قبر حسینعلی قبله و زیارتگاه بهائیان

قبر حسينعلي قبله و زيارتگاه بهائيان

 در کتاب الدروس الدّیانه تألیف محمد علی قائینی چنین آمده است:
«قبله ما اهل بهاء روضه مبارکه، که در مدینه (شهر) عکا است، که در وقت نماز خواندن باید رو به آن بایستیم و قلباً متوجه به جمال قدم جل جلاله (میزرا حسینعلی) و ملکوت ابهی باشیم.»
و نیز خود حسینعلی در کتاب اقدس قبله را این گونه مشخص می‏کند:
«و إذا أردتم الصلوه ولّوا وجوهکم شطری الأقدس المقام الذّی جعله اللّه‏ مطاف الملأ الأعلی و مقبل اهل مدائن البهاء و مصدر الأمر لمن فی الأرضین و السّماوات.»
در کتاب هشت بهشت نیز این گونه آمده است:
«قبله در اوقات پنجگانه نماز، نقطه مطلع آفتاب حقیقت است که شیراز باشد و اگر در عین ظهر بخواهد به آیه شهداللّه‏ اکتفا کند، قبله، جرم شمس است و در ظهور من یظهره اللّه‏ قبله، نفس آن حضرت می‏شود و با آن دور می‏زند، چنانکه سایه با آفتاب دور می‏زند.»
فضل اللّه‏ مهتدی معروف به صبحی در کتاب پیام پدر قضیه رفتن خود و یارانش به عکا و زیارت قبر بهاء را چنین توضیح می‏دهد:
«… پیش از نیمروز به عکا رسیدیم و یکسره به سرایی که بهاء در آن جا زندگی می‏کرد رفتیم و خانه ویژه او را دیدیم که از آن همه، نیمکتی بود که بهاء بر روی آن لم می‏داد و صندلی که بر روی آن می‏نشست و چیزهای دیگر، … در جلوی «کاخ بهجی» سه دستگاه ساختمان است که یکجور ساخته شده، آن که در کنار افتاده از آن فروغیه خانم (دختر بهاء و زن حاجی سید علی افنان) بود و چون بهاء در گذشت در همان اتاق او را به خاک سپردند و نام «روضه مبارکه» به آن دادند… .
از باغچه بیرون ساختمان آهسته گذشتیم تا به کفش‏کَن رسیدیم که در پایین سرای پوشیده بود، آن جا کفش‏ها را از پا در آوردیم و به درگاه رسیدیم و آستانه را که از سنگ مرمر بود بوسیدیم و دست بر سینه بدون این که سخنی بگوییم، آهسته آهسته گام برداشتیم تا برابر اتاق آرامگاه بهاء رسیدیم و بی آن که به درون اتاق رویم به خاک افتادیم و آستانه در را بوسیدیم، آن گاه پس پس برگشتیم تا به پایین سر پوشیده رسیدیم و ایستاده زیارت نامه خواندیم، سپس نشستیم و یک نفر به خواندن راز گویی دمساز شد، و دیگران گوش می‏دادند، پس از او نوبت به من رسید من هم چیزی خواندم، آن گاه چنانکه درون شدیم بیرون رفتیم».

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا