بی‌خود لاف نزنید!

بی‌خود لاف نزنيد!

همیشه والدین فرزندتان باشید
رفتار عمومی نوجوانان این است که به حرف والدین خود گوش نمی‌دهند. حرف‌های آن‌ها را از یک گوش گرفته و از گوش دیگر بیرون می‌کنند. یک دلیل چنین رفتاری این است که والدین آن‌ها اغلب در گفتارشان جدی و پیگیر نیستند. این نکته‌ی مهم را باید در برخورد با فرزندتان به خاطر بسپارید که جدی نبودن شما و گفتن سخنان متناقض به فرزندتان ، علت اصلی گوش نکردن او و یا شکست روش‌های اصلاحی شما می‌باشد.
ما نمی‌توانیم به حرف کسانی گوش کنیم که به حرف خود عمل نمی‌کنند، لذا از کودکان نیز باید چنین انتظاری داشت.
والدین به شکل‌های گوناگون تناقضات و بی‌ثباتی گفتارهای خود را نشان داده و موجب گیج شدن فرزندان خود می‌شوند و رفتارهای خاصی چون «گوش نسپردن به گفته‌های والدین» را در فرزندشان باعث می‌گردند. مثال‌هایی که خواهیم آورد، این موارد را مشخص می‌سازد.
لاف زدن
– اگر سر موقع به خانه برنگردی ، پاهایت را قلم می‌کنم.
– اگر درس‌هایت پیشرفت نکند، تو را سال آینده به مدرسه نمی‌فرستم.
– اگر اذیتم کنی، می‌کشمت.
– اگر از دعوا کردن با برادرت دست برنداری، برای همیشه شما را ترک می‌کنم.
– اگر می‌‌خواهی به کلاس‌های تابستانی بروی ، پول آن را باید خودت بپردازی.
شما حتماً مثال‌های فراوان دیگری سراغ دارید که والدین در سخنی که می‌گویند جدی نیستند و قصد ندارند آن را اجرا کنند. آن‌ها خود از این مسئله آگاه‌اند ولی نکته‌ی مهم این است که کودکان نیز متوجه آن می‌شوند؛ بنابراین تهدیدهایی از این قبیل، نه تنها باعث ترک یک رفتار نخواهد شد ، بلکه کودک شما به رفتار خود ادامه می‌‌دهد و در نهایت این شما هستید که عقب‌نشینی خواهید کرد.
اغراق کردن
– برو به اتاقت، تو را تا ۱۸ سالگی هم تنبیه می‌کنم.
– تو هیچ‌وقت موفق نمی‌شوی گواهینامه رانندگی بگیری.
– تا وقتی که دیپلم بگیری، نمی‌دانی چطور از تلفن استفاده کنی.
اغراق‌هایی از این قبیل نیز یکی از عوامل اصلی پیدایش بی‌ثباتی در خانواده است. والدین عصبانی شده و قول‌هایی می‌دهند یا تهدید‌هایی می‌کنند که قادر به انجام آن‌ها نیستند. سخنی می‌گویند یا کاری می‌کنند، اما بی‌درنگ از کرده‌ی خود پشیمان می‌شوند و می‌کوشند آن را جبران کنند. با این رفتارها به فرزند خود آموزش می‌دهند که «به حرف‌هایی که می‌زنم توجه نکن و آن‌ها را جدی نگیر چون به آن‌ها عمل نخواهم کرد».
چرخشی از «آری» به «نه» و از «نه» به «آری»
در این موقعیت، والدین به گفته خود عمل نمی‌کنند. یک نوجوان از والدینش ماشین خواست و آن‌ها از پذیرفتن آن خودداری کردند. نوجوان تسلیم نشده و پافشاری کرد و پس از مدتی والدین او تسلیم شدند تا به بحث و مشاجره خاتمه دهند. یعنی پاسخ خود را از «نه» به «آری» تغییر دادند. مثال دیگر: به فرزندمان می‌گوییم که حق ندارد شب را در منزل دوستش سپری کند، پس از مدتی بحث و استدلال متوجه می‌شویم که حرفمان منطقی نبوده است لذا پاسخ خود را از «نه» به «آری» تغییر می‌‌دهیم. تاکنون چند بار از این قول‌ها به فرزندتان داده‌اید «جمعه تو را به پارک می‌برم»، «آخر این هفته به تو رانندگی یاد می‌دهم» و نظایر این‌ها. هنگامی که زمان انجام این قول‌ها فرا می‌رسد می‌گویید : «این هفته کار دارم قرارمان باشد برای هفته بعد.»
با این نوسانات به فرزند خود می‌آموزیم که به سخنان ما گوش نکند و یا رفتارهای خاصی از خود نشان دهد. به او می‌آموزیم که : «اگر من از تو چیزی خواستم که تو به آن علاقه نداشتی، رفتارهایی چون داد و فریاد، گله و شکایت و… نشان بده تا من نظرم را عوض کنم.» از این‌گونه نوسانات باید به‌شدت دوری جست.
پیگیر نبودن
شما ممکن است از فرزندتان بخواهید کاری انجام دهد ولی پیگیر انجام درخواست خود نباشید. به پسر خود می‌گویید تا زمانی که اتاق خود را تمیز نکرده است حق خروج از خانه را ندارد. او برای چند دقیقه به اتاق خودش می‌رود سپس بیرون آمده و می‌گوید می‌خواهم از خانه بیرون بروم. شما سؤال می‌کنید آیا اتاقت را تمیز کرده‌ای؟ او پاسخ مثبت داده و خانه را ترک می‌کند. پس از چند ساعت که به اتاق او وارد می‌شوید، مشاهده می‌کنید که او کاری انجام نداده است.
ضرورت پیگیری و اطمینان از این‌که درخواستی که کرده‌اید انجام شده است یا خیر، در مورد بعضی نوجوانان اهمیت ندارد ولی در مورد نوجوانانی که سهل‌انگار هستند باید مورد توجه قرار گیرد. پیگیری نکردن در مورد این افراد، باعث تقویت صفت‌هایی چون بی‌مسئولیتی و دروغ‌گویی در آن‌ها می‌شود.

نویسنده : دن فونتنل

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا