علم دانایی فرد است یا دارایی او؟

علم دانایی فرد است یا دارایی او؟

عصر حاضر به‌ عنوان عصر شکوفایی علم و دانش شناخته می‌شود. دورانی که بخش مهمی از رقابت ‌های بین‌المللی بر سر علم بوده و هزینه‌ های کلانی بر روی پروژه‌ های علمی صرف می ‌شود و دلیل آن این است که علم هم قدرت به دنبال دارد و هم ثروت …

به فرموده رهبر معظم انقلاب علم اقتدار است، علم مساوی است با قدرت؛ هر کسی که علم را پیدا کند، می‌ تواند فرمانروایی کند؛ هر ملتی که عالم باشد، می ‌تواند فرمانروایی کند؛ هر ملتی که دستش از علم تهی باشد، باید خود را آماده کند که دیگران بر او فرمانروایی کنند. ۱ و در زمینه تولید ثروت فرموده اند: دانش، منشأ تولید ثروت است.۲
اسلام نیز از دیرباز بر مسئله تعلیم و تعلم تاکید ویژه‌ای داشته به ‌گونه‌ای که هیچ محدودیتی را در فراگیری دانش (بر پایه تعریفی که بیان خواهد شد) قائل نشده است. مسلمان برای فراگیری دانش می ‌تواند حتی به منافق یا مشرک نیز رجوع کند (قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام خُذُوا الْحِکْمَهَ وَ لَوْ مِنَ الْمُشْرِکِینَ – وَ لَوْ مِنْ‏ أَهْلِ‏ النِّفَاق‏‏)۳ و توصیه شده است که برای فراگیری علم اگر لازم شد تا به دوردست‌ترین نقاط عالم سفر کنید این کار را انجام دهید: (اطْلُبُوا الْعِلْمَ وَ لَوْ بِالصّینِ)۴
پرسش ریشه ‌ای اینجاست که آیا هدف اسلام از انگیزش و تشویق مؤمنین یادگیری علوم بوده است؟ آیا صرف تحصیلات آکادمیک یا … هدف اسلام را فراهم می ‌کند یا خواسته اسلام از فراگیری دانش چیز دیگری است؟
حقیقت مطلب این است که در سطح عموم جامعه، مفهوم علم از دیدگاه قرآن و احادیث درست شناخته نشده است.
مهم‌ترین شاخصه ‌ای که از سوی خدای متعال برای دانش بیان شده است این است که باید انسان را از جهل بیرون سازد. در حالی که با نظر به اوضاع و احوالات جوامع گوناگون به‌ وضوح درمی‌ یابیم که نه ‌تنها جهل با پیشرفت بسیار خیره‌ کننده علم، کم ‌رنگ نشده است بلکه نمود بیشتری نیز داشته است.
نکته کلیدی در فرهنگ قرآن و اهل بیت اینجاست که ما گمان می ‌کنیم جهل یعنی بی ‌سوادی و علم یعنی باسوادی؛ آنگاه با خیالی آسوده آیات و روایات درزمینهٔ جهل و جهالت را مرور می ‌کنیم و به خود می‌ گوییم که چه خوب که جهالت ریشه شده است و ما در دوران شکوفایی علم گذران عمر می‌کنیم.

جهل علمی و جهل عملی
آنچه ما به‌ عنوان علم می‌ شناسیم یک سری داده ‌هایی است که مرتبط با عقل نظری است که ما در تعبیر عامیانه به آن می گوییم سواد و دانش؛ در برابر این علم جهلی است که به معنای بی ‌سوادی است همچون شخصی که تحصیل نکرده و دانش آکادمیک ندارد؛ اما آن جهلی که خواسته قرآن است جهل عملی است که مربوط به عقل عملی می شود و چه ‌بسا شخصی در بالاترین مراتب تحصیلات دانشگاهی باشد ولی از منظر قرآن جاهل باشد و چه بسا فردی از تحصیلات عالیه برخوردار نباشد ولی از دیدگاه قرآن اهل علم باشد.

علم از منظر قرآن
علمی که مورد تایید قرآن کریم است علمی است که توام با ایمان باشد و منشا اعمال صالح باشد و در صورتی فقدان این شرط بنیادی، علم همچون حجابی است که ن ه‌تنها انسان را به کمال نزدیک نمی‌ سازد بلکه همچون زنجیری است که پاهای شخص پیچیده شده و او را به اعماق تاریکی ‌های جهالت می ‌کشاند.
علامه جوادی آملی (حفظه الله) در ذیل آیه ۲۶ بقره در تعریف علم و تمایز آن با تحصیلات آکادمیک چنین می‌فرمایند:
در جمله (فأمّا الّذین آمنوا فیعلمون…) خداوند مؤمنان را به علم می‏ ستاید و می ‏فرماید علم آن است که با ایمان آمیخته باشد و وحی را بشناسد؛ چنانکه در جای دیگر می ‏فرماید: عالمان می ‏دانند آنچه تو آوردی حق است: (ویری الّذین أوتوا العلم الّذی أُنزل إلیک من ربّک هو الحق) (سوره سبأ، آیه ۶) یعنی، علم آن است که وحی را بشناسد. پس مقصود آیه، صرف علوم کسبی مدرسه‏ ای نیست؛ زیرا ممکن است کسی اهل خواندن و نوشتن نباشد ولی دارای روحی آگاه و مؤمن باشد و برعکس، کسی اهل درس، امّا غافل و جاهل باشد. به همین جهت، حضرت علی (علیه‏ السلام) می ‏فرماید: چه بسیارند عالمانی که کشته جهل خویش هستند و دانش آنان برایشان نافع نیست: «رُبَّ عالمٍ قد قتله جهله وعلمه معه لا ینفعه» (نهج البلاغه، حکمت ۱۰۷)
علوم مدرسه ‏ای نوعی حرفه و صنعت است که برخی از آنها در دوران پیری فراموش می ‏شود: (ومنکم من یُرَدُّ إلی أرذل العمر لکی لا یعلم بعد علم شیئاً) (نحل ۷۰) گرچه این مطلب کلیّت ندارد و برخی از بزرگانِ علمْ هنگام پیری همچنان هوشمند و عاقل می ‏مانند و آنان کسانی هستند که قلبشان ظرف قرآن است. علوم مدرسه ‏ای حتی اگر ملکه هم شده باشد در فاصله مرگ تا قیامت به دلیل عدم ممارست فراموش می ‏شود؛ ولی علومی که مربوط به معرفت خدا، اسمای حسنای او، فرشتگان و نبوّت و رسالت و ولایت است و وجود انسان را نورانی می ‏کند نه تنها بعد از مرگ می ‏ماند، بلکه شکوفاتر می ‏شود؛ زیرا نشئه آخرت جایگاه ظهور و بروز این‏گونه از علوم الهی است. [تسنیم، جلد ۲ – صفحه ۵۱۳]

علم دارایی نه دانایی
یکی دیگر از شاخصه‌ های علم از منظر قرآن این است که در رفتار و عملکرد شخص ظهور و بروز داشته باشد. علمی که نقشی در نحوه‌ ی عملکرد عالم نداشته باشد در اصل وبالی است بر گرده ‌ی صاحب آن نه بالی برای پرواز. به فرموده علامه جوادی آملی این علم دانایی شخص است نه دارایی او؛ ایشان در این زمینه می فرمایند: هم نادان، به هدف نمی ‏رسد و هم عالمی که ندارد؛ یعنی علم او از دانایی به دارایی ارتقا نیافته است. از لطایف ادبی جناب خواجه عبدالله انصاری این است: «خدایا! اگر دانم، مرا «دارا» کن، زیرا کسی حرف «دانا» را گوش نمی‏دهد، بلکه حرف «دارا» را گوش می‏ دهند». دارا کسی است که علم را داشته باشد. دانایان در عالم بسیارند؛ امّا دارا کسی است که علم را دارد؛ نه اینکه فقط می‏ داند. [بنیان مرصوص امام خمینی (ره) ص ۲۱۶]
جدا کردن دانایی از دارایی مسئله ای است که حضرت علامه بسیار زیبا به آن اشاره‌ کرده‌اند و این نکته را می توان در روایات نیز مشاهده کرد. حضرت علی (علیه السلام) علم را دارایی شخص عاقل می ‌داند (عاقل در روایات کسی است که عملش بر طبق علم باشد) و می‌ فرماید: «ثروه العاقل فی علمه و عمله»؛ دارایی عاقل در علم و عمل اوست. «ثروه الجاهل فی ماله و أمله»؛ دارایی جاهل در مال و آرزوی اوست (شرح غررالحکم، ج ۳، ص ۳۵۱)

پی نوشت ها:
1.  بیانات در دیدار زائرین و مجاورین حرم مطهر رضوی، (۰۱/۰۱/۱۳۸۵)
2. بیانات در دیدار نخبگان جوان، (۱۴/۰۷/۱۳۸۹) ‌
3. بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۲، ص: ۹۷ و ۹۹
4. بحارالانوار، ج ۲/ ص ۹۶

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید