معنای مهیمن بودن خدا و قرآن

معنای مهیمن بودن خدا و قرآن

المهیمن کلمه مهیمن در سوره مائده بر قرآن کریم اطلاق شده است، می فرماید: و انزلنا الیک الکتاب بالحق؛ ما قرآن را برای تو فرود آوردیم به حق، یعنی از روی حقیقت مصدقا لما بین یدیه من الکتاب؛ در حالی که کتابهای آسمانی قبل از خودش را تصدیق می کند یعنی صداقت آنها را در اصل قبول می کند و مهیمنا علیه؛ ما قرآن را مهیمن بر کتابهای آسمانی قبل قرار دادیم (مائده/۴۸).
جمله عجیبی است که قرآن مهیمن بر کتابهای آسمانی قبل (تورات و انجیل) است. معنی مهیمن چیست؟ یک معنی مهیمن – که مفهوم همیشه هست – حفظ و نگهبانی و مراقبت است. گفته اند که علاوه بر این، مفهوم تصرف هم در آن هست، مراقبی که حق اصلاح کردن و تصرف اصلاحی هم دارد. حال این تعبیر که قرآن می فرماید قرآن حافظ کتابهای آسمانی قبل است، با اینکه ناسخ آنهاست، چگونه است که قرآن هم ناسخ آنهاست و هم حافظ آنها؟

برای این است که نسبت هر کتاب آسمانی بعدی با کتاب آسمانی قبلی نسبت ضد با ضد خودش نیست .
)مارکسیستها یک حرفی می زنند که از ضدی، ضدی تولید می شود که آن را نفی می کند(، بلکه نسبت کاملتر است با ناقصتر، نسبت کلاس بالاتر است با کلاس پایین تر که در عین حال که تغییرات و اصلاحاتی متناسب با خودش در کلاس بالاتر هست این طور نیست که آنچه را که در گذشته بود نفی کند، آن محتواهای صحیحش را حفظ می کند و البته بدعتها و تحریفهایی را که در آن واقع شده از بین می برد، احکامی را هم که متناسب با آن وضع خاص بوده نسخ می کند ولی نسخ آنها معنایش این نیست که روح آن کتاب از بین برود، روح آن کتاب در عین حال در قرآن محفوظ است یعنی قران در معنا حافظ همه کتب آسمانی واقعی دیگر است، بعلاوه مهیمنی است که دخل و تصرف هم می کند، این حکمش را برمی دارد حکم دیگری به جای آن می گذارد و خود آن کتاب هم آمادگی چنین کاری را از اول داشته است.
حال، خدای متعال مهیمن است، حافظ و رقیب (به معنای) مراقب و نگهبان بنده خودش است، حافظ و رقیب و نگهبان همه عالم است، ولی چون اینجا بیشتر رابطه بنده و خدا مطرح است، خدای متعال مهیمن است یعنی اگر کسی خود را به خدای خود متصل کند و پیوند دهد، اگر خود را به خدا بسپارد، به جایی سپرده است که از دستبرد هر دستبرد زننده ای مصون است.

در موضوع ( شیطان ) لحن قرآن چگونه است؟
(از زبان شیطان) می گوید: فبعزتک لأغوینهم اجمعین* الا عبادک منهم المخلصین (ص/۸۳-۸۲)؛ به عزت تو قسم همه شان را گمراه خواهم کرد مگر بندگان مخلص تو (که مخلص از مخلص بالاتر است)، بندگانی که اصلاً وجودشان را خالص کرده اند. آنهایی که وجودشان را برای خدا خالص کرده اند همانها هستند که خودشان را به خدا سپرده اند دیگر شیطان نمی تواند آنجا اصلاً راه پیدا کند.
در آیه دیگر می فرماید: ان عبادی لیس لک علیهم سلطان (حجر/۴۲)؛ بندگان من، آنهایی که واقعاً بنده من اند و تو هیچ نفوذی نمی توانی در آنها داشته باشی.
در آیه دیگر می فرماید: انما سلطانه علی الذین یتولونه(نحل/۱۰۰)؛ تسلط شیطان بر کسانی است که ولای او را پذیرفته اند. خدای متعال حافظ و رقیب این گونه بندگان (یعنی بندگانی که خود را به او سپرده اند) است.
بنابر قول آن مفسرینی که می گویند مفهوم تصرف هم در مهیمن خوابیده، یعنی وقتی این بنده خودش را به او سپرده احیاناً اگر غل و غشی در او هست خدا خودش خالصش می کند مثل فلزی که شما آن را به زرگر سپرده و خودتان رفته اید، او با آن مهارت و لیاقتی که خودش دارد احیاناً اگر غل و غشی هم در لابلای آن وجود دارد، دیگر بعد از این سپردن او خودش آن غل و غش ها را خارج می کند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید