: شخص عاقل همواره در اندیشه رشد و کمال شخصیت خویش است.
از همین رو، از نظر مولای متقیان علی (ع)، عاقل کسی است که رفتار او همواره گفته هایش را تأیید و تصدیق می کند و بین حرف وعمل او فاصله ای نیست.
اسلام دین حق و منطق و عقلانیت است. باورها و اندیشه ها و بایدها و نبایدهای اسلامی و آموزه های قرآنی، به گونه ای است که بر فراز عصرها و نسلها، برای همه انسانهای آگاه و بصیر و خردمند و خردپیشه، منشور حیات هدفمند و تعالی گراست.
در فرآیند جهانی شدن و جهانی سازی، آنچه می تواند به عنوان متعالی ترین فرهنگ و برترین ارزش، پاسخگوی همه نیازهای فطری و عقلانی انسانها در گستره هستی باشد، اسلام و آموزه های قرآنی است، زیرا اسلام مکتبی جهان شمول است و جاودانه ترین ارزشها را به ارمغان دارد. جهانی سازی با محوریت حاکمیت اقتصاد جهانی، بدون بهره مندی از فرهنگ جهانی، نمی تواند معنا و مفهوم ماندگاری داشته باشد و در این رهگذر، تنها آیین و فرهنگ و اندیشه و منطقی که می تواند هدایت فکری، روانی و فرهنگی همه انسانها را در جامعه جهانی متکفل شود، فرهنگ پویا و غنی اسلامی و ارزشهای قرآنی است؛ چرا که حاکمیت فرهنگ اسلامی بر گستره جهان، یعنی حاکمیت همه ارزشها و همه زیبایی ها و همه پاسخها.
همه جهانیان امروز بیش از هر زمان دیگر نیازمند آرامش روان و امنیت خاطر و نیل به سعادت جاودان هستند. لازمه احساس آرامش و امنیت روان و تجربه سعادتمندی، اندیشیدن دوباره به ارزشهای الهی است که بر پایه نیازهای فطری و روانی و ویژگیهای شناختی وعقلانی انسانها استوار است. اما چه بسیار انسانهایی که در اسارت نفس اماره محبوس گردیده وبه گونه ای که لازم است، از بصیرت و قدرت و تعقل و تفکر واز قابلیتهای عقلانی خویش بهره ای نمی گیرند. چه بسیارند انسانهایی که از موهبت عقلانیت بهره مندند، اما در حیات فردی و اجتماعی خویش، بر اساس منطق و تعقل عمل نمی کنند.
همه سخن این است که صاحبان عقل، خرد، اندیشه و بصیرت، بیش از همه به ارزشهای الهی می اندیشند و آموزه های دینی و بایسته های قرآنی را اصلی ترین سرمایه آرامش روان و سعادت حیات دنیوی و اخروی خویش می دانند.
اندیشیدن و پایبندی به ارزشهای الهی، آدمی را به سوی قله یگانگی و توحید، آزادی و آزادگی، اخلاص و دل آرامی هدایت می کند و زیباترین جلوه و تبلور ارزشهای والای الهی را در رفتار آزادگان موحد، سخنگویان با خدا و برپا دارندگان نماز، می توانیم مشاهده کنیم.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا