در قرآن کریم واژه بهشت ۷۷ بار و جهنم هم ۷۷ بار تکرار شده است.
جهنم خانه و محل عذاب است و نام هایی به شرح زیر دارد:
الف- هاویه که به معنی پرتگاه و محل سقوط اشیای است که امکان مراجعت آنها وجو ندارد. خداوند در قرآن به این نام اشاره نموده و می فرماید: و اما من خفت موازینه * فامه هاویه* وما ادراک ماهیه. نار حامیه؛ اما کسی که ترازوی حسنات و نیکیهای او سبک شود مادر او پرتگاه ژرف دوزخ است و تو چه می دانی، پرتگاه دوزخ چیست و چگونه است؟! آتش بزرگ بسیار سوزانی است قارعه/۸ تا۱۱.
ب: آتش سعیر که به معنی آتش سوزان می باشد. خداوند می فرماید: واعتدنا لهم عذاب السعیر؛ برای ایشان عذاب آتش سوزانی را آماده کرده ایم ملک/۵.
ج: لظی شعله ی خالص. خداوند می فرماید: کلا انها لظی* نزاعه للشوی* تدعو من ادبر و تولی* و جمع فأوعی؛ هرگز! این آتش سوزان و سراپا شعله دوزخ است. پوست بدن را می کند و با خود می برد. به سوی خود می خواند و نام می برد کسی را که پشت به فرمان خدا کرده است و از اطاعت او روی گردان بوده است و دارایی را جمع آورده است و در خزینه ها نگاهداری کرده است معارج/۱۵/۱۸، یعنی به شدت پوست سر را می کند و هر اندامی را که از حق و طاعت و فرمانبرداری پروردگار رویگردان بوده یا در صدد جمع آوری ثروت و حرص و ولع دنیا و انباشتن و خزینه کردن آن کوشش نموده است، به خود جذب کرده و می سوزاند.
د: سقر. خداوند در این مورد می فرماید: ساصلیه سقر* و مادراک ما سقر* لا تبقی و لا تذر* لواحه للبشر* علیها تسعه عشر؛ هر چه زودتر او را داخل دوزخ می سازیم و بدان می سوزانیم. تو چه می دانی که دوزخ چگونه است؟! دوزخ نه می میراند و نابود می کند و نه رها می سازد. پوست تن را به کلی سیاه و دگرگون می سازد. نوزده فرشته بر آن گمارده شده اند مدثر/۲۶-۳۰، یعنی هر چه در آن انداخته شود، می سوزاند و چیزی از آن باقی نمی گذارد و بدن را سیاه و دگرگون می سازد.
و: حطمه درهم شکننده و خرد کنند. خداوند می گوید: لینبذن فی الحطمه* و ما ادراک ما الحطمه* نار الله الموقده *التی تطلع علی الأفئده *انها علیهم مؤصده* فی عمد ممدده ؛ حتما در آتشی شکننده افکنده شود. تو چه می دانی که حطمه چیست، آتش بر افروخته ی خدا است. آتشی که بر دلها مسلط می شود. آن آتش ایشان را در بر می گیرد که سر پوشیده و در بسته است. در حالی که آنان در ستونهای درازی بسته می شوند همزه/ ۴ تا ۹.
موقعیت وحشتناک جهنم :
خداوند، موقعیت وحشتناک جهنم را بسیار هولناک ترسیم می کند، به گونه ای که هفت بند انسان از شنیدن آن به لرزه می افتد و قلبها وحشت زده می شوند تا گمراهان و تجاوزگران از خواب غفلت بیدار شده و دست از گناه و معصیت بکشند و بدانند که آفروزینه ی شعله جهنم انسانها و سنگها هستند. خداوند می فرماید: یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا وقودها الناس والحجاره علیها ملائکه غلاظ شداد لا یعصون الله ما أمرهم و یفعلون ما یؤمرون؛ ای مؤمنان! خود و خانواده ی خویش را از آتش دوزخی بر کنار دارید که افروزینه ی آن انسانها و سنگها است. فرشتگانی بر آن گمارده شده اند که خشن و سختگیر و زورمند و توانا هستند. از خدا در آنچه بدیشان دستور داده است نافرمانی نمی کنند و همان چیزی را انجام می دهند که بدان مأمور شده اند تحریم/۶.
دوزخ، آتشهای سیری ناپذیر دارد و هر چه در آن انداخته شود، فرو می بلعد و تا هنگامی که در آن جای خالی وجود دارد، دایما تقاضای افزون دارد. و می فرماید: یوم نقول لجهنم هل امتلأت و تقول هل من مزید؛ روزی به دوزخ خواهیم گفت آیا پر شده ای؟! و دوزخ می گوید: مگر افزون بر این هم هست ق/۳۰.
مجاهد می گوید: در اینجا سخنی و گفتگویی رخ نمی دهد بلکه تمثیلی است برای بیان حال جهنم که آنقدر پر می شود تا جایی خالی باقی نماند. خوراکشان زقوم است و آن درختچه ای است بدبو و تلخ مزه از بدترین نوع درختان، خداوند در سوره ی صافات ۶۲ تا ۶۷ می فرماید: آیا آن که با آن بهشتیان را پذیرایی می کنند، بهتر است، یا درخت زقوم. ما آن را مایه ی رنج و محنت ستمگران کرده ایم. زقوم درختی است که در ته دوزخ می روید. شکوفه و میوه ی آن انگار کله های شیاطین است. دوزخیان از آن می خورند و شکمها را پر و آکنده می سازند. سپس آب داغ کثیف و آلوده را بر آن می نوشند.
لباس دوزخیان از آتش است. خداوند در سوره ی حج آیات ۱۹ تا ۲۲ می فرماید: اینان که دو دسته ی مقابل هم می باشند در باره ی ذات و صفات خدا به جدال پرداخته و به کشمکش نشسته اند. کسانی که کافرند جامه هایی برای آنان از آتش بریده و دوخته شده است. از بالای سرهایشان بر آنان آب بسیار گرم و سوزان ریخته می شود. این آب جوشان آن چنان در بدنشان نفوذ می کند که آنچه در درونشان است بدان گداخته و ذوب می گردد و هم پوستهایشان و تازیانه هایی از آهن برای زدن و سرکوبی ایشان آماده شده است. هر زمان که دوزخیان بخواهند خویشتن را از غم و اندوه عظیم آتش برهانند، بدان برگردانده شوند و آمرانه بدیشان گفته می شود که بچشید عذاب سوزان را.
ابو هریره حدیثی از پیامبر ص روایت می کند که پیامبر ص فرمود: ان الجحیم لیصب علی رؤسهم فیفذ الحمیم حتی یخلص الی جوفه فیسلت ما فی جوفه حتی یمرق من قدمیه وهو الصهر ثم یعاد کما کان؛ گدازه های سوزنده ی جهنم بر سر جهنمیان ریخته می شود. این آب سوزان از پوست عبور کرده و به درون می رسد و تمام محتویات آن را بیرون می کشد تا اینکه به پاهایش برسد. این گداختن و ذوب کردن است. بعد به حالت اولیه برگردانده می شود. آتش دوزخ از هر طرف جهنمیان را در بر گرفته و به محاصره ی خود در می آورد و دارای طبقات ولایه های متراکم است.
خداوند در سوره ی اعراف آیه ۴۰ می فرماید: بیگمان کسانی که آیات ما را تکذیب می کنند و خویشتن را بالاتر از آن می دانند که بدانها گردن نهند، در های آسمان بر روی آنان باز نمی گردد و به بهشت وارد نمی شوند مگر اینکه شتر از سوراخ سوزن خیاطی بگذرد اینچنین ما گناهکاران را جزا و سزا می دهیم. در سوره ی زمر آیه ۱۶ می فرماید: لهم من فوقهم ظلل من النار و من تحتهم ظلل ذلک یخوف الله به عباده یا عباد فاتقون؛ بالای سرشان سایبانهایی از آتش و در زیر پاهایشان سایبانهایی از آتش دارند. این چیزی است که خداوند بندگان خود را از آن می ترساند. پس ای بندگانم خویشتن را از عذاب من بپرهیزید.
جهنمیان نه می میرند و نه استراحت دارند و نه از زندگی آسوده برخوردار هستند و یتجنبها الأشقی* الذی یصلی النار الکبری* ثم لایموت فیها ولا یحیی؛ و بد بخت ترین فرد از آن دوری خواهد گزید. آن کسی که داخل عظیم ترین و هولناکترین آتش خواهد شد و بدان خواهد سوخت سپس در آن آتش نه می میرد ونه زنده می شود اعلی:۱۱-۱۳ .جهنمیان محروم از رحمت خدا و بی بهره از لقای پروردگارند. کلا انهم عن ربهم یومئذ لمحجوبون؛ هرگز! هرگز! قطعا آنان در آن روز از رحمت پروردگارشان محروم و مطرودند و این شدید ترین نوع شکنجه و عذاب می باشد. و در این باره پروردگار می فرماید: ان الذین کفروا بآیاتنا سوف نصلیهم نارا کلما نضجت جلودهم بدلناهم جلودا غیرها لیذوقوا العذاب ان الله کان عزیزا حکیما؛ بیگمان کسانی که آیات و دلایل ما را انکار کرده و انبیاء ما را تکذیب نموده اند بالاخره ایشان را به آتش شگفتی وارد می گردانیم و بدان می سوزانیم هر زمان که پوستهای بدن آنان پخته شود پوستهای دیگری بجای آنها قرار می دهیم تا مزه ی عذاب را بچشند. خداوند، توانا و حکیم است نساء/۵۶. در این آیه آمده که هرگاه پوست بدنشان سوزانده شود، خداوند پوستهای دیگری بجای آنها می رویاند و علتش این است که رگهای عصبی که احساس درد و سوزش می کنند، در زیر پوست قرار دارند و سایر عضلات و رگها و اعضای داخلی بدن چندان احساس درد نمی کنند به همین خاطر پزشک به خوبی می داند که سوختگی پوست و سطح بدن، درد و سوزش بسیاری دارد. اما سوختگیهای عمقی که به رگها و درون بدن سرایت کرده، با وصف اینکه بسیار خطرناک و کشنده است، اما چندان دردناک و زجر آور نمی باشد. خداوند پاک خطاب به ما بندگان می فرماید: هرگاه آتش جهنم پوستی را که دارای سیستمهای عصبی است، بسوزاند، خداوند دوباره و پی در پی آن را باز می گرداند تا درد و عذاب و شکنجه ی بیشتری را بچشد و در اینجا حکمت خداوندی آشکار می شود، پس از آنکه انسان آن را بشناسد و کان الله عزیزا حکیما؛ خداوند قدرتمند و حکیم و داناست. شدت هول و هراس و مصیبت به حدی است که گناهکار آرزو می کند، خویشتن را به دوستان و آشنایان و… باز رهاند؛ ولی نه فدا کردن سود می بخشد و نه تمنا ها و آرزوها اثر بخش خواهد بود. یود المجرم لو یفتدی من عذاب یومئذ ببنیه* و صاحبته و اخیه* و فصیلته التی توؤیه* و من فی الارض جمیعا ثم ینجیها؛ شخص گناهکار آرزو می کند کاش می شد برای رهایی خود از عذاب آن روز، پسران خود را فدا سازد هم چنین همسر و براردش را و حتی تمام کسانی راکه در روی زمین هستند همگی را فدا کنند تا اینکه مایه ی نجاتش شود معارج/ ۱۱-۱۵.