اهمیت آگاهی در زندگی زناشویی
آگاهان میدانند که کنترل حوادث بیرون، در دست ما نیست ولی کنترل بینشمان نسبت به حوادث و نحوهی برخورد با آنها، در اختیار خودمان میباشد.وقتی با مسائل، موانع و مشکلات بهصورت مثبت و با انگیزهی قوی برخورد شود، میتوان بر بسیاری از آنها غلبه کرد و شرایط را تغییر داد و زندگی موفقی بهوجود آورد چراکه وقتی هدف من، همکاری و همیاری با همسرم باشد، از خود میپرسم چه کارهایی میتوانم انجام دهم تا روابط صمیمانهای با او برقرارسازم و اوضاع بهتر شود؛ چه شرایطی میتوانم بهوجود بیاورم تا با مهر و محبت، رابطهی درست و مهربانانه با همسرم داشته باشم و بتوانم نظر او را بیشتر بهسوی خود جلب کنم.
وقتی با مسائل، موانع و مشکلات بهصورت مثبت و با انگیزهی قوی برخورد شود، میتوان بر بسیاری از آنها غلبه کرد و شرایط را تغییر داد و زندگی موفقی بهوجود آورد
فقط باکسب آگاهی و مهارتهای لازم است که بهجای توجه به نقاط ضعف و تحمیل شرایط بد و نامناسب خود به همسر، همکاری لازم را با او بهعمل میآورم. هر زن و شوهر آگاه از خود میپرسد که «چگونه با مسائل، منصفانه برخورد کنیم؟ چگونه نقاط ضعف همدیگر را بپذیریم؟ چگونه نقاط مثبت و قوت خود و همسرمان را کشف و تأیید و تأکید کنیم؟ چگونه با قدرت و انگیزههای فراوان، تغییرهای مثبت در زندگی مشترک بهوجود آوریم؟ و چگونه رفتار و کردار خود را در مسیر هدفهایمان قرار دهیم؟» در این شرایط است که رفتار و عملکردمان، بهصورت مثبت و رضایتبخش میشود و احساس تعلقخاطر و صمیمیت بین زوجها، تقویت شده و بیشتر میگردد.بهطور کلی، کسب آگاهی و مهارت در ایجاد روابط مثبت و مؤثر بین زوجها، آموختنی و یادگرفتنی است. وقتی هریک از همسران با روحیهی همکاری و عملکرد مسؤولانه و تلاش در کسب رضایت دیگری کوشش کند، بهطور مسلم در ایجاد رابطهی خوب و رضایتبخش، سهیم خواهد بود.
وقتی آگاهی و تجربههای زن و شوهر کم باشد
این گروه از زنها و شوهرها، ناآگاهانه و ندانسته، رفتارهای منفی و مخرب را بین خود حاکم ساخته و عملاً بین خود و همسرشان فاصله میاندازند و موجب دلسردی و خراب کردن رابطهی بین خودشان میشوند… در برخورد با مسائل، بهسرعت عصبانی و خشمگین میشوند… پیوسته با هم لجاجت و مشاجره میکنند… همواره در اضطراب، تشویش و عصبانیت بهسرمیبرند… با کوچکترین عمل برخلاف میلشان، خشمگین شده و دشنام میدهند و اشیاء را پرت کرده و میشکنند… همسر و خود را از مهمانی و ایجاد تفریح محروم میکنند… گریه سرمیدهند… احساس آزردگی کرده و با تنبلی و فراموشکاری، نسبت به خود و همسر، لجبازی میکنند… وظایف و مسؤولیتهای خود را بهدرستی انجام نمیدهند… فراموشکار میشوند… همدیگر را به بهانههای گوناگون، سرزنش و تنبیههای لفظی و جسمی میکنند… توجهطلبی میکنند و یا برای مهم جلوه دادن خود، قدرتطلبی کرده و احساس حقارت و ناکامی را بر دیگری تحمیل میکنند… توقعهای غیرمنطقی از دیگری دارند… پیوسته بهدنبال جلب توجه و تأییدهای غیرضروری از سوی همسر و دیگران هستند… بیشتر وقتها احساس قربانی و مظلوم شدن دارند… با گفتار و کردار و کنترلهای بیمورد، احساسات همسر خود را جریحهدار میسازند… ندانسته خواهان فاصله و جدایی میشوند…
وقتی آگاهیهای زن و شوهر بالا باشد
زوجها تفاوتها، تضادها، تفاهمها، باورها، اندیشهها، احساسها و رفتارهای یکدیگر را بهراحتی پذیرا میشوند و همدیگر را درک میکنند… بهجای مقابله با هم و ارائهی پاسخهای منفی و مخرب، پاسخهای مثبت و رضایتبخش میدهند… به احساسها و رفتار خود و همسرشان توجه کرده و پاسخهای درست و منطقی میدهند… با آرامش، با ارائهی مهر و محبت، با تأیید و تشویق و تحسین رفتار و احساسات مثبت، همسر خود را مورد تشویق و تأیید قرارمیدهند… با دلگرمی و تبادل پاداش، رفتارهای مهربانانه و خوشایند را بیشترمیکنند… از دعوا و برخورد، خشم و عصبانیت، تلافی، رنجاندن، کینهورزی، حسادت، نفرت، کنترل کردن، لطمهزدن به رابطه، اعمال فشار،جریمه و تنبیههای دیگر خودداری میکنند… با مهر و محبت، به همسرخود توجه نشانمیدهند و صادقانه با او ارتباط مهربانانه برقرارمیسازند.
چهطور میتوان هدفهای مثبت و سازنده را جایگزین اهداف منفی و مخرب کرد؟
زنان و مردان موفق در زندگی زناشویی، بهخوبی میدانند که یک زندگی مشترک موفق و رضایتبخش، استوار و شاد، بدون آگاهی و کسب مهارتهای لازم و بهصورت تصادفی، بهوجود نمیآید. برای اینکه زندگی مشترک خوب و رضایتبخشی داشته باشیم، برای اینکه بتوانیم رابطهی شایسته و بهتری با همسرمان ایجاد کنیم، باید شیوه و ابزارهای مثبت و سازنده را جایگزین آنها کنیم و بهجای استفاده از الگوهای منفی حاکم بر فرهنگ جامعه، با تفکر و خلاقیت، به مسائل، پاسخ جدید و جالب دهیم، عاشق کارهای جدید باشیم.
در زندگی مشترکتان دوست دارید چه اتفاقاتی بیافتد؟ هدفهای خود را بنویسید و آنها را تصویرسازی کنید. کارهای مهم را در گروه (۱)، کارهای متوسط را در گروه (۲) و کارهای کماهمیت را در گروه (۳) قراردهید. مهمترین کارها را اول انجام دهید. اولویت کارهای خود را با اولویتهای همسرتان مقایسه کرده و بشناسید و نقاط مشترک و تفاوتها را معلوم سازید و تفاوتها را کاهش دهید. برای رسیدن به هدف هایتان، برنامهریزی کنید. هدفهای خود را دایما مرور کرده و زمان رسیدن آنها را مشخص سازید. برای اینکه زندگی مشترک بهتر و پرباری را تجربه نماییم، باید توجه کنیم که برای زن و شوهر، بسیار اهمیت دارد که هر روز، چند دقیقه به مبادلهی احساسات خود به دیگری بپردازند. احساسات را به هم انتقال دادن، درک شما را از همسرتان بیشتر میکند و میتوانید یکدیگر را بهتر بشناسید و همدیگر را بهتر قبول داشته باشید.باید بدانیم با خودآگاهی و مدیریت بر ذهن خویشتن است که میتوان فرمان زندگی خود را در دست گرفت. با دیگرآگاهی است که میتوان بر حال و احوال و احساسات عمیق همسرتان اطلاع دقیقی پیدا کنید، او را بهتر بشناسید، بهموقع او را تحسین و تأیید و حمایت کنید و یاد بگیرید بهجای واکنشهای منفی، کنش و عملهای مثبت از خود نشان دهید.
باید بدانید که:
زندگی زناشویی همانند پروردن گلهای باغچه است. هر روز میبایست به گلها رسید و مراقب آنها بود تا شاداب و سرحال به رشد خود ادامه دهند، درحالی که وقتنگذاشتن، توجه نکردن و غافل شدن از گلها، باعث پژمرده شدن آنها میشود. در زندگی مشترک، کسب آگاهی و مهارتهای لازم، وقت گذاشتن برای همسر، با هم بودن، سعی در شناخت نیازها و رفع نیازهای همدیگر، تعهد داشتن و تلاش هریک از زوجها نسبت به ایجاد یک رابطهی زناشویی مطلوب، پذیرش مسؤولیتها و انعطافپذیریهای بهموقع و… همگی در ایجاد زندگی مشترک خوب و رضایتبخش، مؤثر و اثرگذار هستند. اگر هر یک از زوجها، هدفهای خود را تعیین کنند و بهآرامی وصادقانه با همسر درمیان بگذارند و بپذیرند که زندگی مشترک خوب، با خود او شروع میشود و هر یک از زوجها بدانند که در ساختن رابطهی بهتر در زندگی مشترک، نقش مثبت و سازندهای را برعهده دارند میتوانند با مهر و محبت، همسر خود را تحت تأثیر مثبت قراردهند، میتوانند بهعنوان پاداش رفتار درست خود، زندگی مشترک پرباری را تجربه نمایند.