در سال دهم بعثت دو حادثه دردناک و جانسوز بر پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد گشت، چنان که در تاریخ آمده است: «وَردَ عَلَی رَسولِ الله أمْران شدیدانِ عَظیمانِ وَجَزَعَ جَزَعاً شدیداً؛ دو امر بزرگ وسخت بر پیامبر وارد شد به گونهای که فریاد و ناله شدید حضرت بلند شد.» آن دو امر یکی رحلت جانسوز ابوطالب بود که در ۲۶ رجب سال دهم بعثت و یا هفتم رمضان، همان سال واقع شد، و دیگری وفات یار فداکار آن حضرت، خدیجه کبری بود که در دهم رمضان همان سال اتفاق افتاد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خدیجه را با دستان خویش در محلّی به نام «حجون» (قبرستان ابوطاب فعلی) دفن نمود. او به قدری از این دو حادثه غمناک بود که از خانه کمتر بیرون میآمد و در واقع خانهنشین شده بود و به همین جهت آن سال را، «عامُ الحُزْن» و سال غصّه و غم نامگذاری نمود. (۱)
و علی علیهالسلام در رثای آن دو بزرگوار چنین فرمود: «ای چشمان من! آفرین بر شما! بر آن دو رفتهای که دیگر مانندشان را نمیبینند؛ بر بزرگ بطحاء و بر بانوی بانوان؛ آن نخستین کسی [از زنان] که نماز گذارد، بر آن زن پیراسته و خجستهای که خداوند او را پاک داشت و برتریاش داد، اشک بریزید. مرگ این دو، روز را بر من تاریک ساخته و از این پس، شبها را در اندوه و سوگ آن دو سر میکنم. آن دو در برابر ستمکاران به دین، آیین محمد را یاری کردند و پاس پیمان خویش داشتند.» (۲)
آنچه در پیش رو دارید نگاهی است گذرا، به مقامات خدیجه کبری، بانوی فداکار و صبور اسلام، در پیشگاه الهی و نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.
ضرورت بیان فضائل زنان شایسته
قرآن بر خلاف تصور برخی افراد که فقط مردان را الگوی افراد و جامعه میدانند، آنجا که میخواهد الگوها و اسوهها را معرّفی کند، در کنار اسوه بودن حضرت ابراهیم علیهالسلام و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، الگوها و نمونههایی از زنان وارسته و همچنین زنان گمراه را نیز به جامعه و مؤمنان معرّفی مینماید، از جمله میفرماید: «ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلذین کَفَروا امْرَأه نوحٍ وامْرأهَ لوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْن مِنْ عِبادِنا صالِحین فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ الله شَیئاً وَقیلَ ادْخلا النّار مَعَ الدَاخِلینَ وَضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذین آمَنوا إمْرَأهَ فِرْعَوْنَ إذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لی عِنْدَکَ بَیْتاً فی الجَنَّهِ وَنَجِّنی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنی مِنَ القَوْمِ الظَّالِمینَ وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرانَ الَّتی اَحْصَنَتْ فرجها فَنَفَخْنا فیه مِنْ روحِنا وَصَدَّقَتْ بِکَلِماتِ ربِّها وکُتُبه وَکانَتْ مِنَ القانِتِین (۴)؛ خداوند برای کسانی که کافر شدند، به همسر نوح و همسر لوط مثل زده است، که آن دو تحت سرپرستی دو بنده از بندگان صالح ما بودند؛ ولی به آن دو خیانت کردند و ارتباط با این دو [پیامبر] در برابر خداوند سودی به حالشان نداشت و به آنها گفته شد: «وارد آتش شوید همراه کسانی که وارد میشوند». و خداوند برای مؤمنان به همسر فرعون مثل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانهای برای من نزد خودت در بهشت بساز و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!» و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت و ما از روح خود در آن دمیدیم و او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود».
آیات فوق نشان میدهد که زنان بزرگ نه تنها الگو و اسوه برای زنان میباشند، بلکه مثال و نمونه برای کل جامعه میباشند. در همین راستا بیان فضائل و مقامات خدیجه سلام الله علیها میتواند برای کل جامعه اسلامی راهگشا باشد و الگوی زیبایی برای جامعه ایمانی قرار گیرد؛ چرا که به شهادت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله خدیجه از کاملترین زنان و بهترین الگوهایی است که فضائل و مقامات او به حد کمال رسیده است. این معنی را رسول اعظم با بیانات مختلفی مطرح نموده است. در یک جا فرمود: «خَیْرُ نِساءِ العالَمین مَرْیَمُ، آسِیهُ، خَدیجَهُ وَفاطِمَهُ علیها السلام؛ برترین زنان عالم، مریم، آسیه، خدیجه و فاطمه علیها السلام هستند.»(۵)
در جای دیگر فرمود: «إنَّ اللهَ اخْتارَ مِنَ النِّساءِ أرْبَعاً: مَرْیَمَ وآسِیَّهَ وخَدیجَهَ وفاطِمَهَ (۶)؛ براستی خداوند از زنان عالم چهار زن بر گزید: مریم، آسیه، خدیجه، وفاطمه علیها السلام.»
ریشه مقامات و فضائل خدیجه
قطعاً فضائل و مقامات حضرت خدیجه بدون اسباب و علّت نمیتواند باشد. عقل و عنایات و الطاف الهی، ریشه فضائل و مقامات اوست.
در کلمات برخی مورخان به این جملات برمیخوریم: «کانَتْ خَدیجَهُ إمْرَأهً عاقِلَهً شَریفَهً مَع ما أرادَ اللهُ بِها مِنَ الکرامَهِ وَالْخَیْرِ وَهِیَ یَوْمَئذٍ أفْضَلُهُمْ نَسَباً وَأعْظَمُهُم شَرَفاً وَأکْثَرُهُمْ مالاً؛ خدیجه با آنچه خداوند از بزرگی و خیر که نسبت به او اراده کرده بود، بانوی خردمند شریفی بود. او در آن دوران از برترین افراد در نسب و بزرگترین شخصیت در شرف و ثروتمندی بود.» (۷)
ایمان خدیجه به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و انتخاب او به عنوان همسر آینده، در کنار درایت و لطف الهی نقش تعیینکنندهای در فضائل و مقامات خدیجه سلام الله علیها دارد.
جالب این است که راهب نصرانی این مسئله را قبل از رسالت پیامبر و ازدواج او با خدیجه به خوبی پیش بینی کرد که اگر خدیجه پیغمبر را رها نکند به مقامات و فضائل عظیمی دست خواهد یافت؛ آنجا که به میسره غلام خدیجه گفت:
«یا مَیْسَرَهُ إقْرَأ مَوْلاتَکَ مِنّی السّلام وَاعْلِمْها آنها قَدْ ظَفَرّتْ بِسَیِّدِ الاَنامِ، وَأنَّهُ سَیَکونُ لَها شَاْنٌ مِنَ الشَّاْنِ وتَفْضُلُ عَلی سائِرِ الخاصِّ والْعامِ وَاحْذَرْها أنْ تَفوتَها القربَ مِنْ هذا السَّیِد فَإنَّ اللهَ تعالی سَیَجْعَلُ نسلها مِنْ نَسْلِهِ وَیَبْقی ذِکْرُها إلی آخرالزمان…؛ (۸)
ای میسره به خانم و مولای خود سلام مرا برسان و به او اعلام کن که به آقای مردم [حضرت محمد] دست یافته است. و به زودی برای او (خدیجه) شأن و جایگاهی خواهد بود و بر تمامی خاص و عام برتری مییابد و بترسان او را از اینکه نزدیک شدن به این آقا (محمد صلی الله علیه و آله) را از دست بدهد؛ زیرا خداوند بلندمرتبه بهزودی نسل او را از نسل محمد قرار خواهد داد و نام [نیکش] تا آخرالزمان خواهد ماند.»
این پیش بینی نشان میدهد که در کتب آسمانی گذشته و یا در بیانات انبیاء، کاملاً مقام و منزلت خدیجه سلام الله علیها بیان شده بود، از این رو راهب نصرانی به خوبی و با دقّت تمام آن را بیان و پیش بینی کرد.
و جالبتر اینکه زنان قریش از جمله صفیّه دختر عبدالمطلب در شب ازدواج خدیجه و جشن عروسی او نیز به این امر اشاره کرد که: «یا خَدیجَهُ! لَقَدْ خَصَصْتَ هذه اللَّیْلَهَ بِشَیءِ ما خَصَّ بِهِ غَیْرُکَ، وَلا نالَهُ سِواکَ مِنْ قَبائِلِ الْعَرَبِ وَالْعَجَمِ، فَهَنیئاً لَکِ بما أوتِیتَهُ وَوَصَلَ إلَیکِ مِنَ العِزِّ والشَّرَفِ (۹)؛ ای خدیجه! در این شب به چیزی اختصاص یافتی که هیچ کس غیر از تو بدان دست نیافته است، و جز تو از قبائل عرب و عجم به آن نرسیده است، پس گوارایت باد به آنچه به تو داده شد و از عزت و بزرگی به تو رسید.»
البته خدیجه هم به خوبی برای استقبال از این مقام و منزلت سرمایهگذاری نمود. در آغاز، تمام اموال و هستی خویش را تقدیم محمد صلی الله علیه و آله نمود. خدیجه به عمویش ورقه گفت: «این اموال را بگیر و نزد محمد ببر و به او بگو همه این اموال هدیه است برای او و ملک او میباشد، هر گونه خواست در آن تصرف نماید، و به او بگو که تمام اموال و بردههای من، و تمامی کنیزها و آنچه در تحت تصرّف من است به محمد صلی الله علیه و آله هبه کردم، به خاطر احترام و تجلیل از او. پس ورقه بین زمزم و مقام (ابراهیم) ایستاد و با صدای بلند اعلام کرد: ای گروه عرب! خدیجه شما را شاهد گرفته است بر اینکه خود و مالش، و بردگان و کنیزان و خادمان، و چهار پایان و مهریه و هدایای او همه برای محمد صلی الله علیه و آله است، و این هدیه به خاطر تجلیل و تعظیم از او و به جهت علاقه به اوست، شما نیز بر این امر شاهد باشید.» و بعد از بعثت پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله با ایمان خویش، مقامات و فضائل خود را بیمه نمود.
الف. مقام خدیجه در پیشگاه الهی
خداوند متعال بارها موقعیت و مقام خدیجه را از طرق گوناگون آشکار نموده، و از منزلت رفیع او در درگاه الهی پرده برداشته است که به نمونههایی اشاره میشود:
۱. سلام خاص الهی
بارها سلام سفارشی و مؤکّد ربوبی توسط جبرئیل به محضر خدیجه رسیده است. ابوهریره نقل کرده است که:
«أتی جَبْرَئیلُ النَّبیَّ صلی الله علیه وآله، فَقالَ: هذِهِ خَدیجَهُ قَدْ أتَتْکَ مَعَها إناءٌ مُغطّی فیه إدامٌ أوْ طَعامٌ أوْ شَرابٌ فَإذا هِیَ أتَتْکَ فَاقْرَأ عَلَیْها السَّلامَ مِنْ رَبِّها، وَمِنِّی السَّلام…؛ (۱۰)
جبرئیل نزد پیامبر آمد و گفت: خدیجه همراه با ظرفی سر پوشیده که در آن خورشت یا غذا یا نوشیدنی است نزد تو میآید، پس هر گاه آمد، سلام پروردگارش و سلام من را به محضر او برسان.»
در روایت دیگری میخوانیم:
«إنَّ جَبْرَئیلَ أتی النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَقالَ إقْرَءْ خَدیجَهَ مِنْ رَبِّها السَّلامَ فَقالَ رَسولُ الله صلی الله علیه و آله: یا خَدیجَهُ هذا جَبْرَئیلُ یُقْرِئُکَ مِنْ رَبِّکِ السلامَ، قالَتْ خَدیجَهُ: اللهُ السَّلامُ وَمِنْهُ السَّلامُ وَعَلی جَبْرئیلَ السَّلامُ (۱۱)؛
به حقیقت جبرئیل نزد پیامبر آمد پس گفت: به خدیجه از طرف پروردگارش سلام برسان، پس حضرت فرمود: ای خدیجه این جبرئیل است که از طرف پروردگارت سلام میرساند. خدیجه گفت: خدا سلام است و سلام [و سلامتی] از اوست و بر جبرئیل سلام باد.»
امّا سلام سفارشی جبرئیل علاوه برآنچه که در ضمن روایات قبلی اشاره شد در روایت دیگری با سند صحیح از طریق بزرگان رواه شیعه، به این صورت نقل شده است:
«عَنْ زُراره وَحَمْران بنِ أعْیَنْ وَمُحَمَّد بن مُسْلِمْ عَنْ أبی جَعْفَر علیهالسلام، قالَ: حَدّثَ أبو سَعید الخِدِری أنَّ رَسولَ الله قال: إنَّ جَبْرَئیلَ أتانی لَیْلَهً اُسری بی فَحینَ رَجَعْتُ قُلْتُ: یا جَبْرَئیلُ هَلْ لَکَ مِنْ حاجَهِ؟ قالَ: حاجَتی أنْ تَقْرَءَ عَلی خَدیجَهَ مِنَ اللهِ وَمِنِّی السّلامَ وَحَدَّثَنا عِنْدَ ذلِکَ آنها قالَتْ حینَ لَقِیَها نَبیُّ الله فَقال الَّذی قالَ جَبْرَئیلُ فقالَتْ: إنَّ الله هُوَ السَّلامُ وَ مِنْهُ السَّلامُ وَإلَیْهِ السَّلامُ وَعَلَی جَبْرَئیلَ السَّلامُ (۱۲)؛
امام باقر علیهالسلام به زراره و حمران و محمد بن مسلم چنین روایت کرد که ابوسعید خدری نقل کرد که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: آن شبی که در معراج بودم، به هنگام بازگشت جبرئیل نزد من آمد. به جبرئیل گفتم: ای جبرئیل! آیا حاجتی داری؟ پاسخ داد: حاجت من این است که از طرف خدا و من به خدیجه سلام الله علیهاسلام برسانی. و نقل کرد که: چون رسول خدا پیغام جبرئیل را به خدیجه رسانید، خدیجه پاسخ داد: همانا خدا سلام است و سلام (و سلامتی) از اوست و سلام به سوی اوست و بر جبرئیل سلام باد.»
۲. فرستادگان ویژه الهی
هر کس در مسیر الهی حرکت کند، خداوند هرگز او را رها نکره و تنها نخواهد گذاشت. نمونه بارز آن سرگذشت خدیجه کبری سلام الله علیها است. هنگامی که وضع حمل آن بانو نزدیک گشت، به زنان قریش و بنیهاشم پیغام داد که مرا در این امر یاری نمایید، ولی آنان پاسخ دادند: ای خدیجه! چون تو در ازدواجت از سخنان ما سرپیچی نمودی، و محمد یتیم را به همسری برگزیدی، ما نیز تو را یاری نمیکنیم. خدیجه از این جواب سخت غمگین گشت،
در این هنگام چهار زن همانند زنان بنیهاشم وارد شدند در حالی که خدیجه از دیدن آنان هراسان بود، یکی از آن چهار زن به خدیجه گفت: غمگین مباش، پروردگارت ما را برای یاری تو فرستاده است. ما خواهران و یاوران تو هستیم. من «ساره» هستم، این «آسیه دختر مزاحم» رفیق بهشتی تو است و این هم «مریم دختر عمران» است و این یکی «کلثوم خواهر موسی بن عمران» است. خدا ما را برای کمک به تو فرستاده است تا یاور و پرستار تو باشیم (۱۳)…»
راستی که باید گفت: ﴿ألَیْسَ اللهُ بِکافٍ عَبْدَهُ﴾ (۱۴) ؛ آیا خداوند برای [حمایت و دفاع از] بندهاش کافی نیست؟»
۳. کفن بهشتی
خدیجه کبری سلام الله علیها در لحظات احتضار «اسماء بنت عمیس» را به نزد خویش طلبید و در مورد دخترش فاطمه زهرا سلام الله علیها به او سفارشاتی کرد. آنگاه فاطمه را نزد پیامبر صلی الله علیه و آله واسطه قرار داد که از رسول خدا، خواهش کند تا یکی از لباسهای خود را کفن خدیجه قرار دهد. وقتی فاطمه نزد پدر رفت و درخواست مادر را مطرح کرد، اشک از چشمان حضرت جاری گشت، چیزی نگذشت که جبرئیل نازل شد در حالی که کفنی از بهشت همراه خویش داشت که خداوند آن را برای خدیجه فرستاده بود. (۱۵)
آری انسانی که تمام ثروت خویش را دو دستی در راه خدا تقدیم نموده است، در پیشگاه الهی این عظمت را پیدا میکند که خداوند کفن بهشتی برای او بفرستد، و اینگونه از ایثار و انفاق او تقدیر به عمل آورد.
۴. درقصری از بهشت
قبل از رحلت خدیجه کبری، خداوند متعال بارها توسط پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از جایگاه ویژه خدیجه در بهشت خبر داد، از جمله «عکرمه» از «ابن عباس» نقل میکند که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «اَفْضَلُ نِساءِ أهْلِ الجَنَّهِ خَدیجَهُ بِنْتُ خویلدْ، وَفاطِمَهُ بِنْتُ مُحمَدٍ وَمَرْیَمُ ابْنَتَ عِمْرانَ وَآسِیَهُ بَنْتُ مزاحِمْ…؛ بهترین زنان بهشت ایناناند، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمّد و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم (همسر فرعون).»(۱۶)
و از عبدالله جعفر نقل شده است که رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: «أمِرْتَ أنْ أُبَشِّرَ خَدیجَهَ بِبَیْتٍ مِن قَصَبٍ لاصَخَبَ فیهِ ولا نَصَبَ؛ دستور داده شدهام که خدیجه را به خانه طلایی که در آن زحمت و خصومت، وجود ندارد بشارت دهم.» (۱۷) و همین مضمون نیز از عبدالله بن ابی اوفی از رسول اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است. (۱۸)
آنگاه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله درحال احتضار قرار گرفت، فاطمه زهرا علیها السلام درباره جایگاه آن حضرت در قیامت پرسشهایی کرد، از جمله پرسید: «أیْنَ والِدَتی خَدیجَهُ؛ [در آن روز] مادرم خدیجه کجاست؟» حضرت فرمود: «فی قَصْرٍ لَهُ أرْبَعَهُ أبْوابٍ إلی الجَنَّهِ؛ [خدیجه] در قصری است که چهار درب به سوی بهشت دارد.» (۱۹)
ب. منزلت خدیجه در نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله
هر گاه انسانی در پیشگاه الهی از چنان مقامی برخوردار باشد، نگفته پیدا است که در نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نیز دارای منزلتی است رفیع چنانکه تاریخ نیز گواهی میدهد که محبوبترین همسران پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نزد او، خدیجه کبری علیها السلام بود. (۲۰)
حضرت ۲۴ سال با حضرت خدیجه زندگی کرد و تا زنده بود به احترام او همسر دیگری اختیار نکرد.
«جان دیون پورت انگلیسی» میگوید: «با وجود اینکه خدیجه در چنان سن و سال [بالایی] بود و به حسب قاعده بایستی زیبایی دوران جوانی خود را از دست داده باشد، با این حال محمد تا آخرین دقیقه حیات خدیجه، نسبت به او وفادار ماند و تا زنده بود همسر دیگری اختیار نکرد.» (۲۱)
بعد از رحلت آن بانوی گرامی نیز پیامبر صلی الله علیه و آله او را فراموش نکرد و دائماً به یاد او بود که به نمونههایی اشاره میشود:
۱. یاد خدیجه
«عَنْ عائِشَهَ: کانَ رَسولُ الله صلی الله علیه و آله لایَکادُ یَخْرُجُ مِنَ الْبَیْتِ حَتّی یَذکُرَ خَدیجَهَ فَیحْسُنَ الثَّناءَ عَلَیْها
وَالاسْتَغْفارَ لَها. فَذَکَرَها ذاتَ یَومٍ فَحَمَلَتْنی الْغَیرَهُ فَقُلْتُ عَوَّضَکَ اللهُ مِنْ کَبیرَهِ السِّنِّ قالَتْ فَرَأیْتُ رَسولَ اللهِ غَضِبَ غَضَباً شَدیداً…؛ عائشه گوید: رسول خدا از خانه بیرون نمیرفت، مگر اینکه خدیجه را به نیکی یاد میکرد و برای او استغفار مینمود. روزی از او یاد کرد من حسد بردم و گفتم: خداوند جایگزین آن پیرزن به تو عطا کرده است!! پیامبر شدیداً خشمگین شد.»
و ادامه میدهد که: رسول خدا فرمود: «خَدیجَهُ وَأیْنَ مِثْلُ خَدیجَهَ، صَدَّقَتْنی حِینَ کَذَّبَنی النَّاسُ وَوَازَرَتْنی عَلی دینِ اللهِ وَأعانَتْنی بِمالِها؛ خدیجه و کجاست مثل خدیجه علیها السلام؟ او مرا تصدیق کرد آن گاه که مردم مرا تکذیب نمودند و با مال خود مرا بر دین خدا کمک و یاری کرد.» (۲۲)
۲. اظهار محبت به دوستان خدیجه
از آنجا که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله شدیداً به خدیجه محبت و ارادت داشت، نسبت به دوستان و آشنایان او نیز اظهار محبت و دوستی میکرد. به همین جهت هنگام ذبح قربانی میفرمود: از گوشت آن برای دوستان خدیجه نیز ببرید؛ چرا که «إنّی لَأُحِبُّ حبیبها؛ من دوستان خدیجه را نیز دوست میدارم.» (۲۴)
و نیز روایت شده روزی پیرزنی بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وارد شد، پیامبر او را مورد لطف و مهربانی قرار داد، پس از رفتن او عائشه علّت آن همه لطف را جویا شد، حضرت فرمود: این بانو در زمان خدیجه بر من وارد میشد. (۲۵)
آری آنهایی که در راه خدا قدم برداشتند و تلاش خود را در مسیر او قرار دادند، هرگز از یادها و خاطرهها نمیروند.
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق
ثبت است بر جریده عالم دوام ما
به همین جهت به اعتراف عائشه، هرگز پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از یاد خدیجه و گفتن مدح او خسته نشد. «قالَتْ: کانَ رَسولُ اللهِ إذا ذَکَرَ خَدیجَهَ لَمْ یَسْأَمْ مِنْ ثَناءٍ عَلَیْها وَاسْتِغْفارٍ لها؛ عائشه گفت: رسول خدا همیشه این گونه بود که هرگاه خدیجه را یاد میکرد، از گفتن ثنای او و استغفار برای او خسته نمیشد.» (۲۶)
پی نوشت ها:
_________________________________________
[۱] ر.ک: منتهی الامال، شیخ عباس قمی، کتابفروشی اسلامیه، چاپ افست، ج ۱، ص ۳۶.
[۲] دیوان امام علی، قطب الدین حسن بیهقی نیشابوری، ص ۳۶۰.
[۳]
[۴] تحریم / ۱۲ ـ ۱۱.
[۵] خصال صدوق، باب خصال اربعه، ج ۱، ص ۹۶.
[۶] بحار الانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج ۱۶، ص ۲، ح ۴.
[۷] تاریخ خمیس، ج ۱، ص ۲۶۳.
[۸] بحار الانوار، همان، ج ۱۶، ص ۴۴.
[۹] همان، ج ۱۶، ص ۷۱، ذیل صفحه.
[۱۰] همان، ج ۱۶، ص ۸، به نقل از مسند احمد بن حنبل.
[۱۱] همان، ص ۱۱، روایت ابن هشام، و ر.ک: ص ۸.
[۱۲] بحار الانوار، ج ۱۸، ص ۳۸۵، ح ۹۰.
[۱۳] همان، ج ۱۶، ص ۸۰، و ج ۴۳، ص ۲ ـ ۴؛ امالی، الصدوق، ص ۴۷۵.
[۱۴] زمر / ۳۶.
[۱۵] به نقل از واعظ محترم جناب آقای یثربی.
[۱۶] همان، ج ۱۶، ص ۲؛ اسد الغابه، ج ۵، ص ۴۳۷؛ استیعاب، ج ۴، ص ۱۸۲۱.
[۱۷] بحار الانوار، همان، ج ۱۶، ص ۷، ح ۱۲.
[۱۸] همان، ص ۷.
[۱۹] بحار الانوار، ج ۲۲، ص ۵۱۰.
[۲۰] همان.
[۲۱] عذر تقصیر به پیشگاه محمد، ص ۲۵.
[۲۲] سفینه البحار، ج ۱، باب خاء، ص ۳۸۰؛ قاموس الرجال، ج ۱۰، ص ۴۳۲.
[۲۳] بحار الانوار، ج ۱۶، ص ۸؛ کشف الغمه، ج ۲، ص ۱۳۱.
[۲۴] ریاحین الشریعه.
[۲۵] سفینه البحار، ج ۱، ص ۳۷۹ ـ ۳۸۱.
[۲۶] بحار الانوار، همان، ج ۱۶، ص ۱۲.