و اگر از عمر دنیا تنها یک روز مانده باشد، خداوند بر آن روز آن میزان بیفزاید که در آن، مردی از آل محمد قیام کند که دنیا را خانه عدل و داد کند همانطور که جایگاه ظلم و جور شده بود
… یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا …
خیال روی او را دمی در کارگاه دل به میهمانی اندیشه فرا خواندم …
من و امام من، حکایت ظلمت است در مقابل پرده های نور …
او چه کند و به چه ماند و من چه کنم و به چه مانم؟
… یملا الارض قسطا و عدلا کما ملئت ظلما و جورا …
اگر ظلم، ضایع نمودن حق خویش است و جور، جفا در حق دیگران، و او می آید که طومار ظلم و جور را در هم پیچد، مرا که عمری است در کار ظلم و جورم با او چه کار؟
و در این اندیشه بودم که اگر او بیاید، من و زندگانی من به چه راهی خواهند رفت؟
پس: تا من چنینم و او چنان، ….. خدا کند که نیاید
در دست کس چو نیست حصول لقای او …… آن به که کار خود به عنایت رها کنند
حالی درون پرده ز مهرش زنند لاف …… تا آن زمان که پرده بر افتد چه ها کنند؟
گر طالب رضای امامی به علم کوش ….. اهل نظر معامله با آشنا کنند …