مسئله دشوار داستان سیندرلا، فهم بدن است؛ بدن نه فقط به عنوان یک سطح برای نمایش زیبایی بلکه به عنوان یک وسیله ای برای تبدیل شدن به کسی که باید باشی.
اگر در اینستاگرام گشتی بزنید با تعداد زیادی تصاویر دو قسمتی مواجه می شوید. تصاویر بدون چهره اشخاص که نشان دهنده تغییرات و تفاوت ظاهری انها در طول زمان است: مرد جوانی که چند وقت پیش بدن لاغر و بدون عضله ای داشته و اکنون عضلانی و محکم ایستاده و تعداد عضلات خود را به همگان نشان می دهد یا خانومی که شکمی شل و با پوستی افتاده داشته و با عمل جراحی اکنون شکمی صاف و تخت دارد. عمل جراحی بینی و تصویری که قبل و بعد عمل را نشان می دهد. این مثال ها اکنون به قدری زیاد شده اند که حتی لیست کردن انها هم زمان می برد. البته نکته ای که در این میان به چشم می خورد، توجه زنان به زیبایی و ظاهر قدمتی طولانی دارد و منحصر به زمان حال نمی شود. هرچند که نحوه پرداختن به موضوع زیبایی دستخوش تغییر شده است. اما نکته ظریف این است که در جامعه ی کنونی نه تنها زنان بلکه مردان نیز به حوزه زیبایی و توجه به بدن و اندام ورود پیدا کرده اند. این موضوع به نحو بارزی در سلفی های مردان جوان دیده می شود.
همه گیر شدن “توجه به بدن”،”تناسب اندام” و … پدیده ای نو محسوب می شود. در فرهنگ مدرن توجه به ظاهر و زیبایی و تناسب اندام به نحوی در راس امور قرار گرفته است که افراد از اصل ماجرا غفلت می کنند. در این معنا همهی ما مشکلات ساختاری و اقتصادی و فرهنگی را کنار می گذاریم و برای ارتقا و پیشرفت تنها به خودمان و ویژگی های ظاهریمان اکتفا می کنیم و در این اندیشه ایم که با تحقق بخشی به خودمان و ارتقا و بزرگداشت فردیت مان می توانیم به آنچه می خواهیم برسیم. در ادامه این موضع به تفصیل مورد بحث قرار خواهد گرفت.
فردگرایی ایده ای بود که در اندیشه های متفکران روشنگری بروز یافت. این ایده که ما یک خود معتبر و واقعی با مجموعه ای از ویژگی های شخصیتی ذاتی، خواسته ها، تمایلات عاطفی و فکری منحصر به فرد داریم در قرن ۱۸ پدید آمد. متفکران عصر روشنگری مانند ژان ژاک روسو سعی کردند از مذهب به عنوان وسیله ی فهم جهان دوری کنند. درعوض، ادعا کردند هدف آنها در زندگی راست گویی با فطرت ذاتی مان است؛ فطرتی که معین میکند. ما چه کسانی هستیم.
زیبایی جسمانی وسیله ای برای تحقق بخشیدن به استعدادهای نهانی و خود واقعی و معتبر فرد است.
روایت مدرن فردگرایی با شکل دادن به یک سری از ایده های به ظاهر عامیانه در مورد معنای فرد شایسته، به همه ی زندگی ها سرایت کرده است. دراین فرهنگ، شایسته به نظر رسیدن فقط به معنای احساس شایستگی نیست. بلکه در واقع زیبایی جسمانی وسیله ای برای تحقق بخشیدن به استعدادهای نهانی و خود واقعی و معتبر فرد است. اشتغال به زیبایی روندی است که یک روزه و دو روزه تمام نمی شود بلکه فرد تمام عمر به نشان دادن ظاهر زیبای خود مشغول می شود. در نتیجه این فرهنگ، فرد در یک پروسه مدام العمر مشغول به ظاهر خودش می شود تا شاید از طریق آن به خودتحقق بخشی برسد.(۱)
مسئله دشوار داستان سیندرلا، فهم بدن است
این فرهنگ را در داستان هایی هم چون سیندرلا به خوبی می توان دید. سیندرلا دختری که با خوش دلی و خوش قلبی توانست به آنچه می خواهد برسد و زن شاهزاده شود. در این داستان نه بر عوامل ساختاری هم چون فقر و نابه سامانی های اجتماعی بلکه بر تلاش و سخت کوشی فردی تاکید می شود. سیندرلا دختری که مهربان و دلسوز همگان است؛ در نهایت، نان خوش قلبی خود را می خورد و می تواند به جایگاهی برسد که آرزوی همگان است. در واقع زیبایی سیندرلا در درون او وجود داشت. مسئله دشوار داستان سیندرلا، فهم بدن است؛ بدن نه فقط به عنوان یک سطح برای نمایش زیبایی بلکه به عنوان یک وسیله برای تبدیل شدن به کسی که هستی و باید باشی.(۱)
ما می توانیم چنین فیلم هایی را به عنوان سرگرمی های بیهوده و بی معنی نادیده بگیریم. اما داستانی که از طریق این فیلم ها به فرهنگ عامه سرایت می کند؛ بینش هایی را به متن اجتماعی که در ان رخ می دهد؛ می افزاید. مخاطبان این فرهنگ، مصرف کنندگانی هستند که در لحظه ی فرهنگی توصیف شده با فروپاشی اجتماعی و عدم قطعیت اخلاقی زندگی می کنند. این فرهنگ قول اطمینان بخشی را با ما معامله می کند؛ مبنی بر این که زیر هرج و مرج زندگی مدرن ، یک خود معتبر و واقعی از ما هنوز ساکن است که با عباراتی هم چون ” جسور و قوی باش”، خودت را تحت فشار بگذار”، “با پشتکار باش ” یا “غلبه بر استراحت و افسردگی و عزت نفس پایین” می توان بر آن غلبه کرد و آن “خود” اصلی را نمایش داد. “خودی” که شاید پنهان باشد و نتوانسته باشد بروز پیداکند.
اینجاست که با مردان و زنانی مواجه می شویم که دائم از خود سلفی می گیرند و از تمرینات ورزشی خود در باشگاه فیلم برداری می کنند. تقویت و افزایش قدرت جسمانی برای این مردان و زنان به مراتب ارزشی بیشتر از یکسری تمرینات ورزشی از سر پوچی و بطالت را دارد. تقویت قدرت جسمانی از طریق ورزش برای به پاداشتن باورها و ارزش هایی به میان امده است؛ ارزش هایی چون: نظم خودمحور، انضباط، قدرت ذهن و بیشتر از همه مجرایی برای تحقق خود تا تبدیل به کسی شوید که همیشه قرار بود باشید.
“بحران مردانگی”
اما ورود مردان به عرصه “توجه به بدن” و سعی در ارائه تصویر متناسب از بدن پدیده ای جدید است که متفکران از زوایای متفاوتی به ان نگریسته اند. بسیاری از متفکران از “بحران مردانگی” در جوامع مدرن سخن می گویند. تحولات و دگرگونی های بازار کار موجب شده است که ایفای مطمئن نقش نان آوری برای خانواده متزلزل شده وو مردان با بیکاری و ناامنی شغلی مواجه شوند.(۲)
مارک سیمپسون، روزنامه نگاری انگلیسی؛ اصطلاح جدیدی به نام Spornosexual را ابداع کرد. این اصطلاح به معنای نسل جدیدی از مردان است که برای دیده شدن تلاش می کنند. افزایش چنین مردانی در جامعه که علاقه ی وسواس گونه و افراطی به زیبایی بدن شان دارند؛ در واقع پاسخی به کاهش شغل های صنعتی و تولیدی مردانه سنتی است. این تصاویر به شکل گیری هنجارهای جدیدی در جامعه در مورد مردان جوان اشاره می کند. هنجاری که بر اساس آن، کار بر روی بدن جای شغل های معنابخش و رضایت بخش را گرفته است. در اینستاگرام هزاران مرد جوان در تلاش برای هدایت سرمایه گذاری در ظاهرشان به جای شغل با درآمد، سعی در بهبود وضعیت و ارتقا خودشان به عنوان مدل یا مربی شخصی دارند. در این فضا دیگر نیازی به دریافت پول نیست بلکه لایک ها و کامنت های جای پول را به عنوان معیار سنجش ارزش در جامعه می گیرد.(ر.ج ۱)
از منظری دیگر می توان گفت؛ اکنون مردان جوان در غرب به طور فزاینده ای با آینده نامعلوم تر مواجه می شوند و نشانه های رسیدن به بلوغ و بزرگسالی از نظر والدین هم چون امنیت مالی، مالکیت خانه، مشاغل امن و خانواده هسته ای – دست نیافتنی تر است. در نتیجه ظاهر تنها چیزی است که در کنترل ما باقی می ماند. در چنین شرایط سختی، فرهنگ مدرن به ما اطمینان می دهد که نیازی نیست تا چیزی فراتر از بدن هایمان به نظر بیاییم. در نتیجه راه حل همه ی مشکلات سیاسی و اجتماعی را باید در درون خود و نه در ساختار خارجی و غیر قابل مدیریت جهان مادی جست و جو کرد. این فرهنگ ما را تشویق می کند تا شهروندانی مصرف کننده و منزوی شویم شهروندانی که برای رسیدن به موفقیت و زندگی شاد و رضایت بخش تنها به صنایع تجاری و خدمات انها نیاز دارند. بر این اساس تنها کسی که شما به ان نیاز دارید، خود شما هستید. (ر.ج ۱)
“تکنولوژی خود”
در این معنا فرهنگ مدرن ما را در زندانی بزرگ احاطه کرده است. زندانی که به راحتی نمی توان از آن گریخت. در این زندان افراد بشر به عنوان زندانی ﺑﺎ دروﻧﻲ سازی ﮔﻔﺘﻤﺎن مدرن کم ترین مقاومتی هم از خود نشان نمی دهند. به بیان ﺳﺎده، ﺳﻮژه ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی ﺑﻬﻨﺠﺎرﺳـﺎز اﺟﺘﻤـﺎﻋﻲ ﻋﻤﻞ ﻣﻲﻛﻨﺪ، در ﻏﻴﺮ اﻳﻦ ﺻﻮرت ﺗﻨﺒﻴﻪ ﻣﻲ ﺷﻮد. ﻧﻈﺎرت ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﺑﺮ وی اﻋﻤـﺎل ﻣـﻲ ﺷـﻮد و ﺣﺘﻲ ﺧﻮد ﻧﻴﺰ در اﻳﻦ ﻓﺮاﻳﻨﺪ ﻣﺸﺎرﻛﺖ ﻓﻌﺎل دارد ؛ برای ﻣﺜﺎل ، ﺳﻮژه ﭘﻴﺶ از ﻫﺮ ﭼﻴﺰ ﺑﺪن ﺧﻮد را در آﻳﻴﻨﻪ ﺑﺮاﻧﺪاز میﻛﻨﺪ ﺗـﺎ ﻧﺰدﻳﻜـﻲ و دوری از ﻣﻌﻴﺎرﻫـﺎی راﻳـﺞ زﻳﺒـﺎﻳﻲ، ﺳـﻼﻣﺖ و … ﺑﺴﻨﺠﺪ. اﮔﺮ ﺑﺮ اﺳﺎس ﻣﻌﻴﺎرﻫﺎی راﻳﺞ اﺿﺎﻓﻪ وزن داﺷﺖ ﭘﻴﺶ از ﻧﻈﺎرت ﺑﻴﺮوﻧﻲ دﻳﮕﺮان، ﺧـﻮد درﺻﺪد اﺻﻼح ﺑﺪن ﺧﻮﻳﺶ ﺑﺮﻣﻲ آید.(۳)در این صورت دیگر نیازی نیست تا جامعه ما را تنبیه کند که چاق ایم یا دماغمان گنده است. خودمان اقدام به اصلاح بدن مان می کنیم و مطابق با معیار غربی ان را بازسازی می کنیم.
اینجاست که فرهنگ نئولیبرال با تاکید بر زیبایی و اندام متناسب و کوشش و تلاش شخصی، ما را از نابرابری های اجتماعی و اقتصادی منحرف می کند و ما را در دور باطل کسب معیارهای زیبایی مطابق با معیارهای زیباشناسی مدرن می اندازد. ما نیز در اندیشه دست یابی به جایگاه مورد انتظارمان در اجتماع تنها به خودمان فشار می آوریم و مشکل را در ظاهر و باطن مان جست و جو می کنیم. در صورتی که بسیاری از مشکلات و ناتوانی های ما در زندگی از سیستم سرمایه داری و منافع سرمایه داران نشات می گیرد و نه در وزن اضافه یمان یا در بینی گوشتی با قد کوتاه و … .
پی نوشت:
۱- Michael Lovelock، The makeover trap، https://aeon.co/essays/whats-behind-the-urge-to-uncover-an-authentic-self،۲۴ January2017
۲.انتونی گیدنز، جامعه شناسی، ترجمه حسن چاوشیان، نشر نی،۱۳۹۴
۳. ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﻲ ﺗﻮاﻧﺎ، ﻣﺤﻤﻮد ﻋﻠﻲ ﭘﻮر، ﺑﺪن، ﺳﻮژه وﺗﻜﻨﻮﻟﻮژی ﺧﻮد ﻫﺎی : درس ﻫﺎﻳﻲ ازراه ﺣﻞ ﻓﻮﻛﻮﻳﻲ ﺑﺮایﺟﺎﻣﻌﺔ اﻣﺮوز ، مجلهﻏﺮب ﺑﻨﻴﺎدی ﺷﻨﺎﺳﻲ ،ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﻋﻠﻮم اﻧﺴﺎﻧﻲ و ﻣﻄﺎﻟﻌﺎت ﻓﺮﻫﻨﮕﻲ،ﺳﺎل ﺷﺸﻢ،ﺷﻤﺎرهدوم ، زﻣﺴﺘﺎن ، ۱۳۹۴ ﭘﺎﻳﻴﺰ و ،۱ – ۲۱.