نمادهای گروههای شیطانی
در طی ۲۵ سال گذشته به دنبال روی آوردن مردم به سوی معنویات و به منظورجلوگیری ازگرایش مردم به سوی ادیان الهی ۲۵۰۰ فرقه جدید ساخته شده است که با یک حساب سرانگشتی یعنی تقریبا هفته ای ۲ فرقه !
یکی از این فرقه ها که خود دارای اشکال مختلفی است شیطان پرستی میباشد که نزدیکی بسیار زیادی با جادوگری –witchcraft – دارد که جوانان بسیاری را به دنبال خود کشانده است و بیشتر از همه خود را در غالب گروههای موسیقی به جوامع معرفی کرده است . گذشته از اعتقادات شیطان پرستی، این گروه دارای سمبل ها و نشانه هایی است حتما همه ما با آنها برخورد داشته ایم بد نیست تا معنی برخی از این علائم را بدانیم:
Inverted Pentagram (پنج ضلعی وارونه): نشانه ستاره صبح ، نامی که به شیطان تعلق دارد. این علامت در مراسم های مخفیانه ( کابالا) و جادوگری برای احضار ارواح شیطانی استفاده میشود. این علامت را شیطان پرستان با دو ضلع در بالا و ملحدان با یک ضلع در بالا استفاده میکنند. در هر حال این علامت نشانه شیطان است و مهم نیست که یک نوک ضلع آن بالا باشد یا هر دوی آنها و یا دور آن دایره ای کشیده شده باشد یا خیر در هر حال این علامت شیطان است.
Baphomet دیو بافومت: علامت شیطان پرستی. خدای شیطانی و سمبل شیطان. ممکن است این علامت به شکل جواهرات دیده شود.
۶۶۶ : علامت انسان ، نشانه جانور (هیولا) – مکاشفات ۱۳:۱۸ « … پس هرکس حکمت دارد عدد وحش را بشمارد ، زیرا که عدد انسان است و عددش ۶۶۶ است»
Ankh : سمبل باروری و شهوات در انسانها. روح شهوت قدرت این جمع زنان / مردان می باشد.
Swastika or Sun Wheel (صلیب شکسته یا چرخ خورشید): یک علامت مذهبی باستانی است که سالها قبل از قدرت گرفتن هیتلر به کار میرفت. این علامت در کتیبه های بودایی و مقبره های سلتی و یونانی استفاده میشده. در آیین پرستش خورشید ، این علامت به نظر می رسد نشانه مسیر حرکت خورشید در آسمان باشد.
All Seeing Eye(چشمی که به همه جا می نگرد): آنها معتقدند که این چشم لوسیفر (شیطان) است و کسی که قدرت کنترل آن را دارد بر تمام دارایی ها حکومت میکند. این علامت در پیشگویی ها به کار میرود. جادوها ، نفرین ها ، کنترل های روحی و تمامی انحرافات تحت این علامت کار میکنند. این علامت روشنفکران است . به پول رایج ایالات متحده نگاهی بیندازید .این علامت اساس نظم نوین جهانی است.
Upside Down Cross صلیب وارونه: نشانه استهزاء و رد کردن مسیح میباشد. گردنبندهای آن توسط شیطان پرستان زیادی به کار میرود. این علامت را میتوان همراه خواننده های راک و روی آلبوم های آنها دید.
Goat Head (سر بز): بز شاخدار ، بز مندس mendes (همان ba’al بعل خدای باروی مصر باستان) ، بافومت ، خدای جادو ، scapegoat (بز طلیعه یا قربانی). این یکی از راههای شیطان پرستان برای مسخره کردن مسیح است زیرا گفته میشود که مسیح مانند بره ای برای گناهان بشر کشته شد.
Anarchy (هرج و مرج): این علامت به معنای از بین بردن تمام قوانین میباشد. به عبارت دیگر ” هرچه تخریب کننده است تو انجام بده ” یعنی همان قانون شیطان پرستی . این علامت توسط پانک ها هوی متالها و راک ها به کار میرود.
Anti Justice (ضدعدالت): تبر رو به بالا علامت عدالت روم قدیم بوده است که علامت واژگون شده آن نشانه ضدعدالت یا شورش و طغیان میباشد. فمنیست ها از دو تبر رو به بالا به معنی مادر سالاری باستانی استفاده مینمایند.
انجیل و کلیسای شیطانی :
انجیل شیطانی کتابی است که شیطان پرستان از آن برای عبادت و دعاهای خود و همچنین استفاده در مراسم خود استفاده میکنند . این کتاب شامل کلمات عبری و یونانی و انگلیسی است که برخی از این کلمات هنوز معنی دقیق آن کشف نشده است اما چیزی که میتوان فهمید اسامی شیطان و دعوت از او برای قدرت دادن به شیطان پرستان است. در این کتاب بسیاری از دعاهای آن بر خلاف دعاهای مسیحیت و انجیل است و همچنین بسیاری از شعائر آن برای قدر نهادن به عظمت و قدرت شیطان به عنوان قدرت مطلق است.
کلیسای شیطان پرستی در قرون وسطا به عنوان مکانی برای انجام مراسم شیطان پرستی استفاده میشد و جایی بود که در آن تنها و تنها محل قرارهای شیطان پرستان قدیمی و انجام مراسم خود در آن بود. اما امروزه کلیسای شیطان پرستی محلی است برای عبادت شیطان پرستان که اکثرا به صورت زیر زمینی به کار خود ادامه میدهند و در شیطان پرستی جدید این مکان به نام کلیسای شیطان برای انجام مراسم ارضای جنسی مورد استفاده قرار میگرفت که اکنون محلیست برای انجام اکثر مراسم شیطان پرستی جدید.
به قسمتهای از انجیل شیطان پرستان که از کتاب The Witches گردآوری شده اشاره میشود. البته مانند همه کتب در ادیان مختلف، این کتاب نیز به ستایش شیطان و قدرت طلبی از او میپردازد. همانطور که گفته شد در این کتاب کلمات و جملات عبری نیز وجود دارد. این دعا ها اکثرا در مراسم های شیطان پرستی مورد استفاده قرار میگیرد:
( به نام خدای بزرگ ما؛ شیطان؛ به شما فرمان میدهد که از دنیای سیاه بیرون آیید. به نام چهار شهریار سیاه جهنم؛ پیش آیید. شیطان؛ جام باده لذت را بردار. این جام پر از اکسیر زندگی است؛ و آنرا با نیروی جادوی سیاه انباشته کن . این نیرو در سراسر عالم کائنات وجود دارد و حامی آن است. )
( ای دوست و همدم شب؛ تو از صدای سگ ها و ریختن خون شاد میشوی؛ تو در میان سایه های قبور میگردی؛ تو تشنه خون هستی و بشر را تهدید میکنی گور گومورو؛ ماه هزار چهره؛ به قربانیان ما با نظر مساعد بنگر. دروازه های جهنم را بگشا و بیرون بیا … ) همانطور که مشخص است انجیل شیطان پرستی کتاب خاصی نیست و همانند همه کتب ادیان به ستایش و تسبیح و درخواست کمک از پروردگار خود میکند. لذا نمیتوان گفت این کتاب نوشته های پیچیده ای است که هیچکس توان فهم آن را ندارد. البته این درست است که جملات عبری و یونانی در این کیش وجود دارد اما مسلما آن چنان مورد توجه نیست زیرا اکنون انجیل مسیحیت نیز در خود حاوی کلمات عبری است که دکترین کلیسای رم آن را بسیار رواج میدهند.
پنتاگـــرام :
ستاره پنج پر یا پنتاگرام یکی از مهمترین، قدرتمندترین و ماندگارترین سمبل ها در تاریخ بشر است. این علامت در فرهنگ و تمدن باستان مایان های امریکای لاتین، هند، چین، مصرو یونان از مهمترین و پرمعناترین علامتها بوده است. ابتدایی ترین شکل پنتاگرام بر روی دیوارهای غارهای عصر حجر کنده کاری شده بوده و در نقاشی های مردم بابل به عنوان الگوی ترسیم سیاره ونوس به چشم می خورد. رازهایی مابین سیر استفاده از این علامت، طراحی های قدیمی از مدار حرکت سیاره ونوس و رب النوع معروف بیشتر وجود دارد که گاهی باعث این تفکر غلط میشود که پنتاگرام سمبل ایشتر است. در کتب آسمانی مخصوصا کتابهای یهودیان بسیار زیاد به پنتاگرامها اشاره شده است.
پنتاگرام در جهان کهن :
پنتاگرام های اولیه اشکالی زمخت با شکل هندسی ناهمگون به صورت کنده کاری روی سنگهای عصر حجر داشتند. مردم آن زمان اعتقاد داشتند که این علامت معنایی روحانی و غیرمادی دارد. اعتقاد آنان بر این بود که رازی در شکل قرار گرفتن ستاره ها وجود دارد که بر انسان پوشیده است، آنها پنتاگرام را از روی شکل قرار گیری پنج سیاره برداشت کرده بودند که وقتی با خطی فرضی به هم اتصال پیدا می کردند به صورت مبهم شکل پنتاگرام را به خود می گرفت. نسل های بعدی بشر معانی مختلفی را از این شکل برداشت کردند معانی بسیار زیاد و اغلب مقدس و خداپرستانه.
پنتاگرام ها به سومری ها برای نوشتن و استفاده از متون کمکهای زیادی کردند. این علامت نشان دهنده پنج سیاره مهم بود که با چشم غیر مسلح قابل رویت بودند. بعدها پنتاگرام به عنوان سمبل رب النوع زیبایی ونوس نیز شهرت یافت.
برطبق نظریات ریاضی دان و فیلسوف یونانی فیثاغورث عدد پنج نماد انسان بود چون اعضای بدن انسان به پنج طرف تمایل داشتند، ( اگر دستها و پاها را ازهم باز کنید به شکل یک ستاره پنج پر در می آید)، او این تفکر را برای اولین بار در یونان پایه گذاری کرد که پنتاگرام نماد روح انسانی است و البته چون در آن زمان آفرینش انسان تابــع عناصر پنجگانه بود ( آتش ، آب ، خاک ، هوا ، روح ) پنج گوشه پنتاگرام اینگونه توصیف شد. طبق این تفکر انسان از این پنج عنصر به وجود می آمد.
پیروان مکتب فیثاغورث طلسم پنج پر را به صورت آیینی مقدس حفظ کردند. آنها نام این آئین را HGIEIA نامیدند.
و معتقدند ترکیبی از ابتدای نام یونانی عناصر آب، خاک، روح، آتش و هواست.
خصوصیت منحصر به فردی که این سمبل را تا به امروز ماندگار کرده وابستگی شدید و همه جانبه آن به مسائل مقدس و خدایی آن است که در مقاطع زمانی مختلف و بین اقشار و نسلهای گوناگون کاربرد داشته است، چه این خدا خدای یگانه بوده یا خدایان متعدد. سپس با ظهور مسیح پنتاگرام جامه کریستین به تن کرد.
می گویند بر تن مسیح با خنجر ستاره ای زخم زدند که پنج گوشه داشت ( شاید به همین خاطر می باشد که آنتی کریست های امروزی از پنتاگرام زیاد استفاده می کنند، ممکن است منظورشان این باشد که ما بر پیکر مسیح این زخم را زدیم. )
مورخان زیادی سعی در پیدا کردن رابطه میان زخم زنندگان این علامت بر پیکر مسیح و پیروان مکتب فیثاغورث داشتند که هنوز شاهدی بر این مدعا پیدا نکرده اند.
در دوره رنسانس اعتقادات عجیب و خرافات گونه نسبت به طلسم ستاره پنج پر به بیشترین حد خود رسید و باورهای مردم تا جایی پیش رفت که پنتاگرام را علامتی الهی از سوی خدا پنداشتند. از سویی نیز این علامت را مرتبط با علم کیمیاگری و علم جادو قلمداد کردند.
پنتاگــرام در جــادو :
در آیین پرستش جادوگران یونانی پنتاگرام به عنوان جهان کوچک ( بدن انسان ) شناخته می شود. این باور باعث بوجود آمدن احساسی در بین جادوگران می شد که توسط آن ارتباطی میان خود، جهان و سمبولیسم ایجاد می کنند.
هدف از این احساس درک عمیق شیطان است که مهارتش در ارتباط برقرار کردن میان جهان فعال (جهان بیرونی) و جهان ساکن (روح انسان) است. یکی از جادوگران مشهور در این زمینه، جیوردانو برونو است که در مورد سوءاستفاده از پنتاگرام در جادوهای سیاه هشدار داده است. ( پنتاگرام هنوز هم به عنوان شاخص اصلی رسوم پرستش جادوگران به کار می رود، ضمن اینکه عامل پدید آمدن رسوم وتشریفات دیگری نیز در ادیان مختلف شده است.)
پنج نیروی پاک از فروپاشی روح جلوگیری می کنند و هیچکس را یارای شکست آنها نیست مگر خود روح، عدالت ، رحمت ، معرفت ، ادراک و شکوه متعالی .
پنتاگــرام مسیحیــان :
کابالیستهای مسیحی در دوره رنسانس علاقه وافری به پنتاگرام پیدا کردند. آنها اعتقاد داشتند که پنتاگرام علامتی رازگونه است که در دست نوشته های مسیح مشاهده شده و پیامی از سوی خداست. آنان می گفتند این سمبلی است که آشکار می کند مسیح نیز پیرو امیال حیوانی ( شهوت ) خود بوده است. کاری که بسیار رواج یافته بود نوشتن نامه هایی به زبان عبری با مهر پنتاگرام بر ساق پا بود، این نامه ها که در مورد آتش بود، سمبل اعیاد پنجاهه است.
در کتاب مقدس یهودیان چهارنامه وجود دارد که با نام خداوند مهر شده اند.
YHVH تلفظ غیر دستوری کلمه JEHOVAH ، ( یهوه خدای بنی اسرائیل )،
Yahveh – YHSHVH – Yehoshua یا جسوس، ( عیسی )، ( Jesus )
این رازی متصل به کتب آسمانی است. نتیجه این بیان آنست که نام اعیاد پنجاهه مسیحیان با خدا و مسیح مرتبط می شود. چندین رابطه بین پنتاگرام و مسیحیت وجود دارد. پیش از به صلیب کشیده شدن مسیح، پنتاگرام یک نشان رجحان یافته برای آرایش کردن و زینت دادن جواهرها و طلسم های مسیحیان اولیه بود. این علامت که به راحتی و در یک حرکت پیوسته قلم کشیده می شد، با پنج زخم مسیح آمیخته شده بود.
پنتاگرام همچنین برای یک فرقه نهانی عرفانی مسیحی نمادی از Isis ( الهه حاصل خیزی ) و Venus ( اصلی ترین رب النوع مونث، الهه عشق و زیبایی ) بود. فرقه ای که به صورت پنهان در نقاط مختلف در سراسر تاریخ مسیحیت وجود داشت.
پنتاگــرام در ویکـا و عقایـد نئوپگـان
درحال حاضر رایج ترین مذاهبی که پیروان آن از پنتاگرام استفاده می کنند گروه های ویکان ها، نئوپاگان ها و شیطان پرستان هستند. در اغلب عقاید و رسوم ویکان ها و نئوپاگان ها معنای نمادی پنتاگرام از مراسم جادوی تشریفات قرون وسطی و چهار عنصری که به وسیله روح حکومت می شدند نتیجه می شود.در برخی از این رسوم همچنین پنتاگرام می تواند نمایانگر یگانگی نوع بشر و قلمرو روح باشد. ستاره پنج پر پایین رأس، نمادی از خدای شاخدار ویکا است.
در عقیده کابالیست های یهودی که بسیاری از اندیشه ها و ایده های فیثاغورثی را قرض گرفته اند، پنتاگرام نشان دهنده پنج حقیقت برتر در زندگی است:عدالت، رحمت، دانش، ادراک ، شکوه ماورایی و مافوق جهان مادی.
تفاوت پنتاگــرام در قله رو به بالا یا قله رو به پاییـن
پنتاگرام هایی که نوک آنها رو به پایین است در اولین ظهور خود لزوما نشان شیطان پرستی نبودند. طبق تاریخ پنتاگرامهایی که فرقشان در نقطه بالا یا پایینشان است ابتدا توسط دو فرهنگ مختلف پایه گذاری شدند، دو فرهنگی که بنا به مقتضیات آیینی سعی در جدائی از همدیگر را داشتند.امروزه هرکجا با پنتاگــرام رو به پایین روبرو شویم ناخودآگاه به یاد شیطان پرستی می افتیم. شاید دلیل این موضوع آنست که پنتاگرام رو به پایین بسیار شبیه علامت ماسونیک ها و فراماسونها می باشد. واقعیت اینست که چون سر آن رو به پایین است یادآور امور وارونه و خلاف جهت است.
ویکان ها گاهی ادعا می کنند هر پنتاگرام رو به پایینی علامت شیطان پرستان است که این تفکر نابجاست. با این حال این سمبل در طول زمان معرف خدای شاخدار ویکان ها شد و امروزه نیز در درجه دوم به آن باغبان ویکا میگویند.
پنتاگــرام در شیطان پرستـی :
پنتاگرام شیطانی نمادی پیچیده است که از ترکیب ستاره پنج پر با سر بز به وجود آمده است و این نوع استفاده درعین این که جدیدترین مورد استفاده از پنتاگرام است به همان اندازه شناخته شده ترین و جدال آمیزترین نوع استفاده از پنتاگرام نیز به شمار می آید. پنتاگرام شیطانی همیشه وارونه است با یک رأس رو به پایین و دو رأس رو به بالا. استفاده از پنتاگرام به عنوان یک نشان و علامت شیطانی به نیمه دوم قرن بیستم برمی گردد. جایی که شیطان پرستی مدرن توسط Anton Lavey موسس و بنیانگذار کلیسای شیطان پایه گذاری شد. این علامت نشانی از جادوی سیاه است که حاکی از پیروزی ماده و آرزوهای فردی بر عقاید و تعصبات دینی و مذهبی است.
البته پنتاگرام متشابه و قابل قیاس با صلیب برعکس نیست. صلیب برعکس نماد جنبش Anti Christ و نشانی از طغیان، سرکشی در برابر فرهنگ مسیحی است.
همچنین پنتاگرام نباید با هگزاگرام اشتباه شود. هگزاگرام، ستاره شش پر است که به صورت دو مثلث درون هم نشان داده می شود و نمونه آن ستاره داوود می باشد. این ستاره با اعتقادات یهودیان پیوند دارد.شیطان پرستی، شکل ظاهری شیطان تشکیل شده است از سر بز، بالا تنه انسان، پای جن و با دم کوتاه. در شیطان پرستی مدرن، شاهد اتخاذ کردن روش های فردی و توجه بیشتر به شخص هستیم. توجه بیشتر به ضمیر و خود بجای توجه به خدا و عالم بالا، تمایلات جنسی آزاد که شیطان پرستی آن را تمجید می کند. علامتی که به رایج ترین صورت با عقاید شیطانی SabbaticGoat یا بز طلسم ستاره پنج سر Mendes است.
استفاده از بز به خرافات قرون وسطی برمی گردد. آنان همواره در توصیف ساحره ها، آنان را همراه با بزها می دانستند. آنان اغلب بز را نماینده شیطان می دانستند. بز در این مفهوم اغلب به عنوان نمادی از سرکوبی جنسی در نظر گرفته می شود. نماد باستانی پنتاگرام در شیطان پرستی مدرن نمادی است از آزادی در برابر مسائل جنسی.
مشخصه های ظاهری :
گذشته از اعتقادات، اعمال و سنبل ها، شیطان پرستان ظاهری متفاوت با دیگران دارند که می توان آنها را به راحتی از جمع تشخیص داد.
بطور مثال مدل موهایشان عجیب و غریب است اکثرا ابروهایشان را می تراشند یا به سمت بالا طراحی می کنند، رنگ آرایششان اغلب مشکی، بنفش و قرمز تند است، پوست بدنشان را با اشکالی مانند جمجمه، صورتک های شیطانی و سنبل ها خال کوبی می کنند، لباسهایشان از جنس جیر و چرم و اکثرا به رنگ مشکی و قرمز می باشد، چکمه های چرمی ساق بلند که اغلب با فلز تزئین شده است می پوشند.
شیطان پرستی وپیدایش آن در موسیقی متال وجنبش عظیم بلک متال
بلک متال در نروژ از زمانی پدید آمد که نئو وایکینگ های نروژ در جستجوی راه و وسیلهای برای نابود کردن مسیحیت در نــــروژ و بعد در تمام دنیا بودند و در این راه انسانهای بسیاری را کشتند و کلیساهای زیادی را آتش زدند و بلک متال را تا نهــایت نواختند که شاید خدای تاریک پاگانها باز گردد.
بازدیدکنندگان و توریستها از نروژ به عنوان کشور حماسه ها و افسانه ها یاد می کنند. پایتخت این کشور هم اسلو است که در مرکز این شهر همه چیز از خانه های سنگی زیبا تا معتادان و گدایان با قیافه های مختلف دیده می شود.
در یکی از همین خانه های مرکز این شهر و در یک اتاق شش ضلعی گروه mayhem به عنوان اولین گروه بلک متال نروژ شکل گرفت. در این اتاق فرشهای بسیار کثیف در زیر پا، صلیب های شکسته نازی بالای سر به همراه صلیب های برعکس و شمشیر وایکینگ ها که به در و دیوار آویزان شده دیده می شود.
Hell hammerدر حال حاضر تنها عضو باقی مانده از ترکیب تشکیل دهنده گروه است. پایه و اساس این موسیقی در نروژ دراوایل دهه هشتاد شکل گرفت. اعضای این گروه در همان خانه زندگی می کردند که اطرافیان از این خانه به عنوان خانه ای شیطانی یاد می کنند.
Hell hammer می گوید: “وقتی برای خرید به مغازه ای می رفتیم پیر زن ها به محض دیدن ما فرار میکردند و به نوه ها و بچه هایشان می گفتند: اینجا محل زندگی شیطان است.”
گروه مشغول تمرین و کار بود که dead خواننده گروه مغز خود را با شات گان متلاشی کرد و اعضای گروه جنازه او را همان طور در حیاط خانه رها کردند تا جسد dead خوراک پرندگان شود.
Hell hammer می گوید: “این کار dead مرا متعجب نکرد چون او واقعا دیوانه بود و همیشه هم از قلعه های عجیب نروژ صحبت می کرد” Hell hammerو euronymous گیتاریست گروه اولین کسانی بودند که جنازه dead را دیدند و اورانیموس می گوید: ما وقتی جنازه او را دیدیم که مغز او روی زمین ریخته و خونش به دیوار ها پاشیده شده بود.
Hell hammer می گوید: ” اورانیموس قسمتی از مغز او را برداشت و با فلفل و سبزی پخت و خورد.” Hell hammer اولین کسی بود که لباس این چنینی بلک متال را مد کرد. چکمه های بلند، لباس جین، ژاکت های چرمی سیاه به همراه پنتاگرامی که به گردنبندی که از استخوان جمجمه dead ساخته شده بود اولین تریپ گروه بلک متال بود.
بلک متال همیشه موسیقی ترسناکی بوده و حتی گروههای انگلیسی مثل venom خود را به عنوان یک گروه شیطانی مطرح کرد و خود را طبق قوانین شیطان پرستی وفق دادند. اما وقتی که بلک متال به نروژ رفت تغییراتی اساسی در آن شکل گرفت و جنگی عظیمی که بر علیه مسیحیت با این موسیقی شکل گرفته و پیوند خورده نماد پیدا کرد. از گروههای دیگری که بعد از mayhem به این نهضت پیوستند می توان به dark throne ، immortal ، burzum ، marduk و emperor اشاره کرد که در ابتدا به صورت زیرزمینی تشکیل شده و رشد کردند. در همین زمان euonymus شرکت DSP را شکل داد . او به نوعی رهبر این نهضت محسوب می شد.
Hell hammer در مورد او می گوید: ” او احساسات نداشت. ترحم نداشت و همیشه هم می گفت که این نوع زندگی برایش لذت بخش است .این شرکت در زیر زمین همان خانه محل تمرین گروه تشکیل شد. این زیر زمین مثل سیاه چال های قدیم تاریک و نمناک بود و با شمع روشن می شد.
افراد بسیاری پس از آمدن به این مکان و خروج از آن کفن به تن می کردند و در اوج نشئـگی حاصل از موادمخدر به خودزنی با چاقو و شیشه شکسته می پرداختند و با اسپری بر روی دیوار عبارت ۶۶۶ را می نوشتند.
Hell hammerمردمی که با تفنگ به خود یا دیوار شلیک میکردند و حتی کسی که با پتک به مغز خود کوبید را به یاد می آورد یا حتی اورانیموس که یک روز آنقدر خود را با زنجیر زد تا بیهوش شد. در حدود سال ۱۹۹۰ بود که بلک متال در حال پیشرفت بود و در این زمان گروه سازش ناپذیر marduk پایه ریزی شد و با اولین آلبوم خود یعنی me Jesus دری جدید را بر روی بلک متال و مبارزه با مسیحیت باز کرد. Samoth گیتاریست بزرگی که از اعضای تشکیل دهنده emperorاست و سابقه همکاری باburzum ، satyricon و … را دارد می گوید : ” ما همیشه خشم و نفرت خود را نسبت به مسیح اعلام خواهیم کرد و خواهید دید که چگونه ادیان وایکینگ ها باز خواهد گشت .”
نقطه اشتراکی که در بین گروههای آن موقع بلک متال دیده می شد این بود که همه آنها نفرتی خاص نسبت به مسیحیت داشتند. در این زمان آتش زدن کلیسا ها به وسیله کسانی که خود را سربازان اودین می نامیدند مد شد.
از پیشگامان این کارمی توان به varg vikerness یا همان count grishnackh اشاره کرد. از کلیسا های معروفی که ورگ آتش زد fantoft را نام می برد که از آثار باستـــانی نروژ است . از دیگر کلیساهای معروف kolmen kolen است که samoth آتش زد که این کلیسا کلیسای خانوادگی پادشاه هارالد پنجم بوده Samoth در ابتدا با کمک ورگ کلیســـای fantoft را آتش زد و بعد از آتش زدن کلیسای kolmen کلیسای skjold را هم به آتش کشید. او می گوید : ” درکوچکی در زیر محراب کلیسا وجود داشت و من هم چند گالن گازوئیل روی آن ریختم و کبریت زدم و فرار کردم .”
ورگ هم از اعضای اصلی این جنبش بود که اغلب لباسهای وایکینگ ها را می پوشید و در ایدئولوژی اش بسیار حساس و سخت گیر در عین حال احساساتی بود ( این نکته در آهنگهای بارزام چه با کلام و چه بدون کلام کاملا مشهود است و همیشه حتی در تند ترین آهنگهای او نغمه ای غمناک شنیده می شود ). ورگ از معتقدان شدید به مبارزه با مسیحیان از طریق آتش زدن کلیسا بود. او با بنزین کلیسای fantoft را آتش زد و بلافاصله به میان آتش رفت و روی دیوار کلیسا ادرار کرد. بعد از این جریان اورانیموس ادعا کرد که ورگ این کار را برای مشهور شدن کرده و تقریبا دو ماه بعد از این جریان بود که ورگ اورانیموس را کشت و به قصد توهین به دادگاه موهایش را بافت و دائما در دادگاه می خندید.
نظر مشترک اعضای بلک متال این است که مسیحیت در سال ۹۹۵ بعد از میلاد توسط olaf tryggvason به نروژ آمد که آنها با آمدنشان طلا و نقره مردم را به غارت بردند و برای اجرای قدرتشان دین جدید را به مردم نروژ خوراندند و قلعه های پاگانها را آتش زدند و مردم را سر دو راهی مسیح یا مرگ قرار دادند. اصلاحات مارتین لوترکینگ در سال ۱۵۳۷ مانند قبل آنچنان خونین نبود، ولی به همان اندازه بی قانون بود. لوترکینگ زبان آلمانی را با نروژی مخلوط کرد. با اصلاحات لوترکینگ ***** و دزدی در نروژ افزایش پیدا کرد و مبلغان تبلیغ میکردند که با مسیحی شدن به خدا نزدیک می شوند.
Trond viggo torgersson عضو هیئت کودکان نروژ می گوید : ” شیطان پرستها خواهان پایان دادن به این دوروئی معنوی مردم هستند”. در این زمان نروژ بسیار ضعیف است و هر روز زندگی سخت تر می شود Torgersson امیدوار است که این آتش باعث بیدار شدن افکار خفته مردم شود. وقتی از اسقف andriass artfloat در این زمینه سوال می شود با عصبانیت می گوید : ” این مسایل واقعا نمی تواند دین ما را خدشه دار کند و این قدر ضعیف هستند که ما حتی به مبارزه با آنان فکر نمی کنیم “.
پروفسور tormod engelsviken می گوید : ” الان در زمانی شبیه قرون وسطی هستیم و این بار پاگان ها در مقابل مسیحیان قرار گرفته اند که هردو طرف در عقایدشان بسیار دقیق هستند. ” او اعتقاد دارد نروژیان دینی روحانی و واقعی می خواهند و می گوید : ” این حرکت و جنبش پاگان ها نوعی خون خواهی و انتقام از خشونت مسیحیان است. شما باید به یاد بیاورید وایکینگ ها در زمان آمدن مسیحیت ساکت بودند و به مرور زمان از بین رفتند ولی الان نوبت نئو وایکینگ است”.
Nebelhexa خانمی که از اساتید دانشگاه در نروژ بود عضوی دیگر از این جنبش است که بسیار زود جادوی سیاه را یاد گرفت و به یکی از اعضای معتبر کلیسای شیطان تبدیل شد. او موهایی قرمز داشت و سرانجام کلیسای شیطان را ترک کرد و با samoth به همراه گروه emperor در تور اروپا برای cradle of filth شرکت داشت آشنا شد و با او ازدواج کرد. در نیمه شب سال نو همان سال samoth و nebelhexa از کوهی برفی در نزدیکی خانه شان بالا رفتند و در جایی در میان درختان samoth به رسم شیطان پرستها سینه های nebelhexa را برید و خون آن را روی برف ریخت و با هم همقسم شدند که تا عوض شدن دین نروژ از مبارزه دست نکشند Nebelhexa وsamoth به همراه varg برای آتش زدن کلیسایــی رفتند و پس از آتش زدن آن samoth در میان آتش گیـــر کرد و varg او را نجات داد.
nebelhexa در مورد ورگ می گوید : ” او انسانی استثنائیست و در همه چیز استعداد دارد و برای رسیدن به هدف همه کاری می کند او همیشه به samoth می گفت باید تمام کلیساها را آتش زد.
Faust درامر سابق و از اعضای تشکیل دهنده emperor از دیگر اشخاص معروف این جنبش است که به جرم کشتن یک کشیش و آتش زدن کلیسا به ۱۴ سال حبس محکوم شد . در آگوست ۱۹۹۲ وقتی faust از پارک المپیک بازدید میکردکشیشی را دید و با او دوستانه مشغول به صحبت شد و با هم قدم زنان به میان جنگل رفتند و در این جنگل faust گردن کشیش را با چاقو برید و جنازه او را رها کرد و فرارکرد. دو روز بعد از این جریان faust به همراه varg و euronymous برای آتش زدن کلیسایی به نزدیکی همان پارک رفتند و faust داخل رفت و بمب دستی که ساخته بود در محراب کار گذاشت و انجیل و کتاب دعای مذهبی را هم روی آن گذاشت و کمی گازوئیل در نزدیکی آن ریخت و همه با هم به سوی کوه فرار کردند تا شاهد انفجار کلیسا باشند. بعد از این واقعه بود که faust دستگیر و به ۱۴ سال حبس محکوم شد. تاثیر جنبش بلک متال و ضد مسیحیت و شیطان پرستی نه تنها در نروژ بود بلکه به دیگر قسمتهای دنیا هم کشیده شد و برای مثال از گروههایی که در دیگر نقاط دنیا دراین زمینه تشکیل شدند به گروههای deicide ، six feet under و cannibal corpse در آمریکا، opera IX در ایتالیا ، kataklysm در کانادا میتوان اشاره کرد .
شیطان پرستی در مصـر :
افکار و عقاید پیروان گروه شیطان پرستان که بر اساس آنچه تحقیقات نشان داده وابسته به طبقه ثروتمند و مرفه مصر و از آن جمله فرزندان برخی از مسئولان سیاسی، هنرمندان و روزنامه نگاران هستند، عقاید آنان بر این اساس استوار است که خداوند به شیطان ظلم کرده و بدون اینکه اجازه دفاع از خود بدهد، او را از بهشت بیرون کرده از این رو باید او را پرستش کرد زیرا به گفته آنان او برای پرستش، شایسته تر از خداست چون با شجاعت با خدا مخالفت کرد .
رهبر این گروه که جوانی به نام «عماد الدین حمدی » هست و لقب خدمتگزار شیطان دارد و تاکید کرده است که بارها توانسته شیطان را فراخواند و با او به گفتگو بپردازد و شیطان همه خواسته های او را بر آورده کرده است. این گروه مراسم و برنامه های خاص نیایش را دارند.
اجتماعات و مراسم شیطان پرستان در روزهای شنبه برگزار میشود. این روز از نظر یهود روزی مقدس است. پیروان این فرقه علامتها و نشانه های خاص دارند که از آن جمله دایره ای است که در درون ستاره ای وارونه به اضافه دو صلیب وارونه و ستاره داودی قرار دارد و همچنین معتقدند که دو مکان برای تجـاوز به دختـران مناسب است، نخست گورستانها و دیگری ساحل دریا به هنگام شب، آنان عقیده دارند که با به دختران، تخم شیطان در رحم آنان قرار میدهند.
اعضای این گروه به گورستانها و مخصوصاً به گورستان «کومنولث» شهرک مصر در قاهره میروند و اجساد مردگان را از قبرها بیرون می آورند و صلیب شکسته و ستاره شش پرداودی یا ستاره پنج پر را در جسد مرده فرو میکنند و سپس برای تقرب به شیطان دور آن میگردند. همچنین قربانی هایی برای شیطان تقدیم میکنند که عبارت بود از «ذبح گربه ماده یا سگ که پس از کشتن این حیوانات خون آنها را به صورتها و دستهای خود می مالند و در یک دایره ای می چرخند تا شیطان از آنها راضی شود و اگر حیوانی برای قربانی نیابند دست خود را زخمی میکنند تا خون جاری شود و سپس خون را به صورت های خود می مالند و آنگاه نسخه ای از قرآن مجید را پاره، پاره میکنند و بعد در حالی که صدای موسیقی «راک» نواخته میشود به استعمال مواد مخدر می پردازند.
گروه شیطان پرستی در مصر از سال ۱۹۹۳ میلادی به صورت پنهانی در مصر تاسیس شد و با کمال آزادی به فعالیت خود ادامه دادند تا اینکه در جشنی که شرکت تولید سیگار «مالبورو» ترتیبت داده بود، شرکت کرده و هویت و عبادات خود را اعلام کردند و زیر پوشهایی پوشیدند که بر روی آنها نا سزا و اهانت به ذات مقدس خدای تبارک و تعالی و ادیان آسمانی نوشته شده بودکه سبب شد موسسات اسلامی مصر و گروهای سیاسی و نیروهای ملی این کشور، این گروه را سخت مورد انتقاد قرار دهند و تاکید کنندکه پوچ گرایی و خلاء دینی که افراد این گروه به آن گرفتار شده است، موجب ارتداد آنان از اسلام شد .
شیطان پرستی در کردستـان عراق :
ریشه ادبـی و وجـه تسمیـه یزیدیـه
یزیدیه به کردی Êzidî (تلفظ: إزدی) یا یزیدیان از ادیان باستانی رایج در کردستــان است.در زبان پهلوی اسم ”
یزته ” در وهله ی اول به ” یزت ” تخفیف یافته، تا به دال تبدیل شده و بشکل یزد در آمده و جمع آن یزدان (یزتان) می باشد و سپس در دوران اسلامی تخفیف دیگری در آن داده شده و یه ” یزدان ” مبدل گردیده است و عربها چون معنی یزدان را نمی دانستند آنرا به یزید تعبیر کردند. لذا آنها را به یزید بن معاوبه نسبت داده و آنها را یزیدی نامیدند.
بنابر روایات واژه یزیدی مشتق از کلمه ” ایزد” یا “یزته” است که در پارسی باستان به معنای دین خدایی است. در باب وجه تسمیه نام ایشان اختلافاتی هست و بعضاً نام آن را منسوب به یزید بن معاویه یا یزید بن انیسه خارجی نیز دانستهاند، اما بنظر میرسد نام پارینهٔ این کیش و اشارهاش به مفهوم” ایزد ” در دین زرتشت، صحیحتر باشد.
یزیدیان از واژه داسنی نیز برای نامیدن خود استفاده میکنند.
تاریخچــه :
پیشینه این دین پیش از ورود اسلام در مناطق یاد شده، وجود داشته است و تحت تأثیر ادیان زرتشتی و مانوی قرار گرفته است و عقاید مهرپرستانه و ثنویت زرتشتی بر آن تأثیر داشتهاند. تأثیراتی از دین یهود و فرقهٔ «نسطوری» و عقاید صوفیه (پس از اسلام) نیز در منابع برشمرده شدهاند. در منابع مربوط به فرقههای اسلامی آن را فرقهای از جمله غلاه شیعه دانستهاند.
اولین دانشمندی که توجه محققان را به آنها جلب کرد، احمد تیمور پاشا بود که در کتاب «الیَزیدیه و مَنشاء نحلَتِهِم» به این مساله اشاره میکند که از این قوم پیش از قرن ششم هجری قمری نامی در تاریخ نیامده بود که این زمان همان زمانی است که شیخ عدی به میان آنها آمده و طریقهٔ «عدویه» را در میان آنها بنیان نهادهاست. ابوفراس در کتاب خود که به سال ۷۵۲ هجری قمری تالیف شدهاست آنها را به همین نام خوانده است.محقق دیگر، «ابوسعید محمد بن عبدالکریم سمعانی» در کتاب الانساب مینویسد:
” جماعت بسیاری را در عراق در کوهستان حلوان و نواحی آن دید که یزیدی بودند و در دیههای آنجا به صورت مردم زاهد اقامت داشتند و گِلی به نام «حال» میخورند. این گل را برای تبرک از مرقد شیخ عدی برمیدارند و آن را با نان خمیر میکنند و بصورت قرص درآورده و گاه گاه میخورند و آن را «برات» نامند.
زبان و محل سکونت :
زبان اکثر یزیدیها کردی است، پس از گسترش اسلام در کشور ایران، ایزدیان ارتفاعات کوهستانی حلوان و شهروز را پناهگاه خود ساختند تا بتوانند به کیش باستانی خود باقی بمانند و دور از چشم مسلمین، به راه و روشهای آیینی خود سرگرم گردند، اما انتشار اسلام در ایران باعث شد که گروه کثیری از آنان اسلام بیاورند کردان ایزدی اکنون در اطراف موصل، حلب، هکاری، دیاربکر، وان، ارض روم، سنجار، شیخان، بغداد، قره باغ، لاچین و سرزمینهای بین آذربایجان شوروی و ارمنستان، و شمار نسبتاً زیادی نیز در کشورهای اروپایی (به ویژه آلمان) زندگی می کنند.
شیـخ عـدی بـن مسافـر هکـاری :
برخی او را که نام کامل و کنیهاش «شرفالدین ابوالفضائل عدی بن مسافر بن اسماعیل بن موسی بن مروان بن حسن بن مروان» است را منصوب به مروان بن حکم میدانند و در امویت او اتفاق نظر دارند. او را مردی صالح و باتقوا دانستهاند که در بعلبک سوریه به دنیا آمدهاست از شام به منطقه سی جار آمده و به انتشار طریقه عدویه پرداخته و توانسته یزیدیها را بدور خود جمع نموده و به خدا پرستی و رعایت برنامه های اسلامی وادار نماید.بعدها در کوهستان حکاری در کردستان و موصل سکنی گزیدهاست. در این زمان او به «شیخ عدی حکاری» موسوم میگردد.
یزیدیها او را به عنوان مرشد خود می پذیرند و تا حد زیادی از عقاید گذشتگان خود بیگانه می شوند. او بین سال ۵۵۵ تا ۵۵۸ هجری قمری در حالی که نزدیک به ۹۰ سال سن داشتهاست از دنیا میرود و وی را در زاویهٔ خود در حکاری دفن میکنند.مقبرهٔ او در نزدیکی اربیل (هه ولیر) واقع است و بر روی سنگ قبر وی چنین نوشته شدهاست:
” بسم الله الرحمن الرحیم خالق السماء و الارض، اخفض هذه المنزل محل الشیخ العدی الحکاری، شیخ یزیدیه. ”
پس از وفات شیخ عدی و دفن او در کوه ” لالش ” واقع در شهرستان سی جار برادرزاده اش «ابوالبرکات بن صخر» جانشین وی گردید و بعد از او عدی بن بوالبرکات رئیس یزیدیها شد. او هم مرد مسلمانی بود. چون درگذشت پسرش «حسن ملقب به تاج العارفین» به ریاست یزیدیها انتخاب گردید. میگویند در زمان شیخ حسن در عقیدهی اسلامی یزیدیها شبهاتی حاصل شد و دوباره دین باستانی در میان آنها جان گرفت و به شیخ عدی بن مسافر مقام الوهیت دادند و گفتند خدا در وی حلول نموده است. رهبریت یزیدیان رهبریتى موروثى است که از این نظر به مذهب شیعه شبیه است. در سلسله مراتب آنها مثل هر سلسله مراتب دیگرى شیخ یا پیر، فرا دست است و مرید، فرو دست.