مقدس ترین واژه دنیا

مقدس ترین واژه دنیا

واژه «اُم» به معناى مادر در قاموس فرهنگ اسلامى و فرهنگهاى مربوط به نهاد خانواده و جامعه، بخصوص جوامع مشرق زمین که بعضاً با فرهنگ غنى اسلام توسعه یافته‏اند بسیار شاخص و ارزشمند است.
این واژه به معناى مولد، سرمنشأ و اصل و ریشه هر چیز بکار برده مى‏شود. در «منتهى الارب» به معناى «والده» بکار رفته است و در «غیاث اللغات» به معناى اصل، عماد و ستون کلمه بکار مى‏رود که در آغاز کلمات دیگر آمده و با هر عبارتى که به آن اضافه شود بکار برده خواهد شد.(۱)
 
واژه «ام» به لحاظ دربرداشتن بار معنایى خاصى که دارد شاخص بعضى از سمبل‏ها و نمادها و سایر ترکیبات وصفى جهت شناسایى بهتر بکار برده مى‏شود از قبیل ترکیباتى نظیر «ام القرى» که به معناى سرزمین امن و امان مکه است که مادر همه قریه‏ها شمرده مى‏شود. «ام غیلان» خارهاى بزرگ که بسان درختى عظیم در بیابانهاى وسیع و سایر صحراها و فلات مى‏رویند.
 
«ام المؤمنین» لقب زنان و همسران پیامبر به ویژه حضرت خدیجه (س)مى‏باشد و «ام الائمه» مادر امامان که لقب حضرت فاطمه زهرا(س) بشمار مى‏رود..بدین لحاظ غالب منابع و متون عرفانى و اسلامى هرجا که سخن از احترام و ارزشمند شمردن انسانهاست خصوصاً بر روى واژه زیباى «مادر» تکیه مى‏شود.
 
در «رساله حقوق» به نقل از فرمایش امام زین العابدین(ع) این چنین روایت شده که: و اما حق مادرت این است که بدانى او ترا از جایى برداشته که کسى، کس دیگر را برنمى‏دارد و از میوه دل خود به تو داده که کسى به کس دیگر نمى‏دهد و ترا با تمامى اعضاى وجود خویش نگهبان بوده است و باکى نداشته که خود گرسنه ماند اما در عوض ترا سیر گرداند و خود تشنه ماند تا ترا سیراب سازد و خود برهنه باشد و ترا بپوشاند و خود در آفتاب باشد و ترا در سایه نگاه دارد و به خاطر تو بیدارى مى‏کشد و ترا از گزند گرما و سرما دور دارد پس جز به یارى خدا و توفیق او از عهده سپاس برنخواهى آمد.»(۲)
و ما انسان را به احسان و نکوداشت در حق مادر خویش سفارش کردیم که چگونه مادر با رنج و زحمت بار حمل را تحمل نمود و با درد و رنج توصیف‏ناپذیر وضع حمل کرد چه در طول این سى ماه بزرگترین ایثار و فداکارى را در مورد فرزندش انجام مى‏دهد.»
در روایات آمده که روزى رسول اللّه (ص) در مسجد نشسته بود جبرئیل فرود آمد و سلام کرد و عرضه داشت: یا رسول‏اللّه! قدم به قبرستان بقیع گذارید تا شاید به برکت حضور شما رحمت شما شامل حال برخى از اموات گردد. پیامبر(ص) به بلال دستور داد تا در مدینه ندا کند که مردم به قبرستان آیند. آن حضرت از درون قبرى صداى ناله و زفیر استماع نمود تا اینکه زنى به حضور پیامبر(ص) شرفیاب شد و در حالى که بر آن قبر اشاره کرده بود عرضه داشت: یا رسول اللّه (ص) من مادر صاحب این قبر هستم فرمان چیست؟ آن حضرت فرمود: او را حلال کن، زیرا فرزندت در عذاب است. آن زن عرضه داشت یا رسول اللّه (ص) من او را حلال نمى‏کنم…زیرا من او را از شیره جان پرورده‏ام و مشقات و سختیهاى فراوانى را به جان خریده‏ام، او را بسیار دوست داشتم تا روزى رسد که پشتیبان و حامى و پناهگاه من باشد ولى به هنگام بزرگسالى به آزار من پرداخت.
سپس حضرت دست به دعا برداشت که: خدایا به حق خمسه النجباء…صداى این فرزند را به گوش مادرش برسان تا شاید به فرزندش رحم کند. و به مادر دستور داد تا گوش به خاک قبر پسر گذارد و ناله‏هاى او را استماع کند. مادر ناله جانسوزى شنید که مى‏گوید: اى مادر… بالاى سرم و پائین پایم از چپ و راست همه در آتش عذاب است از من درگذر و گرنه تا قیامت به همین درد و محنت مبتلا خواهم بود. مادر به حال پسر رقّت کردو گفت: خداوندا از سر تقصیر او گذشتم. در حال خداوند بر آن جوان معذّب لباس رحمت پوشانید.(۳)
شیخ اجل سعدى شیرازى(ره) خود به دوران جوانى بخاطر یک اهانت به مادر این چنین اذعان مى‏دارد که: وقتى به جهل جوانى بانگ بر مادر زدم دل آزرده به کنجى نشست و گریان همى گفت، مگر خردى فراموش کرده‏اى که درشتى مى‏کنى؟!
چه خوش گفت زالى به فرزند خویش‏
چو دیدش پلنگ افکن و پیلتن‏
گر از عهد خردیت یاد آمدى‏
که بیچاره بودى در آغوش من‏
نکردى در این روز بر من جفا
که تو شیرمردى و من پیر زن(۴)
 
فلسفه احترام و تکریم نسبت به والدین
خداوند متعال در قرآن کریم شیوه‏ها و الگوهاى مختلف در راستاى احترام به مقام والدین به ویژه مادر براى ما معرفى فرموده است یعنى علاوه بر اینکه به دوران سرشار از رنج و درد باردارى اشاره مى‏فرماید، نحوه تکریم و تجلیل را نسبت به مقام مادر براى ما اثبات مى‏فرماید آیه زیر از سوره احقاف گواه بارزى بر این مدعاست:
«و وصّینا الانسان بوالدیه احساناً حملته امّه کرها و وضعته کرها و حمله و فصاله ثلثون شهراً حتى اذا بلغ اشدّه و بلغ اربعین سنهً قال ربّ اوزعنى ان اشکر نعمتک الّتى انعمت علىّ و على والدىّ…؛(۵) و ما انسان را به احسان و نکوداشت در حق مادر خویش سفارش کردیم که چگونه مادر با رنج و زحمت بار حمل را تحمل نمود و با درد و رنج توصیف‏ناپذیر وضع حمل کرد چه در طول این سى ماه بزرگترین ایثار و فداکارى را در مورد فرزندش انجام مى‏دهد.»
 
بعد از دوران زایمان که یکى از سخت‏ترین لحظات زندگى مادر است دوران حساس و سخت دیگرى در پیش است. دوران مراقبت شبانه روزى از فرزند، دورانى که فرزند کوچک بیمار قادر به بیان محل درد نیست و در صورت گرسنگى و تشنگى و یا گرم و سرد بودن محیط زندگى قادر به بیان آنها نیست. مادر باید یک یک این نیازها را تشخیص داده و برآورده سازد. لذا آیه مى‏فرماید هنگامى که طفل به حد رشد و تکامل رسید آنگاه سزاوار است که عرضه دارد خدایا، مرا بر نعمتى که عطا فرمودى توانایى بخش و نحوه تشکر کردن از والدین را به من بیاموز.
هنگامى که زن باردار مى‏شود در تمام طول مدت حمل به منزله روزه دار و شب زنده دار و مجاهد در راه خدا با جان و مال است و هنگامى که وضع حمل مى‏کند آنقدر خدا به او پاداش مى‏دهد که هیچکس حد آنرا از عظمت نمى‏داند
در پاره‏اى از احادیث آمده است که ام سلمه خدمت پیامبر(ص) رسید و عرض کرد: همه افتخارات نصیب مردان شده، زنان بیچاره چه سهمى از این افتخارات دارند؟ پیامبر(ص) فرمود:
هنگامى که زن باردار مى‏شود در تمام طول مدت حمل به منزله روزه دار و شب زنده دار و مجاهد در راه خدا با جان و مال است و هنگامى که وضع حمل مى‏کند آنقدر خدا به او پاداش مى‏دهد که هیچکس حد آنرا از عظمت نمى‏داند و هنگامى که فرزندش را شیر مى‏دهد در برابر هر مکیدنى از سوى کودک خداوند پاداش آزاد کردن برده‏اى از فرزندان اسماعیل را به او مى‏دهد و هنگامى که دوران شیرخوارگى کودک تمام شد یکى از فرشتگان بزرگوار بر پهلوى او مى‏زند و مى‏گوید: برنامه اعمال خود را از نوآغاز کن چرا که خداوند همه گناهان ترا بخشید.» (۶)
 
نکته بسیار مهم که از محتواى آیه سوره احقاف برمى‏آید مسئله مهلت شکرگزارى فرزند نسبت به خداوند که نعمت وجود والدین را به او افاضه فرموده و تکریم مقام والدین در سن چهل سالگى «اربعین سنه» مى‏باشد. آدمى در این سن به اوج بلوغ حکمت و دانش عقلانى نایل مى‏شود و غالب انسانهایى که در سنین پختگى و نضج افکار قرار مى‏گیرند و عمر ارزشمند را صرف کارهاى ناشایست و لغو و باطل نمى‏کنند چنین سنینى به منزله شکوفایى قوه تفکر و تعقل بشر تا به سر حد کمال مى‏باشد. همانگونه که پیامبر اسلام(ص) در چهل سالگى به مقام شامخ رسالت مبعوث گردید.
همچنین نص آیه شریفه «حتى اذا بلغ اشدّه و بلغ اربعین سنه» دلالت بر این موضوع دارد که گاه فرزند در اوج دوران حیات از شور و حال نشاط و چالاکى خاص خویش برخوردار است و گاهى در حین غرور جوانى اسباب نگرانى و زحمت و دردسر را براى والدین فراهم مى‏سازد. لذا رسیدن به مرحله «بلغ اشدّه» زمان آرامش روح و تعادل عقل انسان کمال یافته و شاید آخرین مهلت شکرگزارى نسبت به والدین باشد. اما جاى سؤال باقى است که آیا تشکر و قدردانى از زحمات والدین به مدت زمان خاصى مربوط است تا انسان قادر به انجام این تکلیف بزرگ بوده فرصت مطلوب این نعمت عظیم را از دست ندهد و در هنگام مرگ از بابت کوتاهى تقصیر، شرمنده از دنیا نرود؟!
این مسئله از نظر علمى هم ثابت شده و تجربه نیز نشان داده که مادران در دوران باردارى گرفتار وهن و سستى مى‏شوند. زیرا شیره جان خویش را به پرورش طفل اختصاص داده و از تمام مواد حیاتى وجود خود بهترین عناصر حیات بخش را تقدیم او مى‏دارند.
 
بدین لحاظ حضرت سجاد(ع) در مناجات خویش از پروردگار متعال درخواست توفیق در اداى حقوق والدین فرموده و از خداوند مسئلت مى‏نماید که آن جناب را نسبت به دانش و ادراک وظایفى که درباره ایشان واجب است توفیق بخشد. از دیدگاه سید الساجدین حقوق والدین و اداى حسن وظیفه نسبت به زحمات آنان بقدرى ارزشمند شمرده مى‏شود که حتى بعد از مرگ آنها، انسان قادر به دریافت کنه این عظمت نمى‏باشد و نمى‏تواند ذرّه‏اى از آنهمه محبت را جبران سازد.
خدایا… دانستن آنچه درباره والدین بر من واجب است الهام نما و آموختن همه آن واجبات را بى‏کم و کاست برایم فراهم آور. سپس مرا به آنچه که به من الهام مى‏فرمایى وادار کن و براى انجام در آنچه به دانستن آن بینایم مى‏سازى توفیقم ده تا بجا آوردن چیزى از آن‏چه مرا به آن دانا گردانیده‏اى از من فوت نگردد و اندام و اعضاء من از خدمت در آنچه به من الهام نموده‏اى سنگین نشود.» (۷)
همچنین خداوند متعال در ارتباط با زحمات طاقت فرسا و رنجهاى بی شمار مادر چه در حین باردارى و چه در ایام پرورش فرزندان وصیت یا توصیه‏اى مشابه در سوره لقمان فرموده است:
«و وصّینا الانسان بوالدیه وهناً على وهنٍ و فصاله فى عامین ان اشکرلى و لوالدیک الىّ المصیر..؛(۸)
و ما به هر انسانى سفارش کردیم که در حق مادر خویش نیکى کند که از روى «وهن» (سنگینى و ضعف) بار حمل فرزند را برداشته تا مدت دو سال که طفل را از شیر باز مى‏گیرد. هر انسانى بایستى در ابتدا مرا شکر گوید و آنگاه مادر را تشکر و سپاس گوید و بازگشت خلق بسوى خداست.»
حال چرا کلمه «وهن» در این آیه ذکر شده؟ خداوند در این آیه به مستدل‏ترین دلایل علمى اشاره کرده مى‏فرماید: «مادر، فرزند خویش را حمل مى‏کند در حالى که هر روز ضعف و سستى او افزون مى‏شود.» این مسئله از نظر علمى هم ثابت شده و تجربه نیز نشان داده که مادران در دوران باردارى گرفتار وهن و سستى مى‏شوند. زیرا شیره جان خویش را به پرورش طفل اختصاص داده و از تمام مواد حیاتى وجود خود بهترین عناصر حیات بخش را تقدیم او مى‏دارند.(۹)
 پى‏نوشت‏ها‏
۱- لغت نامه دهخدا، ج ۳، ص ۳۲۹۸ – ۳۲۹۷.
۲- ارزش پدر و مادر، سید اسماعیل گوهرى، ص ۲۱ – ۲۰.
۳- حقوق والدین، حدیث مهر مادر، محمد حسین قاسمى، ص ۳۱ – ۳۰، نشر: روح.
۴- کلیات سعدى، باب ششم در ضعف و پیرى، دکتر محمد على فروغى، ص ۱۵۱.
۵- سوره احقاف، آیات، ۱۶ – ۱۵.
۶- تفسیر نمونه، ج ۱۳، جزء شانزدهم، ص ۵۸ – ۵۷، آیت اللّه مکارم شیرازى.
۷- صحیفه کامله سجادیه، فیض الاسلام، دعاى حضرت براى پدر و مادر، ص ۱۵۹.
۸- سوره لقمان، آیه ۱۴.
۹- تفسیر نمونه – ج ۱۷ – ص ۴۰ – ۳۹. مادران اولیاء و پیامبران‏
خداوند متعال در قرآن کریم از زنانى همچون ساره همسر ابراهیم و یا همسر زکریا و قابلیت و استعداد مادرشدن در آنها یاد مى‏کند. اگرچه این قبیل زنان سالهاى زیادى از عمر خود را سپرى نمودند لکن خداوند آنان را مستعد مادرى و بروز عواطف مادرانه فرمود. نظیر همسر زکریا که با وجود نازایى و کبر سن، خداوند به او یحیى را مرحمت فرمود همانگونه که در آیات زیر به زکریا تولد یحیى بشارت داده شده است:
«یا زکریا انّا نبشرک بغلامٍ اسمه یحیى لم نجعل له من قبل سمیّا؛ اى زکریا ما ترا به پسرى بنام یحیى بشارت مى‏دهیم که قبل از او چنین نامى را براى کسى قرار ندادیم.»
زکریا که در محراب عبادت بسر مى‏برده است سخت از این ندا مدهوش شده و با شگفتى هرچه تمام عرضه مى‏دارد که:
«قال ربّ انّى یکون لى غلامٌ و کانت امرأتى عاقراً و قد بلغت من الکبر عتیاً…؛ خدایا… چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى که زنم نازاست و من به نهایت کهنسالى و پیرى رسیده‏ام.»
«عاقر» در اصل از واژه «عقر» به معنى ریشه و اساس یا به معنى «حبس» است و این که به زنان نازا عاقر مى‏گویند به خاطر آن است که کار آنها از نظر پیدایش فرزند به پایان رسیده یا این که تولد فرزند در آنها محبوس شده است.(۱۰)
اما به رغم این ابهامات آنگونه که علم امروزه و عقاید عامه ثابت مى‏کند که باردارى براى زن در سنین بالا خطرناک و مشکل آفرین مى‏باشد خداوند قادر و توانا بر اینگونه عقاید پوچ خط بطلان کشیده و مى‏فرماید:
«قال کذلک قال ربّک هو علىّ هین و قد خلقتک من قبل و لم تک شیئاً…؛ فرمود: اینگونه پروردگارت گفته و اراده کرده است که این کار بر من آسان است من قبلاً ترا آفریدم و چیزى نبوده‏اى!»
همین بشارت را خداوند به «ساره» همسر ابراهیم در سن نودسالگى مى‏بخشد.
«فبشّرناها باسحق و من وراء اسحق یعقوب، قالت یا ویلتى أالدوانا عجوزٌ و هذا بعلى شیخاً انّ هذا لشى‏ء عجیبٌ…؛
پس او را بشارت دادیم به اسحاق و از پس اسحاق به یعقوب. گفت اى واى بر من آیا فرزند آورم در حالى که من زنى پیر بیش نیستم و شوهرم پیرمردى بیش نیست بدرستیکه هر آینه این چیزى است عجیب.»(۱۱)
چه بسا زنانى که با طى مراحل و مقدمات ظاهرى و شرعى از طریق عقد نکاح با مردان محرم مى‏شوند لکن از نحوه تربیت صحیح فرزندان در ناآگاهى بسر مى‏برند و غالباً فرزندانى مجرم و مفسد به جامعه بشرى تحویل مى‏دهند!!
حتى خداوند بدون دخالت اسباب و وسایط مربوط به زناشویى و نکاح قادر است که از زنى بى‏شوهر، فرزندى در حد و مرتبه پیامبر خلق نماید نظیر مریم(س) دختر عمران که در نهایت پاکدامنى و زهد در میان قوم و عشیره خود مى‏زیست و به نیکوترین وجهى خدا را عبادت مى‏نمود هنگامى که جبرئیل در هیئت انسانى نیکو بر مریم جلوه کرده و عرضه مى‏دارد که:
«انا رسول ربّک لأهب لک غلاماً زکیّاً؛ من فرستاده خدا بسوى تو هستم تا پسرى پاکیزه به تو ببخشم.»
مریم(س) که دست هیچ مردى به او نرسیده بود با بیم و هراس سؤال مى‏کند:
«انّى یکون لى غلامٌ و لم یمسسنى بشرٌ و لم اک بغیّا…؛ چگونه براى من پسرى خواهد بود در حالى که مرا هیچ انسانى لمس نکرده و بدکاره و شقى نبودم.»(۱۲)
حضرت مریم(س) در چنین حالاتى تنها به اسباب ظاهرى مى‏اندیشید و تصورش همچون سایر انسانها بر این بود، براى اینکه زنى صاحب فرزند شود دو راه بیشتر ندارد یا ازدواج و انتخاب همسر و یا آلودگى و انحراف… خداوند همان جمله‏اى را که به ساره فرمود به مریم فرمود.
«هو علىّ هیّن» چه بسا زنانى که با طى مراحل و مقدمات ظاهرى و شرعى از طریق عقد نکاح با مردان محرم مى‏شوند لکن از نحوه تربیت صحیح فرزندان در ناآگاهى بسر مى‏برند و غالباً فرزندانى مجرم و مفسد به جامعه بشرى تحویل مى‏دهند!! همچنین جاى سؤال و ابهام باقى است که در صورت نیافتن شوهرى زاهد و پارسا یک زن دیندار چگونه مى‏تواند فرزندى پدید آورد؟!.
این امر براى خداوند بسیار آسان است اما براى انسانها این باور و یقین که خداوند مى‏تواند از یک زن بکر فرزندى پیامبرگونه پدیدآورد بسیار غیرممکن مى‏نماید، حال هدف از پیدایش مولودى بدون پدر چه بوده؟ استاد محقق آیت اللّه مکارم شیرازى مى‏فرماید که: «ما مى‏خواهیم او را آیه و اعجازى براى مردم قرار دهیم «و لنجعله آیه للنّاس». ما مى‏خواهیم او را رحمتى از سوى خود براى بندگان بنمائیم. «و رحمهً منّا» این امرى است پایان یافته و جاى گفتگو ندارد. «و کان امراً مقضیا».(۱۳)
 
۱۰- همان منبع، جزء شانزدهم، سوره مریم، ص ۱۷ – ۱۶.
۱۱- سوره هود، آیات ۷۱ – ۷۲.
۱۲- سوره مریم، آیه ۲۰.
۱۳- تفسیر نمونه – جزء شانزدهم – ص ۳۵.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا