تفریح و اهمیت آن در سلامت از نظر اسلام

تفریح و اهمیت آن در سلامت از نظر اسلام

امروزه ورزش یکی از اموری است که به عناوین مختلف در جهان مطرح شده وگروه زیادی به اشکال گوناگون با آن سروکار دارند ، برخی از مردم ورزشکار حرفه ای اند و گروهی ورزشکار آماتور، گروهی طرفدار و علاقمند به ورزش و دیدن برنامه ها ، مسابقات و نمایشهای ورزشی بوده و عده ای نیز از راه ورزش امور زندگی خویش را می گذرانند.اسلام برای سلامت انسان و نقش ورزش در ارتقاء سلامت جایگاه ویژه ای قائل بوده و در قرآن کریم هم آیاتی وجود دارد که بر اهمیت ورزش و نیرومند سازی جسم در کنار تقویت روح و بعد علمی دلالت دارد و پیامبر اعظم (ص) هم درباره حق بدن بر انسان می فرمایند : پروردگارت بر تو حقی دارد و بدنت بر تو حقی و خانواده ات نیز بر تو حقی دارد.
هدف از این مطالعه بیان جایگاه و اهمیت ورزش در سلامت از نظر اسلام با بررسی آیات، روایات و رفتار و گفتار پیامبر وائمه معصومین می باشد.

 مطالعه فوق یک مطالعه مروری با استفاده از کتب ، بررسی متون و برنامه های رایانه ای بوده که سعی گردیده که منابع و مأخذ مفید و مستندی همچون آیا ت قرآن کریم ، روایات و احادیث پیامبر گرامی و ائمه معصومین (ع) در زمینه انجام ورزش و تاثیر آن در سلامت مورد بررسی قرار گیرد.

نقش ورزش در ارتقاء سلامت بر هیچ کس پوشیده نبوده و ورزش کمک شایانی به ایجاد و تقویت سلامت جسمانی ، روانی واجتماعی می کند و افرادی که با روش صحیح ورزش نموده و یا دارای کارهای پرتحرک می باشند سالمتر بوده وعمرشان از افرادی که کارهای بدون تحرک دارند بیشتر است.مطالعه انجام گرفته حاکی از آن است که اسلام نیز همواره انسان به ورزش در زمینه های مختلف ترغیب نموده و به موازات تقویت جنبه های علمی و ایمانی به تقویت جسمانی هم توجه نموده است . به صورتی که در قرآن بارها کلمه «اشد» از ماده شدت به معنای نیرومند شدن و « استوی» ازماده استواء به معنای کمال خلقت و اعتدال بیان گردیده که گویا یک نحوه ارتباط بین سلامتی و نیرومندی جسمانی و یاد گرفتن حکمت و دانش وجود داشته و شنیده نشده که هیچ یک از پیامبران الهی و ائمه معصومین ضعیف یا ناقص الخلقه باشندکه در آیه ۱۵ سوره قصص بیان شده که : « هنگامی که موسی نیرومند و کامل شد ، حکمت و دانش به او دادیم »

اسلام ویژگیهای یک ورزشکار مسلمان را داشتن ایمان ، امین بودن ، داشتن دانش وبینش وسیع ، سبقت در کار خیر ، حمایت از مظلوم ، گذشت و بخشش و پرهیز از غرور بیان می کند.بارزترین نمونه یک ورزشکار در اسلام حضرت علی (ع) که قدرت بدنی بی نظیری داشته و آن حضرت جهت حفظ سلامت و آمادگی جسمانی خود همیشه ورزشهایی مانند ورزشهای زورخانه ای و شمشیر بازی و اسب سواری را انجام داده و ملقب به اسدالله الغالب یعنی شیر همیشه پیروز خدا گردیده است

 .

با توجه به نقش انکارناپذیر ورزش در سلامت جسمانی ، روانی واجتماعی ، اسلام همواره سفارش به فراگیری ورزشهای سالم و همگانی همچون ورزشهای زورخانه ای ، اسب سواری ، شتر سواری ، شمشیربازری ، پرتاب نیزه ، تیراندازی ، شنا ،پیاده روی و کوه نوردی ، ورزشهای رزمی ، کشتی را به کلیه انسانها نموه و حتی برگزاری مسابقات آنها که نظربه یادگیری حرفه ای آنها بوده را مورد تاکید قرار می دهد و در آیات و روایات و در رفتار و گفتار پیامبر و ائمه معصومین به کرات به آنها پرداخته شده است لذا باید با تمسک به آنها و درجهت ارتقاء سطح سلامت جامعه نسبت به آموزش جامعه و توصیه به ورزش همگانی انجام گیرد.

تفریح و ورزش از نظر اسلام

تفریح و سرگرمى سالم و ورزشى که جسم و عقل را نشاط مى‏بخشد، از چیزهایى هستند که براى انسان لازمند، و اصول ضرورى را در زندگى انسان تشکیل مى‏دهند، زیرا انسانى که کار مى‏کند، حق اوست که بازى کند، و آن کسى که فعالیت مى‏کند، حق اوست که تجدید قوى کند، و آن کسى که زحمت مى‏کشد حق اوست که استراحت کند.

کتاب: زندگى اجتماعى از دیدگاه اسلام، ص ۱۹۷نویسنده: دکتر احمد شلبى

ترجمه: دکتر سید محمود اسداللهى

متخصصین علوم تربیتى مى‏گویند که بازى کردن براى کار کردن مفید است و آن کسى که کار مى‏کند و بازى هم مى‏کند، نتیجه کارش بیشتر و بهتر است از کسى که کار مى‏کند و بازى نمى‏کند.

اسلام دین فطرت است و به همین جهت این تمایل را به رسمیت شناخته و آنرا تأیید و تحکیم نموده است، و در حدیث شریف آمده است: همانا براى پروردگارت بر گردن تو حقى است و براى جسمت هم بر تو حقى است و…پس به هر صاحب حقى، حق خودش را ادا کن.روایت شده که اصحاب پیغمبر (ص) گفتند: یا رسول الله وقتى که در نزد تو هستیم، تو بهشت و جهنم را براى ما چنان تعریف مى‏کنى که گویى آنها را با چشم خود مى‏بینیم، و زمانى که از نزد تو بیرون مى‏رویم، زنان و فرزندان و خانه خود، ما را سرگرم و به خود مشغول مى‏سازند و بسیارى چیزها را فراموش مى‏کنیم، پس آن حضرت فرمود: شما اگر به همان حال باشید که در نزد من هستید، ملائکه در رختخواب و در بین راه با شما مصافحه مى‏کنند و لکن آن یکساعتى است و این هم ساعتى دیگر، و این را سه بار تکرار فرمودند.در یکى از مجالس پیغمبر (ص) که آنرا براى تلاوت قرآن تشکیل مى‏دادند، یک نفر شاعر عرب جلو آمد و خواست قصیده‏اى بخواند، پس ابو بکر گفت: آیا قرآن و شعر؟ پس رسول خدا (ص) فرمود: ساعتى از این و ساعتى از آن (۱) .و ابن عبدربه روایت مى‏کند که رسول خدا (ص) به منزل حسان بن ثابت عبورشان افتاد، در حالى که کنیزکى براى او آواز مى‏خواند: و هل على و یحکم*اذا لهوت من حرج یعنى: بر شما رحمت باد، آیا بر من اشکال است اگر که آواز بخوانم؟ پس رسول خدا (ص) لبخندى زد و فرمود : اشکالى نیست.على بن ابیطالب (ع) گفته است: نیروى تازه ببخشید ساعت به ساعت به دلهاى خود، زیرا قلب وقتى که مجبور به کار شود کور مى‏گردد.ابو درداء گفت: همانا من با کمى سرگرمى، استراحت مى‏کنیم تا در انجام کار حق مرا کمک کند.

از جمله خوشمزگیها و سرگرمیهاى سالم که اسلام آنرا مباح دانسته، مزاح بدون ضرر است، براى این که مزاح دل را شاد و غم را از دل بر مى‏دارد، زیرا روایت شده که پیغمبر (ص) پیوسته مى‏گفت: بار خدایا من بتو پناه مى‏برم از غم و اندوه، و آن حضرت مزاح مى‏فرمود : ولى جز حق چیزى نمى‏گفت.از روایاتى که در این باره نقل شده است که پیرزنى نزد پیغمبر (ص) آمد وگفت: اى رسول خدا (ص) از خداوند تقاضا کن تا مرا به بهشت ببرد، پس آن حضرت فرمود: اى مادر، پیرزن داخل بهشت نمى‏شود، و آن زن مدتى آشفته و ناراحت شد ولى طولى نکشید که پیغمبر (ص) برایش توضیح داد که: پیر زن در حالى که پیر است داخل بهشت نمى‏شود، بلکه خداوند او را به صورت زن جوان و باکره‏اى برمى‏گرداند و در حالى که دختر و جوان است داخل بهشت مى‏گردد، و آن حضرت قول خداى تعالى را تلاوت کردند که «همانا ما زنان را بنوعى خاص از خلقت آفریدیم، پس آنان را دختران باکره و عاشق شوهرانشان و هم سن شوهرشان قرار دادیم» (۲)

و از داستانهاى خوشمزه‏اى که پیغمبر (ص) را به خنده انداخت و کتابهاى حدیث آنرا نقل کرده‏اند، داستانى است که ابن ماجه ذکر مى‏کند و مى‏گوید: ابو بکر به قصد تجارت بیرون شد و نعیمان و سویبط بن حرمله که هر دو از مجاهدین جنگ بدر بوده‏اند همراه او بودند .نعیمان داراى توشه راه بود و سویبط هم مردى بسیار مزاح بود، پس یک بار به نعیمان گفت : به من غذا بده، نعیمان مدتى او را معطل گذاشت و گفت: ترا عصبانى خواهم کرد، و ابو بکر از آن دو غافل بود، پس سویبط این موضوع را از او در دل نگهداشت و سپس کاروان وارد محله‏اى گردید، سویبط به افراد آن محله گفت: بنده‏اى فروشى دارم آیا شما آنرا مى‏خرید؟ گفتند : آرى گفت: بنده من، شخص پرحرفى است و ادعا مى‏کند که آزاد است، به حرف او گوش نکنید و تسلیم او به شما به عهده من خواهد بود، و اگر به حرف او گوش مى‏کنید به سراغ مشترى دیگرى بروم، گفتند: اشکالى ندارد و ما به گفته تو اعتماد مى‏کنیم.پس او را در مقابل ده ناقه شتر جوان خریدند، و آمدند و به گردن نعیمان عمامه و یا ریسمانى گذاشتند.نعیمان گفت: من آزادم و بنده نیستم و این مرد شما را مسخره مى‏کند، پس گفتند: ما مى‏دانیم که تو این ادعا را خواهى کرد و به حرفش گوش ندادند و او را بردند.پس موقعى که ابو بکر آمد و داستان را فهمید، از این تلافى سویبط نسبت به نعیمان که به او غذا نداده بود، بسیار خندید و نزد خریداران رفت و شتران را پس داد و نعیمان را برگردانید.موقعى که به مدینه برگشتند، ابو بکر این داستان را براى رسول خدا (ص) و اصحابش تعریف کرد، و همگى مدت یک سال از این ماجرا مى‏خندیدند و بعضى از صحابه هر وقت نعیمان را مى‏دیدند مى‏گفتند خدا را شکر براى سلامتى تو.نحوه آموزش کودکان از نوعى ورزش و شادى خالى نیست.از عمر بن الخطاب روایت شده که: همانا پیامبر اکرم براى پدران از نحوه آموزش فرزندانشان را با این گفتار تعیین فرموده که: به فرزندان خود شنا و اسب سوارى بیاموزید و از ضرب المثلهاى رایج و شعر خوب آنان را سیراب سازید. (۳)

پى‏نوشت‏ها:

۱ ـ عبد الحى کتانى، التراتیب الاداریه، ج ۲، ص .۱۲۳

۲ ـ ترجمه سوره واقعه، آیه ۳۵ ـ .۳۷

۳ ـ جاحظ، البیان و التبیین، ج ۲، ص .۹۲

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا