بر اساس آمار سازمان ثبت احوال نزدیک به ۱۲ میلیون جوان ایرانی هنوز ازدواج نکرده اند و یکی از دلایل شیوع تجرد در بین جوانان ترس از ازدواج است و این زمانی بیشتر می شود که طبق آمارهای رسمی بشنوید درهر ساعت ۱۸ طلاق ثبت میشود! اگر پای درد دل زوج های جوانی که مدتی از تشکیل زندگی مشترکشان می گذرد بنشینید درصد زیادی از آنها پشیمان، نگران و یا ناراضی اند و در حال حاضر این مسئله نگران کننده تر از میزان تجرد در کشور شده است.
خانواده از اهمیت ویژه ای برخوردار است و ثبات و پایداری خانواده در گرو میزان رضایت زناشویی می باشد اما متاسفانه گزارش ها حاکی از آن است که میزان شیوع ناسازگاری زناشویی رو به افزایش است.ما در این مقاله سعی داریم تا دلایل نارضایتی زوجین از زندگی زناشویی را بر اساس مطالعه آماری از میزان رضایتمندی زوجین با توجه به نتایج سرشماری نفوس و مسکن مرکز آمار ایران در میان زنان و مردان در سال۱۳۹۰ مورد بررسی قرار دهیم.
رضایت زناشویی به چه معناست ؟
افراد در هنگام انتخاب همسر طبیعتا تمایل دارند همسری را برگزینند که از نظر فرهنگی، دینی، طبقاتی و .. همسان او باشد و این همسانی در نهایت باعث جذب دو نفر به یکدیگر می شود و وصلت و پیوند زناشویی را محکم و استوار می کند اما باید به این نکته توجه داشت که صرف همسان بودن زوجین دلیلی بر داشتن رضایت زناشویی نمی باشد چه بسا زوجینی که از لحاظ سن، تحصیلات، دین و.. همسان هستند اما از زندگی زناشویی خود ناراضی می باشند پس میزان رضایت زناشویی بر چه اساسی سنجیده می شود؟!
کسب خشنودی از رابطه زناشویی مهمترین منبع خشنودی حتی مهمتر از منابعی همچون کار، دوستان و حتی فرزندان به شمار میآید. ” دکتر وینچ روانشناس و همکاران او معتقدند که رضایت زناشویی انطباق بین وضعیّت موجود و وضعیت مورد انتظار است. طبق این تعریف رضایت زناشویی زمانی محقق می گردد که وضعیت موجود در روابط زناشویی با وضعیت مورد انتظار فرد منطبق باشد. (۱)
همچنین آلبرت اِلیس روان شناس، بیان می کند که رضایت زناشویی احساسات عینی از خشنودی، رضایت و لذت تجربه شده توسّط زن یا شوهر است هنگامی که همه جنبه های ازدواج شان را در نظر می گیرند(۲)مطابق با نظر هادسن درک زن یا شوهر از میزان، شدت و دامنه مشکلات موجود در رابطه منعکس کننده سطح رضایت زناشویی آنهاست.”(۳)
افراد میزان رضایت زناشویی را با توجه به میزان مسرت و خوشی در زندگی زناشویی ارزیابی می کنند و هر اندازه که به انتظارات و خواسته ها و نیازهای زوجین در یک رابطه پاسخ مثبت داده شود میزان رضایتمندی افزایش پیدا خواهد کرد. بنابراین هر اندازه که ازدواج پاسخگوی نیازهای آدمی باشد میزان رضایتمندی بیشتر می شود که البته نیازمندی افراد در ازدواج متفاوت است؛ ممکن است برای فردی پاسخگویی به نیاز جنسی یک نیاز باشد، در صورتی که برای شخصی دیگر نیازهای دیگری مانند عشق مطرح باشد که عدم پاسخ به هر کدام از اینها خود می توان عاملی برای نارضایتی از زندگی زناشویی باشد .
عوامل موثر بر نارضایتی زناشویی
بین فاصله سنی و میزان رضایت زناشویی رابطه وجود دارد!
میان اختلاف سنی و رضایت زناشویی رابطه معناداری وجود دارد چرا که نزدیکی سن می تواند در رابطه و تعاملات زوجین موثر باشد و تفاوت سنی کم، سلایق و باورها و دیدگاه های افراد را به یکدیگر نزدیک تر می کند و حتی میتواند از جنبههای جسمی، فیزیولوژیک، روحی و عاطفی بر زندگی مشترک و رضایت زن و شوهر تأثیرگذار باشد بنابراین هر چه همسانی از لحاظ سنی کمتر باشد رضایت از زندگی زناشویی بیش تر می شود.
گرم و سردی های رابطه با گذشت زمان!
در سال اول زندگی شور و حرارت عشق در زندگی همچنان وجود دارد اما با گذشت زمان و با به دنیا آمدن فرزندان میزان رضایت زناشویی افت شدیدی پیدا می کند و مجددا با ازدواج فرزندان و تنها شدن زوجین رضایت زناشویی افزایش میابد.در واقع در هر یک از مراحل زندگی زوجین با تغییراتی مواجه می شوند که اگر نتوانند راهکارهای مناسبی برای مواجه با این تغییرات پیدا کنند این امر بر رابطه با همسر تاثیرات سو و مخربی بر جای خواهد گذاشت .
مشکلاتی که از رختخواب شروع می شود!
متاسفانه یکی از مشکلات عمده و جدی بین زوج ها مسائل جنسی است. از آنجا که رابطه ی جنسی می تواند خیلی از تعارضات و تنش های بین زوجین را کاهش دهد این مساله تاثیر زیادی در میزان رضایت از زندگی زناشویی خواهد داشت.آمارها نشان می دهد که خیلی از طلاق ها به دلیل عدم رضایت جنسی است.عدم رفع نیاز های جنسی تبعاتی همچون زود رنجی، شکنندگی، عصبانیت را به همراه دارد که باعث می شود طرفین به کوچکترین مسئله ای گیر دهند، ولی ارضای نیاز جنسی باعث تخلیه ی هیجانات و ذخیره ی انرژی می شود و به این سبب زوجین به راحتی از کنار عیوب یکدیگر رد می شوند و این امر خود تا اندازه ی زیادی در میزان رضایت مندی زناشویی موثر خواهد بود .
زندگی روی بستر اقتصاد!
تاثیر مشکلات اقتصادی بر کاهش میزان رضایت از زندگی زناشویی قابل کتمان نیست. میزان نارضایتی زناشویی برحسب پایگاه اقتصادی در ابعاد مختلفی خود را نشان می دهد:۱-حبس نیازها : کنار آمدن با شرایط سخت مالی در ابتدا ممکن است اما دائمی شدن این شرایط باعث می شود که بسیاری از نیازها بدون پاسخ بماند و این مسئله خود مشکلات بعدی را در پی خواهد داشت و انباشت نیازها باعث می شود که بعد از مدتی درخواست یک نیاز ، خواسته ی نا به جا تلقی شود و در نهایت منجر به بحث و مشاجره گردد.۲-حمایت مالی از طرف خانواده : ازدواج با فردی که توان مالی کافی ندارد و بعد از ازدواج همچنان متکی به خانواده اش است، امکان دخالت بیشتر از سوی آنها را ایجاد می کند. در سال های اولیه زندگی مشکل اقتصادی خاصی بروز نمی کند و مایحتاج زندگی توسط والدین تامین و به همان اندازه هم اجازه ی دخالت به خانواده ها داده می شود و این زمینه ای برای مشکلات بین همسران و عدم رضایت از زندگی مشترک می شود.۳- مدیریت نامناسب درآمد: گاهی مواقع شرایط اقتصادی بد نیست و نسبتا مناسب است اما شیوه ی خرج کردن و پس انداز کردن محل اختلاف زوجین است. نمونه ی واضح آن را در بسیاری از فیلم و سریال ها هم می توان مشاده کرد همچون سریال “رهایم نکن” که در ماه مبارک رمضان پخش شد، در روابط بین جهانگیر و ثریا دیدیم که همراه و همفکر نبودن این دو زوج درباره ی نحوه مدیریت امور مالی خانواده زمینه ی مشاجره و اختلاف در روابط آنان بود.
تاثیر مهارت های ارتباطی و حل تعارض بر میزان رضایتمندی زناشویی
بیشترین موردی که سبب نارضایتی از زندگی زناشویی می شود، نداشتن مهارت ارتباطی و مواجه با تعارضات بین فردی است.فقدان مهارت حل تعارض باعث می شود که زن و شوهر در مواقع نزاع نتوانند راهکار مناسبی برای حل آن اتخاذ کنند و حتی دیده شوند. برخی از زوجین در رابطه ی خود از الگوهای ارتباطی منفی مثل تحقیر ، سرزنش و انتقاد استفاده می کنند. البته در نداشتن آگاهی لازم برای مهارت های ارتباطی با همسر نباید نقش جامعه و سازمان های مسئول را نادیده گرفت چرا که اگر امر آموزش قبل از ازدواج شروع شود و مهارت های لازم در ارتباط با همسر آموزش داده شود انها با آمادگی بیشتری وارد زندگی مشترک و به تبع اختلافات موجود را بهتر مدیریت می کنند .
تشابه تحصیلی را دست کم نگیرید
تشابه در تحصیلات یکی دیگر از عوامل در میزان رضایتمندی زناشویی خواهد بود. وقتی زوجین از تحصیلات مشابه ای برخوردارند میزان درک و فهم آنها به یکدیگر نزدیک تر است و یکدیگر را بهتر درک می کنند.تفاوت سطح تحصیلات باعث می شود که زوجین اشتراکات کمی با یکدیگر داشته باشند به عنوان مثال ممکن است مرد موفقیت را در به دست آوردن ثروت بداند و زن به همین اندازه روی مطالعه و تحصیل تاکید داشته باشد به همین ترتیب تفریحات و علایق این دو نفر هم متفاوت خواهد بود . همچنین تفاوت در تحصیلات، تربیت فرزند را هم با مشکل مواجه خواهد کرد و فرزند چنین افرادی دو قطبی تربیت می شوند .لذا طبق بررسی ها تشابه تحصیلات باعث می شود افراد حرف بیشتری برای هم داشته باشند و باعث پیشرفت یکدیگر شوند .
در نهایت شایسته است با توجه به نتایج بررسی های به عمل آمده افراد یک بازنگری در وضعیت زندگی خانوادگی خود داشته باشند و لازم است به این نکته توجه کنیم که هر کدام از این شرایط به تنهایی برای داشتن رضایت بیشتر از زندگی زناشویی لازم است اما کافی نیست و بهترین و موثرترین راه برای بالا بردن میزان رضایت زن و مرد از یکدیگر شناخت کامل و دقیق پیش از ازدواج و آموزش مهارتهای فردی، جمعی، خانوادگی است.
پی نوشت ها :
۱- وینچ، [مطالعات انتخابی در ازدواج و خانواده]. نیویورک: هولت راینهارت و وینستون، ۱۹۷۴: ۴۱۱-۴۱۷
۲-«ﺑﺮﺭﺳﻰ ﺗﻔﻜﺮﺍﺕ ﻏﻴﺮﻣﻨﻄقی ﺯﻧﺎﺷﻮﻳﻰ»،سلیمانیان، ۱۳۷۳
۳-مقیاسهای سنجش خانواده و ازدواج ،باقر ثنائی،۱۳۷۹