مرد سالاری به نام آزادی !

مرد سالاري به نام آزادی !

بیانات رهبر معظم انقلاب در باره ی زن و جایگاه او در ایران و غرب:
  دنیای استکباری  ، در اشتباه است که خیال می کند ارزش و اعتبار زن به این است که خود را در چشم مردان آرایش کند تا چشم های هرزه به او نگاه کنند و از او تمتع گیرند و او را تحسین نمایند.
 زن را به چشم یک انسان والا نگاه کنید، تا معلوم شود که تکامل و حق او و آزادی او چیست. زن را به عنوان موجودی که می تواند مایه ای برای صلاح جامعه با پرورش انسان های والا شود نگاه کنید، تا معلوم شود که حق زن چیست و آزادی او چگونه است.
 زن را به چشم آن عنصر اصلی تشکیل خانه در نظر بگیرید،که خانواده اگر چه از مرد و زن تشکیل می شود و هر دو در تشکیل خانواده و موجودیت آن موثرند ، اما آسایش فضای خانواده ، آرامش و سکونتی که در فضای خانه است، به برکت زن و طبیعت زنانه است. با این چشم به زن نگاه کنند تا معلوم شود که او چگونه کمال پیدا می کند و حقوقش در چیست .
 آسایش فضای خانواده ، آرامش و سکونتی که در فضای خانه است، به برکت زن و طبیعت زنانه است.
از روزی که اروپایی ها، صنایع جدید را به وجود آورند در اوایل قرن نوزدهم که سرمایه داران غربی کارخانه های بزرگ را اختراع کرده بودند و احتیاج به نیروی کار ارزان و بی توقع و کم دردسر داشتند، زمزمه «آزادی زن» را بلند کردند؛برای این که زن را از داخل خانواده ها به درون کارخانه ها بکشانند؛به عنوان یک کارگزار از او استفاده کنند،جیب های خودشان را پر کنند و زن را از کرامت و منزلت خود بیندازند. امروز آنچه که به عنوان «آزادی زن» در غرب مطرح است، دنباله همان داستان و همان ماجراست. لذا ظلمی که در فرهنگ غربی به زن شده است و برداشت غلطی که از زن در آثار فرهنگ و ادبیات غرب وجود دارد ، در تمام دوران تاریخ بی سابقه است. در گذشته هم در همه جا به زن ظلم شده است،اما این ظلم عمومی و فراگیر و همه جانبه ، مخصوص دوران اخیر و ناشی از تمدن غرب است.
زن را به عنوان وسیله التذاذ مردان معرفی کردند و اسمش را «آزادی زن»گذاشتند! در حالی که به واقع آزادی مردان هرزه برای تمتع از زن و نه آزادی زن بود.
زن را به عنوان وسیله التذاذ مردان معرفی کردند و اسمش را «آزادی زن»گذاشتند! در حالی که به واقع آزادی مردان هرزه برای تمتع از زن و نه آزادی زن بود. نه فقط در عرصه کار و فعالیت صنعتی و امثال آن، بلکه در عرصه هنر و ادبیات هم به زن ظلم کردند.
شما امروز،در داستان ها،در رمان ها،در نقاشی ها،در انواع کارهای هنری نگاه کنید،ببینید با چه دیدی به زن نگریسته می شود؟ آیا جنبه های مثبت و ارزش های والایی که در زن هست،مورد توجه قرار می گیرد؟ آیا آن عواطف رقیق،آن مهربانی و خوی مهرآمیزی که خدای متعال در زن به ودیعه گذاشته است- خوی مادری، روحیه نگهداری از فرزند و ترتیب فرزند- مورد توجه است با جنبه های شهوانی و به تعبیر آن ها عشقی؟ (که این تعبیر غلط و نادرستی است. این شهوت است نه عشق) زن را این گونه خواستند پرورش و عادت دهند: به عنوان یک موجود مصرف کننده. مصرف کننده دست و دل باز و کارگر کم توقع و کم طلب و ارزان.
 اسلام این ها را برای زن ارزش نمی داند.اسلام با کارکردن زن موافق است. نه فقط موافق است، بلکه کار را تا آن جا که مزاحم با شغل اساسی و مهم ترین شغل او ،یعنی ترتیب فرزند و حفظ خانواده نباشد، شاید لازم هم می داند. یک کشور که نمی تواند از نیروی کار زنان در عرصه های مختلف بی نیاز باشد!اما این کار نباید با کرامت و ارزش معنوی انسانی زن منافات داشته باشد. نباید زن را تذلیل کنند و او را وادار به تواضع و خضوع نمایند.تکبر از همه انسان ها مذموم است ، مگر از زنان در مقابل مردان نامحرم! زن باید در مقابل مرد نامحرم متکبر باشد. در حرف زدن مقابل مرد نباید حالت خضوع داشته باشد. این ، برای حفظ کرامت زن است. اسلام این را می خواهد و این الگوی زن مسلمان است.
 اهانت غرب به زنان در قالب تکریموقتی به تاریخ اروپا نگاه می کنیم، در کتابهای تاریخ و نیز کتابهای هنری و فرهنگی رمانهایی که وضع مغرب زمین را نشان می دهند هر چه به عقب بر می گردیم این مساله کاملاً برجسته است و برخورد با زن یک برخوردی است که اسلام آن را رد می کند.یعنی در اروپا و غرب جنس مرد اجازه پیدا می کند به هر شکلی از جنس زن التذاذ ببرد و این در فرهنگ روم قدیم به اشکال مختلف وجود داشته. حالا یک وقت هست که یک زن، زن اشرافی است ، این نسبت و این رابطه با او در یک سطح است. اما یک وقت، یک زن، زن رعیت و یک فقیر و بی سواد است اینجا برخورد با او متناسب با حال او است.
 البته بدیهی است که این گونه سوء استفاده از زن ،گاهی با یک نوع تملق گفتن نسبت به زن هم هست، اما این تملق گفتن به هیچ وجه به معنای احترام و تکریم واقعی نیست،بلکه این یک اهانت واقعی است که مثالهای روشن و واضحی دارد، لکن نمی خواهم وارد آن مثال ها شوم؛ زیرا ممکن است از تأدب خارج بشود،اگر چه از واقعیات است. من خواهش می کنم خانم ها به این قضیه فکر کنند و آن مثال های روشن و واضح را پیدا کرده آنها را به زنان تفهیم کنند.
اگر دیده می شود در جامعه غربی نسبت به زن به نحوی از انحاء بعضی از تکریم ها می شود و ستاره های سینما و هنرپیشه ها و زنهای زیبا در مسابقات زیبایی را مثلاً احترام می کنند،این از آن نوع تکریم در مقام اهانت و اهانت به شکل تکریم است.
 زمزمه «آزادی زن» در فرهنگ غرب از کجا شروع شد؟!
از روزی که اروپایی ها،صنایع جدید را به وجود آوردند در اوایل قرن نوزدهم که سرمایه داران غربی کارخانه های بزرگ را اختراع کرده بودند. و احتیاج به نیروی کار ارزان و بی توقع و کم درد سر داشتند، زمزمه «آزادی زن» را بلند کردند؛ برای این که زن را از داخل خانواده ها به درون کارخانه ها بکشانند؛به عنوان یک کارگزار ارزان از او استفاده کنند،جیبهای خودشان را پرکنند و زن را از کرامت و منزلت خود بیندازند. امروز آنچه که به عنوان «آزادی زن » در غرب مطرح است، دنباله همان داستان و همان ماجراست . لذا ظلمی که در فرهنگ غربی به زن شده است و برداشت غلطی از زن در آثار فرهنگ و ادبیات غرب وجود دارد ،در تمام دوران تاریخ بی سابقه است. معنای آزادی زن در غرب
آنچه در غرب با عنوان شعار وجود دارد .در درجه اول آزادی زن است . آزادی ، معنای وسیعی را شامل می شود ؛ هم شامل آزادی از اسارت است،هم شامل آزادی از اخلاق است چون اخلاق هم یک قید و بند است هم آزادی از نفوذ مبنی بر سوء استفاده کارفرمایی است که زن را با مزد کمتری به کارگاه می کشد و هم شامل آزادی از قوانینی است که زن را در مقابل شوهر،متعهد می کند.آزادی به همه این معانی می تواند باشد.کما این که در همین شعارهایی که نسبت به زن وجود دارد،طیف وسیعی از این مطالبات درخواست ها هست،که بعضی با یکدیگر به کلی متناقضند. این آزادی معنایش چیست؟
 متاسفانه در دنیای غرب ، منظور از آزادی در بیشتر موارد، آزادی به معنای نادرست و مضر آن است- یعنی آزادی از قید و بندهای خانوادگی، آزادی از حتی قید ازدواج و تشکیل خانواده و پرورش فرزندان در آن جایی که هدف شهوانی زودگذری در مقابل قرار گیرد- نه آزادی به معنای صحیح آن .لذا شما می بینید جزو حرفهایی که در دنیای غرب زده می شود، مساله آزادی سقط جنین است، که این نکته بسیار مهمی است و با این که ظاهر ساده و کوچکی دارد، اما باطن بسیار خطرناک و سهمگینی در این سخن مندرج است . این ، وسیله و شعار و مطالبه ای است که در غرب غالبا مطرح می شود؛ لذا می گویند نهضت آزادی زنان.در نظام صحیح، در یک مطالبه و مبارزه صحیح، هدف نمی تواند این معنای وسیعی باشد که یک بخش آن قطعاً مضر است؛ اگر چه ممکن است بخشهای مفیدی هم در آن باشد. باید به دنبال شعارهایی بهتر، مناسبتر ، صحیح تر و گره گشاتر گشت.
بساط آن چیزی که امروز به عنوان «آزادی زن » در دنیا و از سوی فرهنگ منحط غربی پهن شده است، بر پایه این است که زن را در معرض دیدار مرد قرار دهند تا از او تمتعات جنسی ببرند. مردان از آنها لذت ببرند و زنها وسیله التذاذ مردان شوند . این ، آزادی زن است؟ کسانی که در دنیای جاهل و غافل و گمراه تمدن غربی ادعا می کنند طرفدار حقوق بشرند، در حقیقت ستمگران به زن هستند.
در الگوی فرهنگ غرب، زن وسیله التذاذ مرد است
اسلام زنان عالمه بزرگی پرورش  داده است. اگر امروز هم در جامعه ما مشاهده کنید، می بینید که متخصصان زن، دانشمندان زن، پزشکان زن ، محققان زن و هنرمندان بزرگ زن کم نیستند؛ انسانهای ارزش آفرین و صاحب فکر و مکتب در بین آنها هست. در صحنه سیاسی و در قوای مجریه و مقننه هم همین طور است . در همه بخشهای کشور ، حضور زنان ، حضور فعالی است. بین ما و آنها ، بین تفکر و ارزشگذاری اسلامی و غربی ، بحث بر سر اینها نیست؛ بحث بر سر چیز دیگری است.ارتباط آزاد زن و مرد در غرب، بزرگترین ضربه برای زن
یک چیزی در غرب هست که این چشم ها را پر می کند و آن این که در جامعه ، زن و مرد از لحاظ رفتارهای اجتماعی، با هم تفاوتی ندارند؛ یعنی همچنانکه در یک جلسه مردی وارد می شود، سلام علیکم و احوال پرسی می کند و جزو جمعیت می شود! زن هم با همان راحتی وارد می شود و جزو جمعیت می شود. یعنی هیچ گونه تبعیضی در رفتارها از این جهت ، بین زن و مرد وجود ندارد. توجه کردید! این ، چشم همه را می گیرد . انسان می بیند یک وضع خوبی است، همه هم از این وضع خوششان می آید. یعنی حتی آن کسانی که به دلایل منطقی با این مخالفند، می بینند چیز بدی نیست! در یک مجموعه ، مثل دو بیگانه به هم نگاه نمی کنند، مثل خواهر و برادر که در خانه وارد می شوند با هم برخورد می کنند. این ، یک نقطه مثبت ، ولی سطحی و ظاهری است؛ در کنار این ، نقاط منفی فراوانی وجود دارد… کسی که قطعا به او ظلم می شود، زن است؛ زیرا مردی که همسر این زن است، با زن های متعدد دیگری ارتباطات عاطفی و جنسی دارد. ارتباط کاملا خودمانی و صمیمی دارد که کم تر از آن را با عیال خودش ندارد! این برای زن بزرگترین ضربه است.یکی از نشانه های مرد سالاری غریبها، مسئله «آزادی زن » است!
یکی از نشانه های مردسالاری غربیها همین است که زن را برای مرد می خواهند؛ لذا می گویند زن آرایش کند، تا مرد التذاذ ببرد! این مرد سالاری است، این آزادی زن نیست؛ این در حقیقت آزادی مرد است. می خواهند مرد آزاد باشد، حتی برای التذاذ بصری ، لذا زن را به کشف حجاب و آرایش و تبرج در مقابل مرد تشویق می کنند! البته این خودخواهی را بسیاری از مردان در جوامعی که از دین خدا بهره مند نبودند، از دورانهای قدیم هم داشتند.امروز هم دارند؛ غربیها هم مظهر اعلای این بودند . پس ، این مساله که زن به سمت معرفت، علم، مطالعه ، آگاهی ، کسب معلومات و معارف حرکت کند، باید در میان خود بانوان خیلی جدی گرفته شود و به آن اهمیت بدهند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا