حجاب، حدود، کیفیت و رنگ

حجاب، حدود، کیفیت و رنگ

در مورد فلسفه حجاب، حدود، کیفیت و رنگ پوشش بانوان توضیح دهید.

——————————————————————————-

تردیدی نیست که حجاب و پوشش زن یکی از احکام ضروری اسلام به شمار می‌رود.

قرآن مجید درباره این امر مهم می‌فرماید:

 «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِک أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَینَ وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً»(۱)

«ای پیامبر به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: جلباب‌ها (روسری‌های بلند) خود را بر خویش فرو افکنند. این کار برای اینکه [از کنیزان و آلودگان] شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند، بهتر است و خداوند همواره غفور و رحیم است».

پوشش سابقه‌ای به اندازه حیات بشریت دارد و غیر از پیروان یکی از مکاتب که بر لزوم برهنه زیستی پای می‌فشارد همه جامعه بشریت به نوعی رعایت می‌کنند.(۲)

درباره اهمیت و فلسفه «حجاب»، اشاره به چند نکته بسیار حائز اهمیت است:

 ۱. کاهش خطا و خطر مصونیت زن در برابر طمع ورزی هوس بازان از ثمرات آشکار رعایت حجاب است.

 ۲. حفظ احترام اگر چه رعایت حجاب، از یک سو به مردان کمک می‌کند که به طور ناخواسته، و خارج از چارچوب‌ها، عواطف و احساسات خود را هزینه نکنند. اما بیش از آن به خانم‌ها کمک می‌کند که به طور ناخواسته و خارج از چارچوب‌ها، وسیله لذت انگاری قرار نگیرند و شخصیت و احترام آنان خدشه دار نگردد.

 ۳. نشاط و رغبت احکام الهی بیش از آنکه به محدودیت لذت‌ها بیانجامد به ماندگاری لذت‌ها و پایداری نشاط و خوشی‌ها می‌انجامد از این رو اگر چه حجاب از یک سو برای خانم‌ها محدودیت است و موجب خستگی و زحمت می‌باشد اما از سوی دیگر اوج احساسات را سالم نگه می‌دارد و عاطفه‌ها و محبت‌ها را در کانون گرم خانواده متمرکز می‌سازد و زن و مرد را از بی تفاوتی نسبت به همدیگر در نظام خانواده نجات می‌دهد و این بحرانی است که هم اکنون دامنگیر جوامع غربی شده است، به طوری که در هنگامه برپایی کانون خانواده که بر اساس عشق و محبت باید تحکیم شود و مهم‌ترین ابزار آن میل جنسی نسبت به یکدیگر است این میل رو به افول گذاشته و بنیان خانواده‌ها را متزلزل ساخته است، بلکه عشق و عاطفه آن دو، در سال‌های قبل از ازدواج و بعد از ازدواج در میان افراد متعدد پخش شده است و تمرکز خود را از دست داده است.

از این رو «حجاب و پوشش زن»، دارای مشخصه‌ها و ویژگی‌هایی است که بعضی از آنها اشاره می‌شود:

 یک. حدود و میزان پوشش: هر اندازه بدن زن پوشیده‌تر باشد، نقش نیرومندتری در دورسازی دیدگان نظاره گر ایفا می‌کند. اگر نگاه‌های آلوده را «تیرهای زهرآلود شیطان» همچنانکه در روایات آمده است قال النبی‌صلی الله علیه وآله: النَّظر سهمٌ مسمومٌ من سهام ابلیس فمن ترکها خوفاً من اللَّه اعطاه اللَّه ایماناً یجد حلاوته فی قلبه.(۳) بدانیم پوشش زن همانند قوسی است که تیرها را کمانه می‌کند و از اصابت آنها به هدف باز می‌دارد. هر اندازه حجاب کمتر رعایت شود، تیرهای شیطانی بیشتر متوجه او می‌گردد و از آن آسیب می‌بیند. با توجه به این امر، چادر حجاب برتر است زیرا با وجود شرایط دیگر، بیشترین پوشش و مطمئن‌ترین مصونیت ر ا به همراه دارد.

 دو. کیفیت پوشش: پوشندگی لباس و کیفیت دوخت، بخش مهمی از حجاب را تشکیل می‌دهد. لباس‌های نازک و تنگ و بدن نما، آماج پیکان مسموم شیطان و موجب خیره شدن چشم‌های هرزه و آلوده است در مقابل لباس‌های مناسب و کاملًا پوشیده، مانع این نگاه‌های هوس‌آلود است.

 سه. رنگ‌ها: برخی از رنگ‌ها دیدگان را خیره می‌سازد و باعث جلب توجه می‌شود. و علمای دین هر چند نسبت به اصل رنگ لباس‌ها، تأکید چندانی ندارند ولی بر این مسأله پای می‌فشارند که لباس نباید موجب جلب توجه شود و عواقب سوئی داشته باشد. از این رو در طول تاریخ، زنان مسلمان به میل خود، لباس مشکی را برای حجاب برگزیدند و بدین وسیله احساس امنیت و مصونیت بیشتری می‌کر دند. این سنت حسنه، مورد نظر و پذیرش پیامبر (ص) و امامان (ع) نیز قرار گرفت. گفتنی است که عبا و چادر مشکی جزء لباس‌های مکروه به شمار نمی‌رود و از آن مستثنا شده است.

 چهار. شیوه گفت‌وگو و حرکت: حفظ وقار و متانت، همان نقشی را دارد که پوشش زن ایفا می‌کند و عدم رعایت آن، عواقب شومی در پی دارد. قرآن مجید یکی از صفات خوب زنان مؤمن را- که در رفتار دختران شعیب جلوه‌گر است- حیا و وقار می‌داند.(۴)

باید دانست که پیدایش فحشا و فرزندان نامشروع، افزایش طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشویی و نا آرامی درونی و هیجان جنسی مستمر برخاسته از برهنگی و عشوه گری زنان، همه آثار شوم بی‌حجابی و بی‌بندوباری است و این حجاب است که می‌تواند به خوبی مصونیت‌بخش باشد.

برخی به نادرستی ادّعا می‌کنند: حجاب به معنای مقابله با برهنگی را قبول داریم ولی در هیج جای قرآن از پوشش مو سخن به میان نیامده است در پاسخ گفتنی است که زنان حتّی قبل از نزول آیه حجاب موهای خود را می‌پوشاندند و مشکل تنها آشکار بودن گردن، گوش، زیر گلو و گردن آنان بود.

همان طور که مفسران بزرگ (مانند شیخ طوسی و طبرسی) فرموده‌اند، در گذشته دو نوع روسری برای زنان معمول بود: روسری‌های کوچک که آنها را «خمار» یا «مقنعه» می‌نامیدند و معمولًا در خانه از آن استفاده می‌کردند و روسری‌های بزرگ که مخصوص بیرون خانه به شمار می‌آمد. زنان با این روسری بزرگ- که جلباب خوانده می‌شد و از «مقنعه» بزرگ‌تر و از «ردا» کوچک‌تر است و به چادر امروزین شباهت داشت- مو و تمام بدن خود را می‌پوشاندند.(۵)

نزدیک ساختن جلباب «یدْنِینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ» کنایه از پوشیدن سر و روی خود با آن است(۶) یعنی، چنان نباشد که چادر یا رو پوش‌های بزرگ (مانتو) تنها جنبه تشریفاتی و رسمی داشته باشد و همه پیکرشان را نپوشاند و از مصادیق «کاسیات عاریات»(۷) شمرده شوند قرآن فرمان می‌دهد: بانوان با مراقبت، جامه را بر خود گیرند و آن را رها نکنند، تا نشان دهند اهل عفاف و وقار به شمار می‌آیند. از پایان آیه بر می‌آید که پوشش مطلوب آن است که خود به خود دورباش ایجاد می‌کند و هوس‌بازان را ناامید می‌سازد.

بنابراین، وظیفه پوشش اسلامی بانوان به معنای حبس و زندانی کردن و قرار دادن آنان پشت پرده و در نتیجه عدم مشارکت این گروه، در فعالیت‌های اجتماعی نیست. این وظیفه بدان معنا است که زن در معاشرت با مردان، بدنش را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد و مشارکتش در فعالیت‌ها، بر اصول انسانی و اسلامی استوار باشد.

پی‌نوشت:

 (۱) احزاب (۳۳)، آیه ۵۹.

 (۲) ر. ک: مصطفوی، انسانیت از دیدگاه اسلامی، ص ۱۲۹.

 (۳) بحار، ج ۱۰۱، ص ۳۸.

 (۴) قصص (۲۸)، آیه ۲۵.

 (۵) درباره جلباب گفته‌اند: آن روسری خاصی که بانوان هنگامی که برای کاری به خارج از منزل می‌روند، سر و روی خود را با آن می‌پوشند» الجلباب خمارالمرأه الذی یغطّی رأسها و وجهها اذا خرجت لحاجه «) التبیان فی تفسیر القرآن، ج ۸، ص ۳۶۱ مجمع البیان، ج ۷- ۸، ص ۵۷۸).

 (۶) مجمع البیان، ص ۵۸۰ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۶۱.

 (۷) زنانی که ظاهراً پوشیده هستند، ولی در واقع برهنه‌اند، از رسول خداصلی الله علیه وآله روایت شده است:» صنفان من اهل النار لم أرهما قوم معهم سیاط کأذناب البقر یضربون بها الناس و نساء کاسیات عاریات، ممیلات مائلات، رؤسهنّ کأسنمه البخت المائله. «: میزان الحکمه، ج ۲، ص ۲۵۹.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا