از نظر اسلام دختر بالغ و رشید همانند پسر بالغ و رشید در مسائل مالی و اقتصادی استقلال دارد و فقهای شیعه بر این امر تصریح کردهاند، اما در مسئله ازدواج و انتخاب همسر از گذشته این بحث مطرح بوده است که آیا در ازدواج دوشیزه بالغ و رشید ، اذن پدر یا جد پدری شرط است یا نه؛ به بیان دیگر آیا دختر دوشیزهای که برای اول بار میخواهد ازدواج کند ، میتواند بدون اجازه پدر یا جد پدری ازدواج کند یا این که درستی عقد ازدواج او منوط به اجازه یکی از آن دو است؟
البته فرض مسئله در جایی است که پدر یا جد پدری زنده باشند و دسترسی به آنان نیز ممکن باشد و بدون دلیل مانع ازدواج دختر خود با هم کفو نشوند.
اما در صورتی که یکی از این شرایط مفقود باشد، شکی نیست که رضایت و اذن خود دختر در امر ازدواج کفایت میکند و از نظر فقه اسلام نیازی به کسب اجازه از مادر یا برادر بزرگتر و یا دیگر اقوام و خویشان نیست. از طرف دیگر در هیچ حالتی پدر یا جد پدری نمیتواند بدون رضایت دختر او را شوهر دهد و حتی فقهایی که اذن پدر را لازم میدانند، رضایت دختر را نیز ضروری میشمارند.
در هیچ حالتی پدر یا جد پدری نمیتواند بدون رضایت دختر او را شوهر دهد و حتی فقهایی که اذن پدر را لازم میدانند، رضایت دختر را نیز ضروری میشمارند.
لزوم کسب اجازه در عقد ازدواج دختر بالغ و رشید در فقه شیعه مورد اختلاف بوده و روایاتی نیز درباره هر دو نظر وارد شده است. این بحث در کتابهای فقهی تحت عنوان «اولیای عقد» مطرح میشود و در ذیل آن فروعات و فرضیات مختلف مسئله مورد بررسی قرار میگیرد.
بسیاری از فقهای معاصر و امروز اجازه پدر یا جد پدری را در ازدواج دختر بالغ و رشید شرط دانستهاند و برخی به آن فتوا داده و برخی احتیاط واجب گفتهاند.
امام خمینی(ره) در تحریرالوسیله میفرماید: احتیاط در استیذان از هر دو است. آیت ا… خویی(ره) هم اجازه را احتیاط واجب دانسته است.
آیت ا… سیستانی نیز گفته است: رشیده باکره که متصدی امور زندگانی خود نباشد، باید از پدر یا جد پدری اجازه بگیرد بلکه بنابر احتیاط واجب اگر خود متصدی زندگانی خویش باشد نیز باید اجازه بگیرد.
آیت ا… مکارم شیرازی هم پیشتر نوشته است: احتیاط آن است که با اجازه پدر یا جد پدری ازدواج کند. فقهای دیگر نیز بر کسب اجازه از پدر یا جد پدری بهصورت احتیاط واجب یا فتوا نظر دادهاند.
فلسفه اذن پدر
برخی از گذشته به این فتوا ایراد گرفته و از آن چنین استنباط کردهاند که ولایت پدر بر دختر بالغ و رشید و لزوم کسب اجازه در ازدواج از او، به معنای ناقص دانستن و قاصر شمردن زن است.
شهید مطهری در کتاب نظام حقوق زن در اسلام به این نکته پرداخته و نوشته است: فلسفه این که دوشیزگان لازم است -یا حداقل خوب است- بدون موافقت پدر با مردی ازدواج نکنند، ناشی از این نیست که دختر قاصر شناخته شده و از لحاظ رشد اجتماعی کمتر از مرد بهحساب آمده است، اگر به این خاطر بود چه فرقی است میان بیوه و دوشیزهای که بیوه ۱۶ ساله نیاز به موافقت پدر ندارد اما دوشیزه ۱۸ ساله نیاز به موافقت دارد؟ بهعلاوه اگر دختر از نظر اسلام در اداره کار خودش قاصر است، چرا اسلام به دختر بالغ و رشید استقلال اقتصادی داده و معاملات چند صدمیلیونی او را صحیح و بینیاز از موافقت پدر یا برادر یا شوهر دانسته است.
استاد مطهری در ادامه دلیل این امر را به روان شناسی زن و مرد مربوط دانسته است.
به نظر ایشان حس شکارچی گری مرد از یک طرف و خوش باوری زن نسبت به وفا و صداقت مرد از طرف دیگر اذن پدر را بهمنزله احتیاط و مراقبتی قرار داده است که قانون برای حفظ دختر ازدواج نکرده در نظر گرفته است و چنین احتیاط و مراقبتی با اصل آزادی انسانها منافات ندارد.
علامه فضل ا… هم در کتاب «اسلام، زن و جستاری تازه» در این باره مینویسد: اگر برخی از فقیهان اذن پدر را در ازدواج دختر باکره لازم میدانند، این اذن از باب ولایت نیست بلکه یک مسئله تعبدی میباشد که برخاسته از مصلحت خود دختر است تا مبادا به سبب ناپختگی در شرایط سخت و ناگوار گرفتار آید. (ص۶۶)
بر پایه برخی روایات و نیز کلمات فقها باید گفت، ازدواج امری است که حیثیت خانوادگی و اجتماعی پدر و مادر و خویشان نزدیک هم در گرو آن است و یک حق شخصی صرف بهحساب نمیآید؛ از این رو طبیعی است که خانواده در انتخاب همسر بهویژه برای دختران حساسیت داشته باشند و ملاحظات خانوادگی را در نظر گیرند. علاوه بر این آن چه اسلام گفته است، ملاحظات حقوقی و قانونی است ولی ملاحظات اخلاقی مانند احترام به پدر و مادر و حتی اقوام نزدیک در امر ازدواج سنت پسندیدهای است که موجب استحکام و دوام خانواده میشود و نوعی صله رحم و همبستگی خویشاوندی به شمار میآید.
قانون مدنی چه میگوید؟
قانون مدنی نظر فقهایی را که اذن پدر را شرط میدانند، اخذ کرده است. در ماده ۱۰۴۳ قانون مدنی آمده است: «نکاح دختر باکره اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد، موقوف به اجازه پدر یا جد پدری اوست و هرگاه پدر یا جد پدری بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه کند، اجازه او ساقط و در این صورت دختر میتواند با معرفی کامل مردی که میخواهد با او ازدواج نماید و شرایط نکاح و مهری که بین آنها قرار داده شده است، پس از اخذ اجازه از دادگاه مدنی خاص به دفتر ازدواج مراجعه و نسبت به ثبت ازدواج اقدام نماید.»
ازدواج دوشیزه چرا با اذن پدر؟

- آبان 16, 1394
- 00:00
- No Comments
- تعداد بازدید 156 نفر
- برچسب ها : اذن پدر در ازدواج, ازدواج, دانستنیهای ازدواج
اشتراک گذاری این صفحه در :

مدت زمان شیردهی نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۹
هم کفو بودن در ازدواج
۱۴۰۴/۰۱/۱۸
روان شناسي رابطه خانواده با نوجوان
۱۴۰۴/۰۱/۱۷
اذان و اقامه نوزاد
۱۴۰۴/۰۱/۱۶
از زندگی تا شهادت سید حسن نصرالله
۱۴۰۳/۰۹/۱۲
مفهوم «کوثر» در قرآن و ارتباط آن با شخصیت حضرت زهرا (س) چیست؟
۱۴۰۳/۰۸/۳۰
رعایت حریم خصوصی دیگران در قرآن، احادیث و آثار امام
۱۴۰۳/۰۸/۱۶