برگی از کتاب “امام حسین (ع) این گونه بود”، ترجمه الخصائص الحسینیه

برگی از کتاب "امام حسین (ع) این گونه بود"، ترجمه الخصائص الحسینیه

 منشا درونی خشوع و گریستن بر حسین علیه السلام و دلیل بروز خشوع

بدان که منشا گریه انسان گاهی خود خواسته و با دلیلی روشن است گاهی ناخواسته و مبهم است. گریه خود خواسته انسان دارای دلیل و سبب است و دلایل گریه انسان هشت قسم است.

اول: گاهی گریه انسان به دلیل پیوند عمیق خانوادگی است که بزرگترین پیوندهای خانوادگی، پدر و مادر با فرزندان است و از این روی خداوند حق پدر و مادر را با توحید و یکتا پرستی همراه ساخته و در قرآن این دو حق را در کنار بکدیگر آورده است :

وَقَضَی رَبُّک أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیاهُ وَبِالْوَالِدَینِ إِحْسَانًا و پروردگارت حکم کرد که جز او را نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید. و این حق پدر و مادر از آن روی است که پدر و مادر سبب پیدایش ظاهری تو هستند. پس اگر حق آنان که سبب پیدایش ظاهری تو هستند چنین بزرگ است پس حق آن کسی که هم سبب پیدایش معنوی تو و هو سبب پیدایش ظاهری تو شده است چگونه است؟!

پس به راستی که پدر حقیقی انسان پیامبر (ص) و جانشین آن حضرت علی (ع) است و خداوند حکم نمود که به پدران حقیقی خویش احسان کنی و بی گمان، سوگواری نمودن و گریستن بر حسین (ع) احسان نمودن به پیامبر و جانشین پیامبر، حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (ع) است. ( صفحه ۱۸۰ کتاب امام حسین این گونه بود )

رابطه قرض دادن و زیارت حسین (ع)

خداوند قرض دادن به مومن درمانده را قرض دادن به خداوند، خوانده است. اگر به زیارت حسین (ع) که پیشوا و امامی درمانده و دور از وطن است و مردم کوفه و شام همه چیز را از او بازداشتند تا جایی که کسی بر پیکر خونینش نزدیک نشد. ( زرین بوک ) انتشارات مشهور استان قم. در حقیقت با زیارت نمودن آن حضرت و نزدیک شدن به آن حضرت به او قرض داده ای و قرض دادن به حسین (ع) بزرگ ترین قرض دادن به خداست و نمی دانم که خداوند چگونه چنین قرض دادن را پاداش خواهد داد و خداوند بخشنده، چنین کسی را که قرض نیکو داده است به چه مقامی خواهد رساند؟ ( صفحه ۲۸۴ )

فریاد خواهی حسین (ع) از لشکر عمر سعد

سومین دلیل هفت بار لبیک گفتن بر حسین (ع) این است که آن حضرت هفت بار از دیگران فریاد خواهی کرد و کسی به فریادش نرسید:

فریاد خواهی نخست آن حضرت این بود که از لشکر عمر سعد خواست که زنان و فرزندان و یارانش را سیراب کنند ( و لشکر عمر سعد درخواست آن حضرت را نپذیرفتند )

فریاد خواهی دوم آن حضرت این بود که از لشکر عمر سعد آب خواست تا به زنان و فرزندانش دهد و هنگام درخواست آب، به دشمنان فرمود: زنان و فرزندان من گناهی نکرده اند – و یا فرمود – زنان و فرزندان من که نمی خواهند با شما بجنگند ( که این گونه آنان را تشنه نگه داشته اید ) این بار نیز لشکر عمر سعد درخواست حسین (ع) را نپذیرفت.

فریاد خواهی سوم حسین (ع) این بود که برای کودک شیرخواره اش از لشکر عمر سعد آب خواست و به آنان فرمود: آیا کسی نیست که جرعه ای آب برای این کودک بیاورد. پس از آن که پاسخی نشنید به این راضی شد که کودکش را ببرند و آب بدهند و فرمود: بیایید و این کودک شیرخواره را ببرید و سیراب کنید.

فریاد خواهی چهارم آن حضرت این بود که از لشکر عمر سعد خواست که به خیمه ها و خانواده اش حمله نکنند و آنان را غارت نکنند و ندا بر آورد: ای پیروان خاندان ابوسفیان! خانواده مرا رها کنید و با من بجنگید.

فریاد خواهی پنجم آن حضرت این بود که از لشکر عمر سعد خواست که پیش چشمش خیمه ها و خانواده اش را غارت نکنند و ساعتی به او مهلت دهند و دست از غارت بردارند تا او به شهادت رسد و فرمود: این یک ساعت باقیمانده از عمرم را به من مهلت دهید ( و پیش چشمم، خانواده ام را غارت نکنید ). ( صفحه ۳۴۲ کتاب امام حسین اینگونه بود )

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا