تله پاتی( Telepathy ) و چند تمرین برای تقویت آن

تله پاتي( Telepathy ) و چند تمرين براي تقويت آن

کلمه تله پاتی نخستین بار توسط “فردریک مایرز Fredric Mayers” یکی از پایه گذاران انجمن تحقیقات روانی انگلستان بکار گرفته شده است.این کلمه که از دو لفظ یونانی مشتق شده یکی تله (Tele) به معنی دور و دیگری پاتوس (Pathos) به معنی احساس می باشد که در واقع احساس از دور معنی می دهد.این پدیده شامل دو بخش می شود:یکی انتقال افکار و احساس به قصد اشخاص دیگر و دیگری دریافت افکار و احساس دیگران که آن را “فرایابی” می نامیم.

قبل از همه باید بگوییم که در تمرینات تله پاتی همکاری دو نفر ضروری است :شخصی که انتقال فکر دهد و شخصی که آن را دریافت می کند.شخص اول را “عامل” یا مخابره کننده و نفر دوم که دریافت افکار می کند “وسیط” یا مخابره گیرنده می گویند.عامل فرمانی را که مایل است القا کند باید دقیقا در ذهنش طرح نماید و آن را از طریق فکر بشکل تجزیه به وسیط القا کند.

عامل باید فکرش را آن چنان روی فرمان متمرکز کند که گویی خود مقصد انجام آن فرمان را دارد.پس برای تمرین ، عامل هیچ گاه تمرین را بر روی کسی انجام ندهد که از قصد وی برای تمرین بی خبر باشد.

برای مثال ناگهان در خیابان بر روی غریبه ای سعی به تله پاتی نکنید که هم انرژی درونی شما را به هم می ریزد و هم بی نتیجه خواهد بود.

فرمان های تله پاتیکی که برای شروع پیش نهاد می شود عبارتند از:

بایستید.دست راستتان را بلند کنید.فلان شی را بردارید و غیره .عامل فرمانش را باید در ذهن پخته کند و سریع به شخص منتقل کند و نباید در انتقال تعلل به خرج دهد.برای مثال وقتی متمرکز می شود و در ذهن القا می کند که بایست ، وقتی فرمان را ارسال کرد می بایست دیگر ذهنش را از تمرکز خارج کند و پی ارسال آن نباشد و به وسیط متمرکز نشود که ببیند چه کاری انجام می دهد.بنابراین متمرکز شده و ارسال می کند و بعد بی خیال.

در تمرین از آن جهت که وسیط از قصد عامل با خبر است یعنی می داند که عامل در حال ارسال فرمانی است باید کاملا بی تفاوت باشد و هرگونه افکاری را از ذهن خود دور کند.در واقع وی باید در خلا فکری کامل باشد و فقط منتظر یک تحرک درونی بماند که وی را وادار سازد تا کاری را انجام دهد.هر گاه در ذهن وسیط چند فکر همزمان خطور کرد ابتدا کمی تامل کند و سپس فکری که قوت و تحریک بیشتری دارد به اجرا در آورد.

تمرین با تماس مستقیم:

در این تمرین لازم است که عامل مچ دست وسیط را گرفته آن گاه فرمانهایش را صادر نماید.فرمان هایی چون : بسوی در- باز کردن در – برداشتن کتاب و غیره.و همچنین کشیدن یک شکل ساده هندسی – نوشتن یک اسم یا یک کلمه مشخص.

تمرین با تماس غیر مستقیم:

بعد از آن که در تمرینات تماس مستقیم موفقیت حاصل آمد لازم است تمرین تماس غیر مستقیم انجام شود بدین صورت که هر دو سر روزنامه ای لوله شده یا یک تکه پارچه یا یک قطعه چوب را بدست گرفته و فرمان های مشابه داده شود.

تمرین بدون تماس:
بعد از حصول نتیجه از دو تمرین قبل لازم است که تمرین بدون تماس انجام گیرد.بدین ترتیب که پشت سر وسیط می ایستید و در حالی که نگاهتان را به پشت گردن او دوخته اید فکرتان را کاملا روی وسیط متمرکز می کنید و فرمان را صادر می نماید.صدور فرمان باید ساده و جز به جز باشد و پشت سر هم اما دنبال ارسال فرمان نباشید.

تمریناتی چون استفاده از تصاویر و یا اسامی مختلف و تمرین با کارت نیز وجود دارد که در نوشته های آتی خواهم آورد.

توصیه ها:
اگر در تمرین اول نتیجه نگرفتید دلسرد نشوید و ایمان داشته باشید.
وقتی دست وسیط در دستان شماست هیچ گونه فشاری بقصد پیش راندن و متوقف کردن واسطه انجام ندهید.
علاقه و احساس عاطفی متقابل بین عامل و وسیط نتیجه بهتری ایجاد خواهد کرد.
بهتر است چشمان وسیط با باند و پارچه ای مشکی بسته شود.
هر جلسه بیشتر از ده فرمان داده نشود.
نباید به قصد تفریح و اذیت و آزار از این پدیده استفاده کرد چرا که مقداری نیروی عصبی مصرف می شود و ممکن است این عمل شخص را به نقصان قوا و ضعف اعصاب گرفتار سازد.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا