خالصترین و اساسیترین مالیات اسلامی
خمس یکی از واجبات مالی اسلام بوده و از نظر قرآن و روایات دارای اهمیت خاصی میباشد و یکی از مسائل حیاتی جامعه به شمار میرود که بر هر مسلمانی آشنایی به ماهیت و مقررات آن ضروری است، لذا در این نوشتار پیرامون آن توضیحات کوتاهی میدهیم.
خمس از نظر لغت و شرع یعنی چه؟
خمس از نظر لغت به معنای یک پنجم است و در شرع خمس عبارت است از اینکه هر مسلمانی که بالغ و عاقل باشد با شرایط و تفصیلی که بعداً بیان خواهیم کرد بر او لازم است که خمس هفت چیز را به عنوان حق واجب الهی بدهد و به طور کلی خمس دو قسمت میشود یک قسمت از آن خدا و پیامبر و اولی الامر (امام) است که با وجود امام معصوم سهم خدا و پیامبر نیز حق امام میباشد که از آن به سهم امام تعبیر میشود و قسمت دیگر آن حق سادات مستمند و درمانده است که به آن سهم سادات گفته میشود.
خمس از دیدگاه قرآن
خداوند در آیه زیر وجوب خمس و مصارف آن را به طور فشرده بیان نموده و اهمیت آن را گوشزد کرده است. «وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ إِنْ کُنْتُمْ آمَنْتُمْ بِاللَّهِ وَ ما أَنْزَلْنا عَلی عَبْدِنا»[۱] (یعنی ای مؤمنان) بدانید که آنچه به شما غنیمت و فایده رسد (کم یا زیاد) خمس (یک پنجم) آن مخصوص خدا و رسول و خویشان او و یتیمان و فقیران و درراهماندگان است اگر یتیمان به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کردهایم دارید. اگر چه متعارف از غنیمت چیزی است که در جنگ از دشمن به دست میآید ولی با توجه به گفتار اهل لغت که غنیمت را مطلق سود گرفتهاند و بر حسب روایات فراوانی که از پیغمبر اکرم و ائمه ـ علیهم السّلام ـ رسیده آیه خمس شامل فواید و سودهای دیگر نیز میگردد چنانکه پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود: «وَ اخراجُ الخُمسِ مِنْ کلِّ مایَملِکُهُ اَحَدٌ مِنَ النّاس»[۲] یعنی خمس از هر چه انسان مالک شود اخراج میگردد. و شخصی از موسی ابن جعفر ـ علیهماالسلام ـ پرسید از چه چیز خمس باید داده شود؟ فرمود «فی کُلِّ ما اَفادَ النّاسُ مِنْ قَلیلٍ اَوْ کَثیرٍ»[۳] یعنی در هر چیزی که مردم فایده برند کم باشد یا زیاد (باید خمس آن داده شود). با در نظر گرفتن روش رسول اکرم و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ که خمس را از امور دیگری غیر از غنیمتهای جنگی نیز میگرفتهاند و موارد فراوانی که نقل شده رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به دادن خمس امر میکرد از جمله آن حضرت به طایفه بنی قیس نوشت «فَاَنتُم اِنْ اَقَمْتُمُ الصَّلوهَ و آتَیتُم الزَّکوهَ و اَعطَیتُم سهمَ اللهِ و الصفِی فَاَنتُمْ آمِنونَ»[۴] یعنی اگر شما نماز را به پا دارید و زکات و خمس بدهید در امانید. و آن حضرت همچنان که افرادی را برای جمعآوری زکات میفرستاد برای گرفتن خمس نیز مأمورینی را اعزام میفرمود چنانکه علی ـ علیهالسلام ـ را به یمن اعزام داشت و دستور داد خمس را از آنها بگیرد. [۵] و مردی از بنی اسد را نیز مأمور گرفتن خمس کرد. [۶]
لذا جای تردید باقی نمیماند که مقصود از آیه خمس لزوم خمس در موارد دیگری از سود علاوه بر غنائم جنگی نیز خواهد بود و با توجه به آنچه ذکر شد و بسیاری از مدارک و روایات دیگر علمای شیعه فتوا دادهاند که آیه مزبور شامل سودهای دیگری نیز میشود و علاوه بر لزوم دادن خمس غنیمتهای جنگی در شش مورد دیگر (که بعداً بیان میشود) نیز دادن خمس را واجب دانستهاند. و نکته قابل توجهی که آیه مزبور به آن اشاره کرده است اهمیت خمس میباشد که میفرماید: «باید خمس سودی که میبرید بدهید اگر به خدا و آنچه بر بنده خود نازل کردهایم ایمان دارید» و میرساند که اگر بر کسی خمس واجب شده و از دادن آن خودداری میکند به خدا و آنچه بر پیامبر نازل شده ایمان و اعتقاد ندارد.
خمس از نظر روایات
روایات فراوانی در وجوب دادن خمس و حرمت تصرف در مالی که خمس آن داده نشده و نکوهش از خوردن حق آل پیغمبر ـ صلوات الله علیهم ـ و خودداری از دادن خمس وارد شده که قسمتی از آنها را نقل میکنیم.
۱) قالَالباقِر: «لایحلُّ لاَحدٍ ان یَشْتَرِیَ منَ الخُمسِ شَیْئاً حَتّی یَصِلَ الَینا حَقَّنا»[۷]
ابوبصیر میگوید امام باقر ـ علیهالسلام ـ فرمود برای هیچ کس حلال نیست که چیزی از خمس (مالی که خمس آن داده نشده) بخرد تا اینکه حق ما را به ما برساند.
۲) ابوبصیر نیز از آن حضرت نقل میکند که فرمود: «مَنْ اِشْتَری شَیْئاً مِنَ الخُمسِ لَمْ یَعذِرهُ اللهُ اِشْتَری ما لا یحّلُ لَهُ»[۸] یعنی کسی که چیزی از خمس (مالی که خمس آن داده نشده) بخرد که عذر الهی نداشته باشد چیزی خریده که برای او (تصرف در آن) حلال نیست.
۳) امام صادق ـ علیهالسلام ـ میفرماید: بهراستی خداوندی که خدائی جز او نیست چون زکات را برای ما حرام کرده خمس را برای ما قرار داده است پس زکات را بر ما حرام کرده و خمس را برای ما (دادن خمس بما) واجب کرده است و کرامت برای ما حلال است»[۹]
۴) ابوبصیر میگوید: به امام صادق ـ علیهالسلام ـ عرض کردم کوچکترین چیزی که بنده را داخل آتش میکند چیست؟ فرمود این است که کسی یک درهم مال یتیم را بخورد و مایتیم هستیم.»[۱۰]
۵. امام زمان ـ علیهالسلام ـ در نامهای که برای محمد ابن عثمان (دومین نایب خاص خود) فرستاد در آن نوشته بود به نام خداوند رحمن و رحیم لعنت خدا و فرشتگان و تمام مردم بر کسی که یک درهم بدون مجوز مال ما را بخورد. [۱۱]
۶) و در نامه دیگری که آن حضرت در پاسخ محمد بن عثمان فرستاد نوشت (و اما آنچه پرسیده بودی از عمل کسی که مالی از (خمس) مالهای ما در دست او است و آن را برای خود حلال دانسته و بدون دستور ما مانند مال خود در آن تصرف میکند هر کس چنین کاری کند ملعون بوده و ما دشمن او هستیم چنانکه پیغمبر ـ صلی الله علیه و آله ـ فرمود هر کس چیزی از حق اهلبیت مرا حلال شمرد به زبان من و به زبان هر پیغمبر مستجابالدعوه ملعون خواهد بود. پس هر کس به ما (در ندادن حق) ستم کند از جمله ستمگران به ما خواهد بود و لعنت خداوند بر او است که خداوند میفرماید لعنت خدا بر ستمگران. [۱۲]
۷) محمد بن زید طبری میگوید جمعی از مردم خراسان خدمت امام رضا ـ علیهالسلام ـ رسیدند و از آن حضرت خواستند که خمس را برای آنها حلال کند آن حضرت فرمود حلال نمیکنم شما به زبان خود را دوست خالص ما معرفی میکنید ولی حقی که خدا برای ما قرار داده و ما را برای آن قرار داده که آن خمس است از ما بازمیدارید و سه بار فرمود نه برای هیچ یک از شما حلال نمیکنم. [۱۳]
خمس از چه چیزهایی واجب است؟
در هفت چیز خمس واجب است که بهتر میدانیم درباره هر کدام عین فتوای امام خمینی مدظله را از توضیحالمسائل معظم له، با ذکر شماره مسئله نقل کنیم که برای خوانندگان قابل عمل و باعث اعتماد بیشتری باشد.
۱) منفعت کسب: هر گاه انسان از تجارت یا صنعت یا کسبهای دیگر مالی به دست آورد اگر چه مثلاً نماز و روزه میتی را به جا آورد و از اجرت آن مالی تهیه کند چنانچه از مخارج سال خود و عیالاتش زیاد بیاید (باید) خمس یعنی یک پنجم آن را به دستوری که بعداً گفته میشود بدهد (مسئله ۱۷۵۲).
۲) معدن: اگر (کسی) از معدن «طلا، نقره، سرب، مس، آهن، نفت، ذغال سنگ، فیروزه، عقیق، زاج»، نمک و معدنهای دیگر چیزی به دست آورد در صورتی که به مقدار نصاب (پس از کسر مخارج به اندازه ۱۰۵ مثقال نقره سکه دار یا ۱۵ مثقال طلای سکه دار قیمت آن) باشد باید خمس آن را بدهد. (مسئله ۱۷۹۸ و ۱۷۹۹).
۳) گنج: گنج مالی است که در زمین یا درخت یا کوه یا دیوار پنهان باشد و کسی آن را پیدا کند (و صاحب آن معلوم نباشد و خلاصه) طوری باشد که به آن گنج بگویند (باید خمس آن را بدهد) (مسئله ۱۸۰۶) و در صورتی خمس گنج را باید داد که پس از کسر مخارجی که برای آن شده قیمت آن به ۱۰۵ مثقال نقره سکه دار یا ۱۵ مثقال طلای سکه دار برسد (مسئله ۱۸۰۹).
۴) مال حلال مخلوط به حرام: اگر مال حلال با مال حرام به طوری مخلوط شود که انسان نتواند آنها را از یکدیگر تشخیص دهد و صاحب مال و مقدار آن هیچکدام معلوم نباشد باید خمس تمام مال را بدهد (اگر معلوم نباشد که حرام بیش از یک پنجم است وگرنه هر چه یقین به حرمت آن دارد باید بدهد و بعد از دادن خمس حلال میشود). (مسئله ۱۸۱۳)
۵) جواهری که به واسطه فرو رفتن در دریا به دست میآید: اگر کسی به واسطه فرو رفتن در دریا لؤلؤ یا مرجان یا جواهر دیگر روئیدنی باشد یا معدنی، که با فرو رفتن در دریا به دست میآید اگر بعد از کم کردن مخارجی که برای بیرون آوردن آن کرده قیمت آن به هجده نخود طلا برسد باید خمس آن را بدهد چه در یک دفعه آن را بیرون آورده باشد یا چند دفعه و چه از یک جنس باشد و چه از چند جنس مختلف ولی اگر چند نفر با هم آن را بیرون آورده باشند در صورتی خمس آن واجب است که سهم هر کدام به قیمت هجده نخود طلا برسد (مسئله ۱۸۱۹).
۶) غنیمت: اگر مسلمانان به امر امام معصوم ـ علیهالسلام ـ با کفار جنگ کنند چیزهایی در جنگ به دست آورند به آنها غنیمت گفته میشود و مخارجی که برای غنیمت کردهاند مانند مخارج نگهداری و حمل و نقل آن و نیز مقداری که امام ـ علیهالسلام ـ صلاح میداند به مصرفی برساند و چیزهایی که مخصوص به امام است، باید از غنیمت کنار بگذارند و خمس بقیه آن را بدهند (مسئله ۱۸۲۸) و نیز غنیمتهای جنگی که در حال غیبت امام (معصوم) گرفته میشود که امکان اجازه از امام نیست باید خمس آن داده شود مخصوصاً اگر جنگ برای دعوت به اسلام باشد و همچنین آنچه در دفاع از دشمنی که به مسلمانان و کشور اسلامی حمله کرده گرفته میشود غنیمت است و باید خمس آن داده شود هر چند در حال غیبت باشد. [۱۴]
پی نوشتها:
[۱]. سوره انفال، آیه ۴۱.
[۲]. جامع الاحادیث، ج ۸، ص ۵۴۶.
[۳]. وسائل، ج ۶، باب ۸، ص ۳۵۰، ح ۶.
[۴]. اسدالغابه، ج ۱، ص ۳۲۸.
[۵]. بحارالانوار، ج ۲۱، ص ۳۶۰.
[۶]. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۹۳.
[۷]. وسائل، ج ۶، ص ۳۳۷، ح ۴.
[۸]. وسائل، ج ۶، ص ۳۳۸، ح ۵.
[۹]. وسائل، ج ۶، ص ۳۳۷، ح ۲.
[۱۰]. وسائل، ج ۶، ص ۳۳۷، ح ۱.
[۱۱]. وسائل، ج ۶، ص ۳۳۷، ح ۷.
[۱۲]. وسائل، ج ۶، ص ۳۷۶، ح ۶.
[۱۳]. وسائل، ج ۶، ص ۳۷۶، ح ۳.
[۱۴]. تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۳۵۲.