آیا دو همسایه، تنها در «سایه» شریکند و نزدیک به هم؟ یا حق وحقوق و حد و حدودی هم وجود دارد؟
بعضی می گویند: «چهار دیواری، اختیاری». اما این سخن. نه معقول است، نه مشروع. نه با عرف سازگار است، نه با شرع و عقل. گرچه انسانها را دیوارهای خانهها از هم جدا میکند و هر کس وارد محدوده خانه و زندگی خویش میشود، اما زندگی اجتماعی، افراد جامعه را به صورت اعضای یک «خانواده» درمی آورد، که پیوسته با هم در ارتباط، رفت و آمد، برخورد و تعاوناند و نیازهای متقابل به یکدیگر دارند. ازاین رو، سایه هر کدام از دو همسایه، باید آرام بخش دیگری باشد و هریک زیر سایه همسایه خود، احساس «امنیت»، «آسودگی» و «اعتماد» کنند. این چیزی است که دستورهای معاشرتی و اخلاقی اسلام بر آن تاکیداکید دارد.
در متون دینی چیزی به نام «حسن الجوار» یا «تعهدالجیران» و … دیده میشود، یعنی رسیدگی و سرکشی به همسایگان و داشتن رفتاری نیک با آنان و هم آزار نرساندن به همسایه و صبوری و تحمل نسبت به آنچه از ناملایمات، از آن ناحیه سر می زند. همچنان که خود شما نیز ازهمسایه تان توقع دارید سازگاری نشان دهند و با اندک چیزی عصبانی نشوند و پرخاش نکنند، خودتان نیز در معرض همین خواسته و انتظاراز سوی همسایگانید.
هر چه روحیه دینی و اخوت اسلامی میان افراد جامعه حاکم باشد، به همان اندازه رابطهها نزدیکتر و صمیمیتر و فاصلهها کمتر و کمترمی شود و دو همسایه، بازوی یکدیگر میشوند و در غم و شادی وراحت و رنج، شریک هم میگردند. برعکس آن در جوامع غربی واروپایی و غرب زده است، که هر چه علایق مذهبی کمرنگتر وضعیف تر باشد، زندگیها حالت سردی و کسالت بار مییابد و به زندگی غربیها شبیه میشود، که نه تنها یک دیوار، بلکه دیوارهای متعددی میان دو همسایه و دو هم محل، یا کسانی که در یک خیابان یا یک و مجتمع مسکونی به سر میبرند، پدید میآید و همسایه از حال و روزگارهمسایه بغلی یا طبقه بالا یا پایین یا خانه روبه رویی بی خبر است.
راستی … این گونه زیستن، انسانی و اسلامی است؟ پس جایگاه عواطف اجتماعی کجاست؟
همسایه کیست؟ وظیفه ما نسبت به او چیست؟ و حد و حریم همسایگی تا کجاست؟…
همسایگی و حسن همجواری
«حسن همجواری» تنها یک اصطلاح سیاسی در ارتباط میان کشورهانیست، و تنها کاربرد بین المللی ندارد. میان اهل یک محل، یا در روابطدو همسایه نیز مطرح است. داشتن بهترین خانه، اما با همسایهای بد وناهنجار و مردم آزار، مفت هم گران است! افراد عاقل و هوشیار، درجایی خانه میخرند که محلش خوب و همسایگانش سالم و بافرهنگ باشند. وگرنه، یا باید خانه را عوض کنند، یا عمری در رنج و عذاب به سر برند. توجه به همسایه در خریدن و ساختن خانه، مغازه و محل کار، نشانه خردمندی است.
پیشوای نخستین ما، در نامهای که به فرزندش امام حسن مجتبی (ع) به عنوان توصیههایی از پدری دنیادیده و باتجربه مینویسد، از جمله میفرماید:
«سل عن الرفیق قبل الطریق و عن الجار قبل الدار»; (۱).
پیش از سفر، از همسفر بپرس و پیش از خانه، از همسایه!
آری … «بسا کساند، از این همرهان «آری» گوی،
که دل به وسوسه راه دیگری دارند.
بسا کساند، که جایی موافقان رهند،
که خود، نه جای هماهنگی است و همراهی است.
بدین سبب، نخست باید آیین همرهی دانست!».
همسایه خوب داشتن، نعمتی ارزشمند است و همسایه خوب بودن، محبت آور و رفیق ساز است. همیشه دلها متوجه جایی می شودکه دوستی و نیکی از آنجا بجوشد و بتراود. هر جا که شهد خیر باشد، افراد هم گرد میآیند و افراد و جامعه، دلگرم شده، محیط هم آبادمی گردد. نقش رفتار نیک در همسایگی و در ایجاد تجمعهای پرشکوه و الفتهای اجتماعی فراوان است. حضرت علی (ع) میفرماید: آنکه همسایگیاش نیکو باشد، همسایگانش روزافزون میشوند. «من حسن جواره کثر جیرانه» (۲).
در حدیث دیگری از امام صادق (ع) آمده است:
«حسن الجوار یعمر الدیار و یزید فی الاعمار»; (۳).
«خوش همسایگی»، هم آبادییها را آبادان میسازد و هم عمرها رامی افزاید!
در این دو حدیث، هم به بازده عمرانی و اجتماعی سلوک شایسته در همسایگی اشاره شده، هم به منافع شخصی و بهداشت روانی. البته در پاداشهای اخروی آن احادیث فراوانی نقل شده است. (۴).
توصیه به «حسن جواری»
حضرت امیر (ع)، پس از آنکه از دست شقیترین افراد کوردل وکج فهم، ضربت خورد و در بستر افتاد، در آستانه شهادت، وصایای ارزشمندی خطاب به فرزندان و پیروانش فرمود که بخشی از آنها هم به حقوق همسایه مربوط میشود;
«الله الله فی جیرانکم، فانها وصیه نبیکم، ما زال یوصی بهم حتی ظننا انه سیورثهم»; (۵).
این سفارش علی (ع) در واپسین لحظات عمر است که فرمود:
خدای را، خدای را، در باره همسایگانتان، که این وصیت پیامبرشماست. پیامبر خدا همواره نسبت به همسایگان سفارش میفرمود، تاحدی که گمان کردیم آنان را از ارث برندگان قرار خواهد داد!
امام صادق (ع) نیز در سخنی فرموده است: «بر شما باد نماز خواندن درمسجدها و همسایگی خوب با مردم». (۶) اگر به دستور مکتب، رفتاربزرگوارانه و شایسته با همسایگان داشته باشیم، دوستیها را جلب میکند و افراد در مشکلات و گرفتاریها و نیازهای متقابل، با بهره گیری از این تکیه گاه، میتوانند از قوت روح برخوردار باشند.
گاهی هم باید جور همسایه را کشید. این شرط همسایگی خوب است. «حسن جوار» تنها به این نیست که اذیت و رنجی به همسایه نرسانیم. گاهی تحمل سختیها و ناملایماتی که از سوی او برایمان پیش میآید، مصداق این «حسن همجواری» است. اگر بخواهیم روابط از هم نگسلد، باید صبور بود و با تحمل، و گرنه، پاسخ بدی را با بدی دادن ودر زشتیها مقابله به مثل کردن، نشان حقارت روح و دون همتی است. به علاوه این کار از همه برمی آید. گذشت و تحمل است که اراده و ایمان وبزرگواری میطلبد.
در عالم رفاقت، شراکت، دوستی، ازدواج و همسری، همسفری، محیط کار و … نیز باید گاهی «سنگ زیرین آسیا» بود، نه کم ظرفیت وبی طاقت.
امام کاظم (ع) فرمود: حسن جوار و همسایه خوب بودن، تنها آزارنرساندن نیست، بلکه آن است که بر اذیت همسایه صبور و بردبارباشی: «لیس حسن الجوار کف الاذی و لکن حسن الجوار صبرک علی الاذی.» (۷).
روشن است که این گونه حدیثها هرگز مجوز «همسایه آزاری» نیست. اگر توصیه به بردباری نسبت به آزار همسایه شده، بیش از آن واکیدتر و شدیدتر، سفارش به خوش رفتاری و نرساندن آسیب و آزار به همسایگان شده است. مزاحمت برای همسایه، از بدترین رفتارهای اجتماعی است.
آخرین مرز
در هر چیزی حد و مرز و حریمی وجود دارد. وقتی از اندازه گذشت، صفحه برمی گردد و اوضاع، به گونهای دیگر میشود. تحمل نسبت به آزار و زحمت آفرینی همسایه نیز این گونه است. گاهی مزاحمت به حدی میرسد که پایان خط است و حریمها و حرمتها دیگرفرومی ریزد، چون خود همسایه مردم آزار، حریم نگه نداشته است.
در تاریخ است که مردی خدمت پیامبر رسید و از آزار همسایهاش شکایت کرد. حضرت فرمود: برو و تحمل کن. بار دوم که به شکوه آمدو نالید، پیامبر باز هم دستور صبر و تحمل داد. آزار همسایه به اوج رسید و خارج از مرز تحمل. وقتی برای سومین بار، شکایت از همسایه کرد، حضرت رسول چنین راهنمایی و سفارش کرد: «روز جمعه، وقتی مردم به سوی نماز جمعه میروند، تو وسایل و اسباب و اثاث خویش را بیرون بریزو در رهگذار مردم قرار بده، تا همه آنان که به نماز میروند، این صحنه را ببینند. وقتی علت را میپرسند، ماجرا را به آنان بگو.» آن مرد نیز چنان کرد. همسایه مردم آزار (که آبروی خود را در خطر دید) بی درنگ به سوی او شتافت و ملتمسانه از او خواست که وسایلش را به خانه برگرداند و قول داد وعهد و پیمان بست که دیگر آن گونه رفتار نکند. (۸).
این نتیجه بی پروایی و قدرنشناسی نسبت به لطفها و مداراهاست. لطف خدا هم با انسان خطاکار مدارا میکند، ولی … «چون که از حدبگذری، رسوا کند». از حلم و بردباری دیگران نباید سوءاستفاده کرد ونجابت و بزرگواری دیگران را نباید به حساب ضعف یا بی عرضگی آنان گذاشت.
