آیا اهل حق دارای فرقه های متعددی می باشد؟ توضیح دهید.

آيا اهل حق داراي فرقه هاي متعددي مي باشد؟ توضيح دهيد.

پاسخ:
«مشهور این است که اهل حق نام یکی از فرقه های غلات است، که علی اللهی نیز نامیده می شوند. آنان درباره‌ حضرت علی ـ علیه السلام ـ راه غلو را پیموده و برای او مقام الوهیت اثبات کرده اند.»[۱] چیزی که در میان اهل حق پذیرفته شده این است که این فرقه توسط سلطان سحاک (اسحاق) در قرن هفتم تجدید حیات یافته است و این گسترش و تجدید حیات به این صورت بود که سلطان اسحاق برای تشکیلات این فرقه جانشینانی تعیین کرد و برای هر یک از آنها وظیفه ای مقرر نمود و به هر یک لقب مخصوصی داد. ابتداء «پیر بنامین» را به سمت پیری و «داود» را به سمت «دلیل» برای همه اهل حق منصوب کرد. آنان برای تداوم رهبری، هفت نفر از یاران خود را به عنوان هفت خاندان یا هفت سرسلسله اهل حق به پیروان خود معرفی کرد.
و در قرن های (۱۲ ـ ۱۱) به بعد چهار خاندان یا شاخه به آنها افزوده شد. مجموعه این هفت خاندان با آن چهار خاندان دیگر عبارتند از:
۱. خاندان شاه ابراهیم، فرزند سید محمد بزرگ سوار، به شاه ابراهیمی معروف هستند.
۲. خاندان سید ابوالوفا.
۳. خاندان عالی قلندر.
۴. خاندان سید میر سور.
۵. خاندان بابا یادگار.
۶. خاندان سید مصطفی.
۷. خاندان حاجی بابو عیسی.
و آن چهار خاندان الحاقی عبارتند از:
۱. خاندان آتش بیگی.
۲. خاندان شاه حیاسی.
۳. خاندان بابا حیدر.
۴. خاندان، خاندان ذوالنور.[۲]
اما آنچه که از این تشکیلات و خاندان ها که به این صورت هستند، استفاده می شود، نمی توان به اینها فرقه های اهل حق اطلاق کرد. چرا که همه این خاندانها فقط یک فرقه محسوب می شوند که همان فرقه اهل حق یا علی اللهی می باشند.
علت اینکه اینها را نمی شود فرقه های متعدد به شمار آورد، این است که ملاک انشعاب در یک فرقه و مذهب آن است که پیروان آن آئین و مسلک با هم اختلاف اساسی پیدا کنند، چنانکه دیگر نشود آنها را تحت یک ایده و عقیده و آداب و رسوم به حساب آورد. به عبارت دیگر ملاک انشعاب در یک فرقه باید موجود باشد تا بشود بر آن گروه دوم فرقه جداگانه اطلاق کرد؛ «در حالی که در میان خاندان ها و شاخه های اهل حق، چنین اختلاف اساسی که بشود بر آنها اسم فرقه اطلاق کرد، به وجود نیامده است؛ هر چند که اکثر خاندانها با هم اختلافاتی هم دارند. مثلاً خاندان آتش بیگی در مراسم خود خروس می کشند و به خروس کشان معروفند. اما خاندان ذوالنور از خوردن گوشت خروس کراهت دارند و بر این باورند که وی به جسم خروس حلول کرده است. یا اینکه خاندان بابا یادگار معتقدند که: بابا یادگار داخل انار است و هر کس سر انار را ببرد، قاتل بابا یادگار محسوب می شود، اما خاندان شاه ابراهیمی سر انار را می برند، با اینکه هر دو خاندان بنا به عقیده اهل حق از انار به وجود آمده اند! عده ای از اهل حق نیز شیطان را ملک طاووس می نامند و به ملک طاووسی و شیطان پرست معروف شده اند.[۳] ولی برخی از رهبران کنونی آنان چنین نسبتی را مردود می دانند.
اما گفتیم که این اختلاف ها موجب انشعاب در فرقه نمی شود، پس همه خاندان های اهل حق چه اصلی و چه آنهائی که بعدها ملحق شدند با هم یک فرقه محسوب می شوند و بنابر قول بعضی محققین از غلات شیعه به حساب می آیند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
۱. شناخت فرقه های اهل حق؛ خدا بند، تهران، امیرکبیر، ۱۳۸۲ه‍ ش.
۲. تاریخ خاندانهای حقیقت و مشاهیر متاخر اهل حق در کرمانشاه؛ محمد علی سلطانی، تهران، ۱۳۸۱ه‍ ش.
[۱] . ربانی گلپایگانی، علی، فرق و مذاهب کلامی، قم، امیر، چاپ اول، ۱۳۷۷، ص ۳۲۳.
[۲] . الهی، نورعلی، برهان احلق، تهران، دیبا، هشتم، ۱۳۷۳ه‍ ش، ص۶۵، فصل۱۱.
[۳] . مالامیری کجوری، احمد، اهل حق، قم، انتشارات مرتضی، چاپ اول، ۱۳۷۴، ص ۱۷۲.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا