ورای این پرسش چیست؟
توصیه به اکثر والدینی که کودکی را در سنین خردسالی به فرزندی میپذیرند، این است که اجازه دهند کودک هر چه زودتر این موضوع را بفهمد، البته به طریقی که مناسب سن و فهم او باشد. این آگاهی زودرس طبیعتاً پرسشهایی برای کودک ایجاد میکند زیرا درک خود از چگونگی به وجود آمدن بچه را با شرایط خودش مقایسه میکند. در این زمان او نیاز به قوت قلب بیشتری دارد تا بپذیرد که شما واقعاً او را دوست دارید و قصد ندارید مانند پدر و مادر واقعیاش او را رها کنید. اگر کودک بزرگتری را به فرزندی بپذیرید که زندگی قبلی خود را، پیش از آنکه به خانواده شما ملحق شود، به یاد آورد، شاید منشأ پرسشهای او این باشد که بخواهد بداند چرا شما او را برای فرزندخواندگی انتخاب کردید و کس دیگری را انتخاب نکردید. کودکان در چنین شرایطی ممکن است دچار نوعی احساس عدم امنیت نهانی شوند که ممکن است تا سالها بعد از بین نرود. آنها همواره نگراناند که اگر پدرخوانده و مادرخواندهشان با هم درگیر شوند، ممکن است دوباره خانوادهخود را از دست بدهند.
رهنمودهایی برای پاسخهای شما
مانند پرسشهای مربوط به مرگ و جنسیت، نباید از پاسخ دادن به پرسشهای فرزندخواندهخود شانه خالی کنید، زیرا این خطر وجود دارد که او به وسیلهشخص دیگری (و شاید در لحظهای از خشم و عصبانیت) به این موضوع پی ببرد. این امر میتواند اعتماد کودک را به شما، که در طول سالها و با زحمت بسیار به دست آمده است، به کلی از بین ببرد.
همیشه به پرسش دربارهفرزندخواندگی با صراحت و صداقت پاسخ دهید زیرا در هر سنی، این حق هر انسانی است که بداند پدر و مادرش چه کسانی هستند. حتی اگر کودک شما در این باره چیزی نمیپرسد، به شیوهای واقعگرایانه و به دور از احساسات، آن هم در سنین خردسالی (سه یا چهار سالگی) او را در جریان قرار دهید تا کودک نیز آن را با خونسردی و آرامش بپذیرد.
وقتی کودکان درمییابند که مادرانشان از آنها دست کشیده است تا فرزندخوانده شوند، ممکن است احساس بیارزشی کنند. در طول مدتی که کودک در حال کنار آمدن با این موضوع است، باید مهر و محبت خود را به شکلی بسیار آشکارتر نثار او کنید.
همواره به مادر واقعی کودکتان احترام بگذارید و بر شجاعت او در سپردن کودکش برای فرزندخواندگی تأکید کنید و بگویید که چقدر احساس خوشبختی و غرور میکنید که توانستهاید جای پدر و مادر او را بگیرید.
چه چیزهای دیگری لازم است بدانید
امروزه در اکثر کشورها، افراد بزرگسالی که در کودکی فرزندخوانده بودهاند، میتوانند به سوابق اصلی تولد خود دست یابند. این کار فقط با درخواست رسمی انجام میشود، اما اگر کودک شما پرسشهایی دربارهپدر و مادر واقعی خود میکند به او بگویید که هر گاه زمان مناسب فرا برسد در یافتن آنها به او کمک خواهید کرد، و به عهد خود وفا کنید.
به فرزند خواندهخود از صمیم قلب بگویید که چرا او را به فرزندی پذیرفتهاید تا او به عشق شما اطمینان کند و با عزت نفس بزرگ شود.
سایر چیزهایی که ممکن است کودک از شما بپرسد
آیا همیشه مرا دوست خواهید داشت؟
چرا مرا به فرزندی پذیرفتید؟
چرا او مرا واگذار کرد؟
آیا پدر و مادر واقعیام مرا دوست خواهند داشت؟
آیا تو همیشه پدر من خواهی ماند؟
آیا چون فرزندخوانده هستم از من ناراحتید؟
پاسخ برای سنین ۴-۲
کودکان زیر چهار سال به ندرت چیزی درباره فرزندخواندگی میپرسند، مگر آنکه به تازگی به فرزندی پذیرفته شده باشند یا این واژه را جایی بشنوند. اگر یک کودک سه و نیم سالهدارای قدرت تشخیص در این باره پرسشی پرسید، پاسختان را بر پایهمطالب ارائه شده برای گروه ۴ تا ۶ سال آماده کنید.
پاسخ برای سنین ۶-۴
تو دو پدر و مادر داری، چون پدر و مادری که تو را به وجود آوردند توانایی مراقبت از تو را نداشتند و این مسأله برای آنها بسیار غمانگیز بود. بنابراین پدر و مادر دیگری پیدا شدند تا از تو مراقبت کنند، که ما هستیم. ما از این بابت خیلی احساس خوشبختی میکنیم. نگران نباش، تو همیشه پیش ما خواهی ماند. ما به تو عشق میورزیم و از تو مواظبت میکنیم، چون حالا ما پدر و مادر تو هستیم و همیشه هم خواهیم بود.
پاسخ برای سنین ۸-۶
اگر بخواهی، وقتی که بزرگ شدی به تو کمک میکنم تا بفهمی پدر و مادر واقعیات چه کسانی هستند. من فکر میکنم تو باید سعی بکنی تا آنها را پیدا کنی. نمیدانم چرا مادر واقعیات از تو دست کشید، اما مطمئناً به این خاطر نبود که تو را دوست نداشت. انجام این کار برای او بسیار سخت بوده است. فکر میکنم وقتی زمانش برسد او از دیدن تو خوشحال خواهد شد. ما تو را به فرزندی پذیرفتیم، چون نمیتوانستیم بچهدار شویم و میدانستیم که کودکان زیادی وجود دارند که متأسفانه پدر و مادرشان قادر به مراقبت از آنها نیستند. ما خیلی دوست داشتیم که یکی از این کودکان را به خانهخود بیاوریم. نخستین باری که تو را دیدیم، احساس کردیم کودکی دوستداشتنی هستی و همیشه همین احساس را خواهیم داشت.
پاسخ برای سنین ۱۱-۸
اگر بخواهی، وقتی که به اندازه کافی بزرگ شدی میتوانی بفهمی پدر و مادر واقعیات چه کسانی هستند. ما به تو کمک خواهیم کرد تا آنها را پیدا کنی. من مطمئنم مادر اولت تو را دوست داشته است، اما مجبور شده است از تو دست بکشد تا فرزندخوانده بشوی، زیرا چاره دیگری نداشته و قادر به نگهداری از تو نبوده است. احتمالاً او تو را آنقدر دوست داشته که ترجیح داده است تو زندگی بهتری در کنار کسانی داشته باشی که به همان اندازه به تو عشق بورزند و بتوانند از تو نگهداری کنند. من اطمینان دارم وقتی که بزرگ شدی او از دیدن تو بسیار خوشحال خواهد شد.
علت اینکه گاهی از تو عصبانی میشوم این نیست که تو فرزندخوانده هستی. اگر پدر یا مادر واقعیات هم بودم به خاطر بعضی چیزها از تو عصبانی میشدم. از سارا بپرس، پدر و مادر او هم گاهی اوقات از او عصبانی میشوند! ما به تو عشق میورزیم و مانند همه پدرها و مادرها بهترینها را برای تو میخواهیم، زیرا تو واقعاً بچه ما هستی.