سیاست و زندگی شرافتمندانه
معمّربن خلاّد – که یکی از اصحاب امام علی بن موسی الرّضا علیهما السلام میباشد – حکایت کند:
روزی در خدمت آن حضرت بودم ، ضمن صحبت هائی فرمود: روزی مأمون عبّاسی به من اظهار داشت : ای ابوالحسن ! عدّهای در اطراف و حوالی شما در حال فتنه و آشوب میباشند، چنانچه نامهای به دوستان خود بنویسی ، که جلوی فساد و آشوب گرفته شود، مناسب و مفید خواهد بود؟
من در جواب گفتم : باید تو به عهد خود وفا نمائی و من نیز به عهد خود وفا مینمایم ، آن زمانی که ولایتعهدی را پذیرفتم مشروط بر آن بود که من هیچ گونه دخالتی در امور حکومت نداشته باشم .
این مسئولیتی را که پذیرفتهام ، هیچ سودی برای من نداشته است ، آن زمان که در مدینه بودم نامه و سخن من در تمام شرق و غرب ، مؤثّر و نافذ بود؛ سوار الاغ میشدم و در خیابان و بازار عبور میکردم و هرکس بر من میگذشت ، مرا احترام و تکریم میکرد، کسی از من درخواستی نمیکرد مگر آن که نیازش را برآورده میساختم .
مأمون گفت : مانعی نیست ؛ طبق همان شرط و عهد عمل شود.