دخالت بیجا ممنوع!

دخالت بیجا ممنوع!

بدون تردید می‌توان گفت: دخالت کردن در آنچه در تخصص انسان نیست یکی از گناهان بزرگ و در پاره‌ای از امور از گناهان غیر قابل بخشش است.

زیان‌هایی که از این راه به پیکر زندگی رسیده قابل شماره نیست اگر انسان در تمام مسائل حیات از حدود خود تجاوز نمی‌کرد این همه بدبختی نمی‌دید و بلاهای عجیب و غریب گریبانش را نمی‌گرفت.

در جامعه ما این مرض مهلک و آتش سوزنده شاید حاکم بر تمام طبقات باشد، و با اینکه از عواقب نا خوشایند آن در امان نبوده‌اند، باز هم در امری که نباید دخالت کنند صاحب نظر می‌شوند.

من خود شاهد نابینایی کودکی بی گناه بودم که بر اثر دخالت نا بجای داییش بجای پزشک برای ابد فروغ دیدگانش را از دست داد دخالت بی جای یک نفر باید این گونه عمری رنج و مصیبت برای یک کودک بدنبال داشته باشد.

اگر به رفتار خود نیز دقت کنیم شاید موارد بی شماری را بتوانیم ذکر کنیم از دخالت‌های بی موردمان در مسائل مختلف مثلاً در مهمانی‌ها و مجالس دوستانه، شرکت کنندگان به خود حق می‌دهند که در هنگام پیش آمدن سخن در تمام مسائل اظهار نظر کنند. و در آن لحظه به این کاری ندارد که سخنان بی اساشان چه شرهایی که بدنبال خواهد داشت فقط می‌خواهد ابراز وجود کند بی مهابا بدون علم می‌بافد و می‌گوید چقدر شاهدیم که در جامعه مردم عوام در مسئله مرجعیت، تاریخ، خانواده، سیاست‌های داخلی و خارجی، اوضاع جهان، امر بهداشت، مسئله طب، اجناس بازار، اوضاع اجتماعی، مسائل مذهبی، برنامه‌های روانی و …در همه جا و نزد همه کس اظهار نظر می‌کنند.

خلاصه می‌توان گفت هر فرد جامعه ما انسانی است برابر با تمام ابعاد زندگی، در حالی که این نوع زیستن پلیدترین جهت زیست و زندگی است. واین ها همه بر خواسته از نوعی احساس حقارت است که شخص با منم منم کردن می‌خواهد بودی به وجودش بدهد. دم از دین و دینداری میزند بدون درک حتی کوچکترین اوامر و نواهی دینی.

برای اینکه بتوان جامعه را پای بند به اصول انسانی کرد، باید از راه تبلیغ صحیح و شناساندن اسلام واقعی قیام کرد، در صورت تبلیغ درست وشناساندن اسلام به همان معنایی که هست جامعه به مقتضای فطرت و عقل سالم به قوانین مذهبی گرایش پیدا می‌کند. یکی از برنامه‌های مهم و عالی اسلام دعوت از مردم است به این که در آنچه در حقیقت حق آنها نیست وارد نشوند، دخالت غیر متخصص در یک امر تخصصی کمال بی انصافی و نامردی است.

می دانید که دین ضامن سعادت دنیا و آخرت است، و به به این نکته توجه دارید که جامعه پای بند به مقررات الهی بهترین جامعه و برترین ملت است، قرآن مجید کراراً این موضوع را گوشزد نموده و تاریخ اسلام هم نمونه چنین جامعه‌ای را در صدر اسلام یاد می‌کند، برای اینکه بتوان جامعه را پای بند به اصول انسانی کرد، باید از راه تبلیغ صحیح و شناساندن اسلام واقعی قیام کرد، در صورت تبلیغ درست وشناساندن اسلام به همان معنایی که هست جامعه به مقتضای فطرت و عقل سالم به قوانین مذهبی گرایش پیداکرده و در نتیجه پس از مدتی کوتاه اجتماعی سالم و پرثمر خواهیم داشت.

اما اگر انسانی در حالی که معلم و مبلغ نیست به لباس معلمی جلوه کند و در صورتی که خود بویی از اسلام نبرده، و برای نمونه نمی‌تواند ساده‌ترین برنامه اسلام را تجزیه و تحلیل کند به معرفی دین و تبلیغ اسلام برخیزد می دانید از این راه چه ضربه‌های غیر قابل جبرانی به اسلام و به جامعه وارد خواهد کرد، اولین ضرری که از این افراد متوجه دین و قرآن است فرار جامعه به خصوص نسل جوان از اصول الهی است، و امروز در تمام ممالک اسلام خصوصاً ایران، جامعه گرفتار چنین بلایی است.

یکی از برنامه‌های مهم و عالی اسلام دعوت از مردم است به این که در آنچه در حقیقت حق آنها نیست وارد نشوند، دخالت غیر متخصص در یک امر تخصصی کمال بی انصافی و نامردی است.

گروهی در لباس دین، و برخی در لباس مداح پیغمبر و آل پیغمبر هم چون دزدان سر گردنه، بر سر راه انسانیت و فضیلت نشسته، و با پول خود جامعه عمری حملات ناجوانمردانه دارند، این مسئله منافات با این ندارد که بین اینان افراد خوب باشد، خوبی در برخورد و کردار، و در خواندن نماز، گرفتن روزه، حج رفتن، و اطعام کردن مسئله ایست، و قرار گرفتن بر مسند انبیاء مسئله دیگر.

این دخالت بیجاست که جهات خوبی آنان را از نظر خدا می‌اندازد و اعمال آنان را حبط می‌کند، زیرا گمراه کردن یک نفر به خاطر دخالت بیجا در امر تبلیغ برابر گمراه کردن تمام انسان‌هاست، چه برسد به این که جمعیتی را انسان در طول عمرش متوقف کرده و از راه واقعی باز دارد.

عجیب‌تر از کار غلط و نابجای اینان سکوت مردم مسلمان است، سکوت همگانی و از بالاترین مقام گرفته تا گمنام‌ترین مسلمان، که زیان قرار گرفتن افراد غیر متخصص را به کرسی تبلیغ می‌نگرند همه و همه ساکتند، گویی از زخم برداشتن پیکر قرآن و جامعه اسلامی لذت می‌برند. در تاریخ شاهد بودیم که خداوند برای اکمال دینش و اتمام نعمتش بر جامعه بشری، پس از بازداشت پیامبر از حجه الوداع، فرمان داد: که پیامبر اسلام برای بعد از خود جهت سرپرستی امور مسلمین در تمام زوایای حیات علی (علیه السلام) را به جانشینی معرفی کند.

علی (علیه السلام) پس از پیامبر لایق‌ترین انسان دوره تاریخ است و هم او بود که می‌توانست پس از پیامبر نسبت به جامعه عهده دار بر تمام برنامه‌های رسول اکرم باشد.

مسئله جانشینی آن حضرت را کتب شیعه و سنی، که در طول ۱۴ قرن نوشته شده ضبط کرده، و تمام جوانب این مسئله را با دقت کامل در نوشته‌های خود آورده‌اند، تردید در خلافت امیرالمؤمنین هم چون تردید در قرآن و نبوت پیامبر بزرگ است از این رو اکثر کتب اهل تسنن از قول پیامبر با سند صحیح نقل کرده‌اند که منکر علی و ولایت و خلافت او، کافر است.(۱)

ولی با کمال تأسف، پس از درگذشت پیامبر، حسد حاسدین، و طغیان طاغین، و ظلم ظالمین، و تجاوز متجاوزین، و کینه معاندین و کید خائنین نگذاشت آنکه متخصص در امر رهبری بود راهبر جامعه شود، با تشکیل سقیفه کرسی حکومت را به کسانی واگذار کردند که از سواد خواندن و نوشتن بی بهره بودند، و آنان بنا به قول فاطمه زهرا (علیها السلام) در خطبه مسجد، جامعه را به انحراف کشیدند و مسلمین را از اصول و قواعد اسلام دور کردند، زاویه این انحراف در حکوت عثمان و پس از او در حکومت بنی امیه و بنی عباس که میوه‌های تلخ سقیفه بودند گسترده‌تر شد، تا جایی که بنا به قول رسول اکرم از اسلام جز اسمی و از قرآن جز رسمی در اکثر توده مسلمان باقی نماند.(۲)

در مهمانی‌ها و مجالس دوستانه، شرکت کنندگان به خود حق می‌دهند که در هنگام پیش آمدن سخن در تمام مسائل اظهار نظر کنند. و به پیامد آن کاری ندارد. آیا این دخالت بیجا علاوه بر گناه کبیره بودنش از نظر حق قابل عفو و اغماض و چشم پوشی است؟

آیا تاریخ بشریت نمونه چنین تجاوزی را به اصول انسانیت می‌تواند به یاد آورد؟ آیا مفضول را بر فاضل ترجیح دادن خلاف عقل و دین و وجدان و علم و انسانیت نیست؟

در هر صورت هر انسان با وجدان باید تا آخر عمر توجه داشته باشد که از دخالت کردن در اموری که مربوط به او نیست بپرهیزد. و سعی کند در حیطه اطلاعات خود نیز کمال دقت را بجا بیاورد و هر سخنی به زبان نیاورد چه رسد به اینکه بدون علم و آگاهی ودر حال کوری بخواهد عصا کش کور دیگر شود چیزی که در جامعه ما رایج و گسترده است.

نمی‌دانم چرا ما انسان‌ها به این راحتی از حساب و کتاب سخت قیامت غافلیم چرا فراموش می‌کنیم که کوچکترین حرکت ما نیز مورد باز خواست قرار خواهد گرفت! چرا به خود نمی‌آییم تا کی می‌خواهیم به خاطر رضایت این و آن خشم خدا را بخریم؟

خداوند همه ما را براه راست هدایت کند انشاء الله

منبع: پایگاه اطلاع رسانی استاد حسین انصاریان

فرآوری – فاطمه محمدی

——————————————————————————–

(۱) بحرالمناقب خطی: ص ۴۴ ـ مناقب ابن المفازلی ـ کنوز الحایق: ص ۱۵۶. ـ ینابیع الموده: ص ۱۸۱ ـ ارجح المطالب: ص ۳۴ ـ تمام این مدارک با احادیثش که کفر منکر علی را ثابت می‌کند. از ملحقات احقاق الحق: ج ۷، ص ۳۳۰ گرفته شده.

(۲) کشف الغمه: ج ۲، ص ۱۰۶.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا