ذی الحجه آخرین ماه سال قمری و یکی از مبارکترین، با شکوه ترین و پرخاطرهترین ماهها برای مسلمانان به ویژه شیعیان جهان است. در این ماه برگهای زرین و مسرت بخشی در تاریخ اسلام رقم خورده و به عنوان میراث جاویدان برای جهان اسلام به یادگار مانده است. از مناسبتهای سرورآفرین این ماه میتوان به اول ماه، روز ازدواج حضرت علی و فاطمه زهرا علیهما السلام و تولد حضرت ابراهیم خلیل الرحمن اشاره کرد. روز نهم و دهم به ترتیب روزهای عرفه و عید قربان روزهای پر شکوه اعمال حج را در پی دارد. ولادت امام هادی علیه السلام در روز پانزدهم، حماسه جاویدان عید غدیر در روز هجدهم، ماجرای افتخارآفرین خاتم بخشی علی علیه السلام و نزول آیه ولایت در روز بیست و چهارم و اعطای مدال افتخار «هل آتی» از سوی خداوند متعال به اهل بیت علیهم السلام به خاطر ایثار و فداکاری آن بزرگواران در روز بیست و پنجم این ماه، زینت بخش صفحات تاریخ اسلام گردیده است.
در این میان روز بیست و چهارم ذی الحجه، به مناسبت وقوع جریان مباهله، از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین خاطر در این مقال سعی شده نخست به گزارشی کوتاه از ماجرای مباهله اشاره شود و سپس دست آوردها و آثار و برکات این حماسه معنوی بیان گردد.
پیش زمینه مباهله
نجران یکی از شهرهای منطقه حجاز است که در مرز یمن قرار دارد. در صدر اسلام، اهالی آنجا طبق آئین مسیحیت میزیستند، تا اینکه در سال دهم هجرت، پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله توسط خالد بن ولید (۱) اهالی آن منطقه را به اسلام دعوت فرمود و گروه بسیاری مسلمان شدند، ولی عدهای نیز در کیش نصرانیت باقی ماندند.
به دنبال این حادثه، حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله نامهای به بزرگان نصارای نجران نوشت.
در این نامه آمده بود: «به نام خداوند یگانه؛ خدای ابراهیم و اسحاق و یعقوب. از محمد پیامبر و فرستاده خداوند متعال به بزرگترین روحانی مسیحیان نجران. من شما را از پرستش بندگان به پرستش خداوند یکتا دعوت میکنم. اگر میخواهید مسلمان شوید و اگر اسلام را نمیپذیرید باید جزیه بدهید و گرنه به شما اعلان جنگ میدهم. (۲)
آنان بعد از رسیدن نامه پیامبر صلی الله علیه و آله به هراس افتادند و بعد از مشورت با هیئتی مرکب از چهارده نفر و به سرپرستی سه کشیش به نامهای اهتم، عاقب و سید به مدینه آمدند.
هیئت روحانیون اعزامی از نجران، وارد مدینه شدند و مستقیماً در مسجد، به حضور پیامبر صلی الله علیه و آله رسیدند. آنها وقتی احساس کردند که زمان عبادتشان فرا رسیده است، ناقوس را برای اعلام نماز به صدا درآوردند. یاران پیامبر صلی الله علیه و آله با مشاهده این وضع ناراحت شده و گفتند: یا رسول الله! در مسجد شما صدای ناقوس؟! فرمود: بگذارید عبادتشان تمام شود، آنگاه آنها را به اینجا دعوت کنید!
آنان بعد از ادای مراسم عبادت، به محضر پیامبر صلی الله علیه و آله آمدند وبه رسول خدا صلی الله علیه و آله گفتند: شما چه ادعائی دارید؟ فرمود: «من مردم را به آئین توحید دعوت میکنم و از آنان میخواهم که: شهادت بدهند خدائی جز خدای یگانه وجود ندارد ومن پیامبر خدا هستم. از منظر دین من عیسی بن مریم بنده و مخلوق خداوند عالمیان است. غذا میخورد و آب مینوشد وسخن میگوید.»
روحانیون مسیحی نجران پرسیدند: «اگر او بنده خداست، پس پدرش کیست؟!»
در همین حال به پیامبر صلی الله علیه و آله وحی نازل شد که از آنها بپرس، درباره حضرت آدم چه می گویید؟ آیا او بنده خدا و مخلوق خدا نبود که مانند سایر بندگان میخورد و مینوشید و سخن میگفت؟!
وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله از آنان سؤال کرد، پاسخ دادند: آری او چنین بود. پیامبر صلی الله علیه و آله پرسید: بسیار خوب! پدر آدم که بود؟ آنان در جواب عاجز شدند و با حالتی حیرت زده به همدیگر نگاه کردند.
در آن حال خداوند متعال این آیه را فرستاد: «ان مثل عیسی عندالله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون» (۳)؛ «مثل عیسی در نزد خدا، همچون آدم است، که او را از خاک آفرید و سپس به او فرمود: موجود باش! او موجود شد.»
بنابراین آیه، ولادت عیسی علیه السلام بدون پدر، هرگز نمیتواند دلیل الوهیت او باشد، وگرنه باید حضرت آدم را به خدا بودن شایستهتر دانست که نه پدر دارد و نه مادر.
آغاز مباهله
چون آنها از پذیرش حق سرباز زدند، در همان لحظه آیه مباهله نازل شد که: «فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندع ابناءنا وابناءکم ونساءنا ونساءکم وانفسنا وانفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکاذبین»؛ (۴) «هرگاه بعد از دانشی که (درباره مسیح) به تو رسیده، کسانی با تو به مجادله و ستیز برخیزند، بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نمائیم، شما هم زنان خود را، ما از جانهای خود دعوت میکنیم شما هم از جانهای خود؛ آنگاه مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.»
نصارای نجران بعد از شنیدن این آیه، گفتند: این کاری منصفانه است و بعد از قرار گذاشتن وقت مباهله، برای کسب آمادگی به منازلشان رفتند. در جلسهای که مسیحیان نجران تشکیل دادند، بزرگ آنان به سایرین گفت: اگر محمد، فردا با عدهای از یاران و اصحابش برای مباهله آمد، ما هم با او مباهله میکنیم و او قطعاً پیامبر خدا نیست؛ اما اگر با خاندانش برای مباهله حضور یافت، ما نباید به این کار دست بزنیم؛ زیرا اگر او خاندان نزدیکش را برای این کار انتخاب کند و حاضر شود آنها را فدا نماید، حتماً او پیامبر است و در ادعایش راستگو است.
صبح روز بعد، نصارای نجران آمدند و در محل مقرر ایستادند و منتظر ورود پیامبر صلی الله علیه و آله بودند. ناگهان مشاهده کردند که حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله کودکی را در آغوش گرفته و دست کودکی دیگر را در دست دارد و زن و مردی پشت سر او قدم برمی دارند و با شکوه و جلال و هیبت معنوی خاصی به پیش میآیند.
در آن حال پیامبر به همراهانش توصیه فرمود که من هرگاه نفرین کردم، آمین بگویید.
روحانیون نجران از گروه زیادی از انصار و مهاجرین که برای تماشای مباهله آمده بودند، سؤال کردند: اینها چه نسبتی با محمد صلی الله علیه و آله دارند؟ آنان پاسخ دادند: آن مرد علی بن ابی طالب، داماد اوست و آن زن فاطمه، دخترش میباشد و آن دو کودک حسن و حسین، فرزندان فاطمه و علی هستند.
روحانیون نصارا با دیدن این منظره خود را باخته و نگران شدند؛ به طوری که رئیس آنان گفت: من عذاب را در چند قدمی خود احساس میکنم؛ زیرا او به راه خود ایمان راسخ دارد، وگرنه هیچ گاه فردی که در کار خود تردید داشته باشد، عزیزان و نور چشمان خود را در معرض عذاب الهی قرار نمیدهد. اگر با این وضع دست به نفرین برداریم، تمام ما نابود خواهیم شد و تا روز قیامت یک نفر نصرانی روی زمین باقی نخواهد ماند و نام کلیسا از حافظه تاریخ محو خواهد شد.»
آنان عاجزانه عرضه داشتند: ای ابوالقاسم! ما مباهله نمیکنیم، تو دین خود را داشته باش و اجازه بده ما هم به دین خود باقی بمانیم.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: نه. اگر حاضر به مباهله نیستید، مسلمان شوید. اسقف گفت: نه! مسلمان نمیشویم و چون توانائی جنگ نداریم، مانند سایر اهل کتاب جزیه (۵) میدهیم. پیامبر صلی الله علیه و آله پذیرفت و مصالحه نمود. (۶)
دستاوردهای حادثه مباهله
جریان مباهله نقطه عطفی در تاریخ اسلام محسوب میشود؛ چرا که در آن روز بار دیگر نور اسلام در آفاق هستی درخشیدن گرفت و عالمیان در سال نهم هجرت، حقانیت نبوت پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و منزلت اهل بیت آن حضرت را برای چندمین بار به نظاره نشستند و روز مباهله، به عنوان یکی دیگر از روزهای جشن و پیروزی و روز دعا وشکرگزاری در تاریخ اسلام ثبت شد. در این بخش، به برخی از دست آوردها و آموزههای حیاتبخش جریان مباهله میپردازیم:
سند حقانیت شیعه
نزول آیه مبارکه مباهله، واضحترین دلیل بر فضیلت و عالیترین مدرک برای حقانیت باورهای شیعه در مورد امامت و خلافت علی علیه السلام بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله میباشد.
در این آیه وجود مقدس امیرمؤمنان علی علیه السلام به منزله جان پیامبر شناخته شده است و این حقیقت غیرقابل انکار – که از منظر تمام دانشمندان شیعه و اهل سنت جای تردید و شبهه در آن وجود ندارد – اثبات میکند که دومین شخص عالم امکان، علی علیه السلام است که شایستگی جانشینی حضرت خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله بعد از رحلتش منحصر در شخصیت وی میباشد.
شیخ مفید رحمه الله میفرماید: «خدای متعال در آیه مباهله حکم نموده است که علی علیه السلام جان رسول خدا صلی الله علیه و آله میباشد، و از این حکم معلوم میشود که امیرمؤمنان علی علیه السلام به بالاترین درجه فضیلت و برتری نائل شده است و با پیامبر صلی الله علیه و آله در کمال و عصمت از گناهان مشترک است.» (۷)
این سخن شیخ مفید برگرفته از حدیث معروف مساوات است. اهل سنت این حدیث را از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل میکنند که فرمودند: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه والی نوح فی تقواه وفهمه و الی ابراهیم فی حلمه و الی یحیی بن زکریا فی زهده والی موسی فی هیبته والی عیسی فی عبادته فلینظر الی علی بن ابی طالب؛ (۸)
هر کس میخواهد علم حضرت آدم و تقوا و فهم حضرت نوح و حلم حضرت ابراهیم و زهد حضرت یحیی و هیبت حضرت موسی و عبادت حضرت عیسی را ببیند، به علی بن ابی طالب بنگرد.
بر اساس این روایت، وجود امیرمؤمنان علی علیه السلام با تمام پیامبران الهی مساوی است.
علامه بزرگوار استاد محمدتقی جعفری در این زمینه مینویسد: «روایاتی متنوع در منابع اولیه اسلام، مخصوصاً حدیث مقدس «مساوات امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام با رسولان الهی در امتیازاتی که خداوند سبحان به آنان عطا فرموده است»، به اضافه آیه مباهله که علی بن ابی طالب علیه السلام در آن نفس رسول اعظم صلی الله علیه و آله منظور شده است، با کمال وضوح اثبات میکنند که علی علیه السلام آن بزرگ بزرگان و آن یگانه نسخه انسان کامل – که پس از وجود نازنین محمد مصطفی صلی الله علیه و آله نظیر او به عرصه هستی گام نگذاشته است – تجلی گاه نمونه همه امتیازات والای پیشوایان معصوم علیهم السلام میباشد.» (۹)
در یکی از گفتگوهای امام رضا علیه السلام با مأمون، آمده است که مأمون از حضرت رضا علیه السلام پرسید: شما چه دلیلی بر خلافت جدتان علی بن ابی طالب بعد از رسول خدا صلی الله علیه و آله دارید؟! امام رضا علیه السلام فرمودند: «آیه انفسنا؛ آیه مباهله.»
شخصیت شناس پرتلاش، علامه سیدعلی اصغر بروجردی، در کتاب طرائف المقال در توضیح سخن امام رضا علیه السلام مینویسد: بدون تردید در صحنه مباهله به غیر از اصحاب کساء هیچ کس دیگر از مسلمانان حضور نداشت و اگر به غیر از علی علیه السلام مرد با فضیلت دیگری – که به اندازه او در نزد رسول گرامی اسلام موقعیت و منزلت والائی کسب کرده بود – وجود داشت، هیچ گاه پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را به جای او گزینش نمیکرد و یا حداقل به همراه علی علیه السلام او را نیز میآورد. اما آیه مباهله و شان نزول آن گواهی میدهد که علی علیه السلام شایستهترین و بافضیلت ترین فرد در میان یاران پیامبر صلی الله علیه و آله بود.
سخن رسول گرامی اسلام در روز مباهله شاهد دیگری بر این مدعاست. آن حضرت هنگام مباهله با نصارای نجران با اشاره به علی علیه السلام فرمود: «اللهم هذا نفسی وهو عندی عدل نفسی؛ (۱۰) پروردگارا این [علی] جان من است و او در نزد من معادل نفس من است.»
برای همین بود که امیرمؤمنان علی علیه السلام در اوج مظلومیت خویش در ماجرای شورای خلافت، خطاب به اهل شورا با آیه مباهله احتجاج نمود. ابن حجر هیثمی از محدثان اهل سنت کلام علی علیه السلام، خطاب به اهل شورا را چنین نقل میکند: «انشدکم الله هل فیکم احد جعله الله نفس النبی، وابناءه ابناءه، ونساءه نسائه، غیری؛ (۱۱) شما را به خدا قسم میدهم، آیا به غیر از من در میان شما کسی هست که خداوند او را جان پیامبر و فرزندانش را فرزندان پیامبر و زنانش را زنان پیامبر قرار داده باشد؟!» همه یکصدا گفتند: نه؛ به غیر از تو چنین فردی را سراغ نداریم.
شیخ طوسی درکتاب الشافی فی الامامه، نقل فرموده است که:
کسی در نزد پیامبر (ص) از ایشان پرسید نظر شما درباره صحابه چیست؟ وجود مبارک پیامبر (ص) نام همه را ذکر کرد، آن شخص گفت چرا درباره حضرت علی (ع) حرفی نزدی؟ پیامبر (ص) فرمودند او جزو اصحاب نیست، تو از اصحاب سؤال کردی از نفس من که سؤال نکردی! علی جان من است.
تثبیت جایگاه اهل بیت علیهم السلام
واقعه مباهله موقعیت اهل بیت علیهم السلام را در جامعه بویژه در میان اندیشمندان مسلمان آن چنان استحکام بخشید که حتی تندروترین مخالفین آن بزرگواران نتوانستهاند از ذکر آن خودداری کنند و خداوند متعال به این وسیله حق را در زبان و قلم آنان جاری نموده است.
فخرالدین رازی صاحب تفسیر مفاتیح الغیب که در شبهه افکنی و تشکیک مواضع و باورهای کلامی شیعه گوی سبقت را از دیگران ربوده و هیچ موردی را در مسئله امامت بدون نقض رد نشده، هنگامی که به آیه مباهله میرسد حقیقت را چنین اظهار میدارد: رسول خدا صلی الله علیه و آله زمانی که به محل مباهله میآمد عبائی بافته شده از موی سیاه در بر کرده و حسین را بغل کرده و دست حسن را گرفته و فاطمه و علی علیهما السلام نیز از پشت سر آن حضرت میآمدند. در همان حال پیامبر به آنها سفارش کرد: «هنگامی که دست به نفرین بلند کردم شما آمین بگویید.» سپس پیامبر در همان نقطه مباهله، حسن و حسین و علی و فاطمه علیهم السلام را در زیر عبای خود گردآورده و آیه تطهیر را قرائت کرد و به این ترتیب اهل بیت خود را نیز معرفی نموده و عظمت و منزلت آنان را شناساند.
فخر رازی بعد از نقل این روایت میگوید: به اتفاق اهل حدیث و تفسیر این روایت صحیح است و هیچگونه تردیدی در صدور آن وجود ندارد.
سعد بن ابی وقاص نیز از پدرش نقل کرده است: وقتی آیه مباهله نازل شد، پیامبر علی، فاطمه، حسن و حسین را خواند و آنگاه گفت: خدایا! اهل من اینها هستند؛ لما نزلت هذه الآیه ﴿تعالوْا ندْع أبنأنا وأبناءکم ونساءنا ونساءکم﴾ الآیه دعا رسول الله (ص) علیاً وفاطمه وحسناً وحسیناً فقال: «اللهمّ هؤلاء أهلی».
روز خجسته و مبارک
شکوه و عظمت حادثه مباهله آن روز تاریخی را به عنوان یکی از ماندگارترین روزهای تاریخ اسلام قرار داد و آن روز به عنوان روز جشن و شادی وشکرگزاری به درگاه حق و به عنوان یادآور عظمت اصحاب کساء در حافظه تاریخ ثبت شد. به همین جهت در روز ۲۴ ذی الحجه، همانند عید غدیر آداب ویژهای منظور شده است که برخی از اعمال آن روز عبارتست از:
۱. روزه گرفتن ۲. غسل روز مباهله ۳. به جای آوردن نماز مباهله ۴. خواندن دعای آن روز ۵. تصدق بر فقرا، به عنوان شکرگزاری ۶. قرائت زیارت جامعه که جلوههایی از عظمت اهل بیت علیهم السلام را بیان میکند.
پی نوشت:
۱) خالد بن ولید قبل از صلح حدیبیه و در سال ششم هجری به همراه عمرو بن عاص مسلمان شد. پدر او ولید بن مغیره یکی از بزرگان و متنفذان قریش بود. او در موارد متعددی فرماندهی لشکر اسلام را به عهده میگرفت و بعدها به عنوان یکی از کشورگشایان مسلمان مطرح گردید. برخی از اعمال ناروای وی موجب شد که او به عنوان فردی خشن، ضعیف الایمان، مخالف اهل بیت علیهم السلام، خودخواه و هواپرست، شناخته شود. قتل عام قبیله بنی خزیمه در یمن، شرکت در هجوم به خانه فاطمه زهرا علیها السلام، کشتن مالک بن نویره و تعرض به ناموس وی بخاطر مخالفت با ابوبکر، پذیرش دستور ابابکر در کشتن علی علیه السلام (که بعداً ابوبکر پشیمان شد)، نمونههایی از سابقه ننگین وی را نشان میدهد. او در سال ۲۱ ه. ق در زمان خلافت عمر درگذشت. عبدالرحمن بن خالد از فرزندان وی بود که در جنگ صفین با علی علیه السلام جنگید و مهاجر بن خالد فرزند دیگر او بود، که بر خلاف برادرش در جبهه حق از علی علیه السلام دفاع کرد.
۲) مکاتیب الرسول، ج ۲، ص ۵۰۲.
۳) آل عمران/۵۹.
۴) آل عمران/۶۱.
۵) از منظر قرآن نوعی مالیات است که باید اهل کتاب، به رهبر مسلمانان بپردازند و در مقابل، در سایه حکومت اسلامی، جان و مال آنان محترم بوده و با امنیت خاطر و آسایش کامل زندگی میکنند. خداوند متعال در قرآن میفرماید:
«قاتلوا الذین لا یؤمنون بالله ولابالیوم الاخر ولا یحرمون ما حرم الله ورسوله ولا یدینون دین الحق من الذین اوتوا الکتاب حتی یعطوا الجزیه عن ید و هم صاغرون»؛
«با کسانی از اهل کتاب که نه به خدا و نه به روز جزا ایمان دارند، و نه آنچه را که خدا و رسولش تحریم کرده حرام می شمرند و نه آیین حق را میپذیرند، پیکار کنید تا زمانی که با خضوع و تسلیم جزیه را با دست خود بپردازند.»
(توبه/۲۹)
۶) المیزان، ج ۳، ص ۲۵۰؛ جلوه هائی از نور قرآن، ص ۱۱۵.
۷) شیخ مفید، ارشاد، ج ۱، ص ۱۷۰.
۸) ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج ۴۲، ص ۳۱۳؛ الریاض النضره، ج ۲، ص ۲۱۸؛ قوشچی، شرح تجرید، ص ۳۳۸. و از منابع شیعه، فتال نیشابوری، روضه الواعظین، ص ۱۲۸.
۹) طرحهای آموزشی نهج البلاغه، ص ۱۱.
۱۰) تفسیر امام عسکری، ص ۶۶۰؛ الامام علی علیه السلام ص ۲۸۵.
۱۱) الصوائق المحرقه، ص ۹۳.
۱۲) مناقب آل ابی طالب، ج ۲، ص ۱۴۵.
۱۳) تفسیر کشاف، ج ۱، ص ۴۳۳.
۱۴) صحیح مسلم، باب فضائل الصحابه.
۱۵) ارشاد، ج ۱، ص ۱۵۸.
۱۶) انفال/۱۲.
۱۷) تفسیر فخر رازی، ذیل آیه مباهله (آل عمران/۶۱).
۱۸) تفسیر فخر رازی، ذیل آیه (آل عمران/۶۱).
۱۹) تفسیر مجمع البیان، ذیل آیه مباهله.