حد و حق همسایه
محدوده رعایت حقوق همسایگان و داشتن رفتار شایسته، تنها به همسایه دست راست و چپ خانه منحصر نمیشود و تنها به پرهیز ازآزار هم خلاصه نمیگردد.
سرکشی، رسیدگی، احوالپرسی، رفت و آمد، مساعدت و یاری، عیادت، انفاق و صدقه، رفع نیاز، همدردی و … از جمله اموری است که بر عهده هر همسایه است و اینها نشانه فتوت و جوانمردی است. پیشوای جوانمردان، علی بن ابی طالب (ع) فرمود: «من المروه تعهدالجیران»; (۹) رسیدگی به همسایگان از مروت و جوانمردی است. حضرت امام باقر (ع) نیز در بیان صفات و خصال شیعه و پیروان ورهروان خط اهل بیت، یکی هم همین را دانسته و فرموده است:
«و التعاهد للجیران من الفقراء و اهل المسکنه و الغارمین و الایتام …»; (۱۰).
از نشانههای پیروان ما، رسیدگی به همسایگان نیازمند و تهیدست و بدهکاران و یتیمان است. چگونه انسان شرافتمند و باوجدان میتواند آسوده و با شکم سیر بخوابد و مرفه و برخوردار باشد، درحالی که در همسایگانش محرومان تهیدست، یتیمان بی سرپرست، گرسنگان بینوا و بدهکاران درمانده باشند و او بتواند گرهی بگشاید، امابی تفاوت باشد؟ اینجاست که کلام نورانی پیامبر خدا، بر تارک تاریخ میدرخشد که فرمود: هر کس سیر بخوابد، در حالی که همسایه مسلمانش گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است. «ما آمن بی من بات شبعانا و جاره المسلم جایع» (۱۱) آری، مسلمانی به عمل است، نه به ادعا وشعار!
این حقوق و رعایتها به تعبیر احادیث، تا مرز چهل همسایه از هرطرف است. امام صادق (ع) از رسول اکرم (ص) نقل میکند که فرمود: هر چهل خانه از هر چهار طرف، همسایه محسوب میشود. (۱۲).
امام باقر (ع) نیز فرمود:
«حد الجوار اربعون دارا من کل جانب من بین یدیه و من خلفه و عن یمینه وعن شماله» (۱۳). که مضمونش همان حد و حریم همسایگی تا چهل خانه ازچهار طرف است.
اگر این حق و حد و حریم که اسلام بیان کرده است، مسؤولانه شناخته و رعایت شود، در جامعه اسلامی نیازمند و گرفتار و بینوایان بی سرپرست و رنجدیدگان دست از همه جا کوتاه و آبرومندانی که صورت خود را با سیلی سرخ نگه میدارند یافت نخواهد شد. سخن رادر این بخش، با کلامی از محدث بزرگوار، مرحوم «شیخ عباس قمی» به پایان میبریم، که چنین نوشته است:
«… در زمینه معاشرت نیکو با همسایه، حدیث بسیار است و «حسن جوار» هم تنها پرهیز از همسایه آزاری نیست. بلکه تحمل جفا و ناملایمات همسایه هم ازآن جمله است. همچنین از امور مربوط به «خوش همسایگی»، ابتدا کردن به سلام، عیادت در هنگام بیماری، تسلیت و تعزیت گفتن در سوگها و مصیبتها، تبریک وتهنیت گفتن در شادیها و اعیاد، چشم پوشی از لغزشها، سرک نکشیدن به رازها وامور پنهانی همسایه، مضایقه نکردن از کمکهایی که مورد نیاز او است، حتی اگرمی خواهد چوبی (و تیرآهنی) بر دیوارت بگذارد، یا ناودانی را بر خانه تو بگذارد واز این گونه امور … مضایقه نکنی و سخت نگیری … .» (۱۴).
پی نوشتها:
۱) نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۳۱.
۲) غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج ۷، ص ۴۹.
۳) کافی، کلینی، ج ۱، ص ۶۶۷، احادیث ۸، ۱۰ و ۷.
۴) در اصول کافی، ج ۲ (عربی) باب «حق الجوار»، همچنین در سفینه البحار، واژه «جور» ملاحظه شود.
۵) نهج البلاغه، صبحی صالح، نامه ۴۷، خطاب به امام حسن و امام حسین (ع).
۶) کافی، ج ۲، ص ۶۳۵.
۷) همان، ص ۶۶۷.
۸) سفینه البحار، ج ۱، ص ۱۹۱ (واژه جار)، کافی، ج ۲، ص ۶۶۸.
۹) غررالحکم، چاپ دانشگاه، ج ۷، ص ۴۹.
۱۰) کافی، ج ۲، ص ۷۴.
۱۱) سفینه البحار، ج ۱، ص ۱۹۲.
۱۲) کافی، ج ۲، ص ۶۶۹، باب «حد الجوار».
۱۳) همان.
۱۴) سفینه البحار، ج ۱، ص ۱۹۲ «حسن الجوار».