یکی از احکام و دستوراتی که بهائیان به آن عمل می کنند حکم به جواز موسیقی است ، و بدون در نظر گرفتن آفت ها ی آن ، گوش و چشم بسته به این دستور عمل می کنند، زیرا بهاء الله بیان کرده:
“انّا حلّلنا لکم اصغآء الاصوات و النّغمات ایّاکم ان یخرجکم الاصغآء عن شأن الادب و الوقار”
(کتاب اقدس – صفحه ۴۸)
معنی:ما حلال کردیم شنیدن آوازه ها و نغمه ها را ، و متوجه باشید که در مجلس خوانندگی از محیط وقار و ادب خارج نشوید.
عبدالبهاء نیز در ارتباط با موسیقی ذکر کرده:” فنّ موسیقی از فنون ممدوحه است و سبب رقّت قلوب مغمومه.”( گنجینه حدود و احکام – صفحه ۱۹?)
اسلام آن چیزهائی را که روحانیت و نورانیت دل را زائل می کند، نهی کرده است و از این قبیل است آهنگهای عیش و طرب و لهو و لعب و آوازه خوانیهای شهوت انگیز که به اصطلاح فقه اسلامی غنا می گویند، ولی در اینجا شنیدن این آوازها و آهنگها تجویز شده و در عین حال تاکید کرده که مبادا ساز و آواز ، اغنام را به بی ادبی وا دارد و آنان را به رقص آورد که از حد و وقار خارج شوند.
با پیشرفت علم ، مشخص شد که موسیقی می تواند بیماری ضعف اعصاب را به ارمغان آورد.شورای ملی تحقیقات کانادا اعلام کرد :”صدای موسیقی هر قدر هم ضعیف باشد ، آشفتگی فوق العاده شدیدی در کار مغز ایجاد می کند ، صدای ملایم موسیقی حتی در موقع خواب ، دشمن سلامت است. ”
(روزنامه اطلاعات شماره ۱۲۷۵۴ مورخ یکشنبه ۱۰ آذر ماه ۱۳۴۷ صفحه ۹ )
موسیقی دشمن سر سخت طول عمر است ، برخی از موسیقیدانان ، عمرشان حتی از نصف عمر متوسط طبیعی (یعنی از۶۰ سال ) کمتر بوده است.
موسیقی می تواند مجهزترین ابزار استعمار باشد . در برنامه استعمار ، موسیقی هنر معرفی می شود و آنرا غذای روح می خوانند ! حال آنکه هنر باید خدمتگزار بشر باشد نه زیان زننده به جسن و جان او، و غذای روح باید سطح دانش و فرهنگ بشری را بالا ببرد ، نه اینکه او را به سوی بیماری های روحی و ناتوانی های فکری و دیوانگی رهسپار کند.
در پایان بد نیست که نظر چند تن از دانشمندان و متفکران بزرگ جهان را راجع به موسیقی بیان کنیم:
1- دکتر ز.هاکوپیان :
” موسیقی را جز بهانه و وسیله ای برای خودنمایی خود موسیقی نباید شمرد و نباید بیش از این حد قابل اهمیت تلقی کرد.”(اطلاعات شماره ۹۶۰۳ صفحه ۹)
2- تئوفیل گوته شاعر انتقادی فرانسوی:
” موسیقی عزیز ولی نامطبوع ترین سر و صداها است . حقیقتاً من سکوت را بر دل انگیزترین نغمه ها ترجیح می دهم.”(اندیشه های مردان بزرگ )
3- ویکتور هوگو نویسنده فرانسوی:
” علت اینکه ما از موسیقی خوشمان می آید این است که در دنیای رویاها و احلام خود فرو می رویم.”
*) نتیجه: با توجه به مضراتی که موسیقی به همراه دارد ، ولی در بهائیت جایز شمره شده است.
موسیقی و آئین بهائی
میترای عزیز
باز هم قلمی عمدا به خطارفت . نصی صریح تحریف شد مطالبی روحانی و علمی سهوا یا عمدا وارونه نمایش داده شد. چون شما فرمودید که که راجع به دیانت بهائی تحقیق مینمایید مطالب زیر را به حضور شما و خوانندگان عزیز میرسانم.
هدف از این مقااله اینست که لااقل حقائق را همانطورکه هست بنمایاند و برداشت خوب یا بد بودن آنرا به عهده خواننده گذارد . در خاتمه به طور خلاصه به نقد مندرجات مقاله دوست عزیز سیروس (موسیقی در بهاییت ) خواهم پرداخت .
اصل کامل نص حضرت بهاءالله اینست ” انّا حلّلنا لکم اصغآء الاصوات و النّغمات ایّاکم ان یخرجکم الاصغآء عن شأن الادب و الوقار افرحوا بفرح اسمی الاعظم الّذی به تولّهت الافئده و انجذبت عقول المقرّبین. انّا جعلناه مرقاه لعروج الارواح الی الافق الاعلی لاتجعلوه جناح النّفس و الهوی انّی اعوذ ان تکونوا من الجاهلین.” (کتاب اقدس صحفه ?? )
جناب اشراق خاوری که قبلا خود یکی از علمای شیعه بوده در ترجمه و تشریح این نص میفرمایند : ” در شریعت بهائی شنیدن صدای خوب و آواز و الحان موسیقی جایز است. مسلمین “ترجیع الصّوت مع الطّرب ” را حرام شمردهاند یعنی ترجیع دادن صدا را که ایجاد طرب کند از مسائل محرّمه شمردهاند و در کتب فقهیّه مسلمین این قضایا ذکر شدهاست. ولی در این ظهور می فرمایند شنیدن صداهای خوب و نغمات یعنی الحان موسیقی برای شما حلال است. خداوند می خواهد بندگانش با ذوق باشند، با شوق باشند، مخمود نباشند. این است که برای آنها شنیدن صداهای خوب و الحان موسیقی را حلال فرموده است.
بعد می فرماید، مبادا شنیدن الحان موسیقی بیرون بیاورد شما را از حدود ادب ووقار. بعضی از نفوس کم ظرفیتند به محض اینکه صدای تار و تنبوری می شنوند، کارهائی از ایشان سر می زند که خارج از وقار و فضیلت عالم انسانی است و تا حدود حیوانیت تدنّی می کنند. جمال مبارک می فرمایند، من نمی خواهم شما اینطور باشید. مبادا خارج کند شما را شنیدن صداهای خوب والحان موسیقی از شأن ادب و وقار. خوشحالی بکنید و مسرور باشید بفرح اسم اعظم الهی که بر اهل عالم خود را ظاهر کرده است، آن کسی که به ظهور او شیفته وفریفته شده است دلها و منجذب شده است عقول مقرّبین درگاه خدا. ما قرار دادیم شنیدن اصوات و انغام را ” مرقاه لعروج الارواح “، به منزله نردبانی که ارواح ازآن به عالم روحانیّت، به آسمان فضل الهی، عروج می کنند. ” لا تجعلوه جناح النّفس و الهوی “، این پلکانی که سبب عروج ارواح است، آن را تبدیل به بال و پرنفس و هوی نکنید و در مراتب مادون انسانیت در اثر شنیدن انغام و اصوات زیبا تدنّی نکنید. ” انّی اعوذ ان تکونوا من الجاهلین “، من پناه بخدا می برم ازاینکه شما از اشخاص جاهل و نادان باشید.” (تقریرات در باره کتاب مستطاب اقدس صفحه???)
در حقیقت این تعالیم حضرت بهاءالله دستورالعملی است از برای جهانیان و خط مشی است از برای پیشرفت و استفاده درست موسیقی در شرق و غرب عالم از برای قرون آتیه ، نه اجازه هوس بازی و” لهو و لعب و آوازه خوانیهای شهوت انگیز”ی که سیروس خان با ان اشکال دارند.
حضرت ولی امرالله نیز در اثارخویش نیز در ارتباط با ” خواصّ بارزه جامعه فاسد منحطّ “زمان خویش به این امر مهم اشاره مینمایند
“احیاء و بازگشت تعصّبات دینی و خصومات نژادی و غرور وطنی، شواهد روز افزون خودپرستی و سوء ظن و خوف و تقلّب، اشاعه تروریسم و قانون شکنی و شرب مسکرات و جنایت، داشتن عطش مفرط و کوشش حادّ و بی حدّ برای کسب مال و لذّت و شئون ناچیز دنیوی، تضعیف اساس خانواده، اهمال در مراقبت و انضباط اطفال از طرف والدین، استغراق در تجمّل پرستی، نداشتن حسّ مسئولیّت در قبال ازدواج و بالنّتیجه ازدیاد طلاق، انحطاط و انحراف در عالم هنر و موسیقی، ملوّث شدن ادبیات و فساد مطبوعات، تزیید نفوذ و فعّالیّت مروّجین انحطاط که از بسر بردن زن و مرد با هم بدون ازدواج دفاع می کنند و فلسفه برهنگی را تعلیم می دهند و حیاء را منسوخ و افسانه خیالی می شمارند و از قبول اینکه تولید نسل را مقصد اصلی و مقدّس ازدواج بدانند ابا دارند و دین را افیون خلق توصیف می کنند و اگر بتوانند نوع بشر را بقهقرای توحّش و هرج و مرج و بالاخره بانعدام صرف سوق می دهند اینها همه به ظاهر ظاهر از خواصّ بارزه جامعه فاسد منحطّ این زمانند جامعه ای که چاره دیگرش نیست جز آنکه یا دوباره احیاء شود یا به مرگ و نیستی دچار گردد”.( نظم جهانی بهاءالله صحفه???)
متاسفانه باید اذعان کنیم که اکثرافراد و مؤسّسات بشری امروز به چنین وضعی رسیده اند
هنر موسیقی نیز مانندهنر نقاشی ،شعرو ادبیات ، فیلم و سینما وهرهنریا علم دیگری میتواند وسیله ای شود از برای ارتقاء و لطافت روح و یا از برای تنزل ان به اسفل درجات مراتب حیوانی. در حقیقت این فکر خود انسان است که میتواند بهترین دوست و معلم وی شود یا سفاک ترین دشمنش و باعث سقوطش به جحیم . چنانچه حضرت مسیح میفرمایند اگر در ذهنت با کسی زنا کردی، درست مثل اینست که این عمل را مرتکب شده ای(ماتیو ?:?? )
پس آنچه را که باید تهذ یب و تنزیه نمود باورها و افکار و پندارهای ماست و بعد نقاشی، فیلم ، نویسندگی، موسیقی و علوم حاصل از آن روح منزه را در خدمت تعالای روح دیگر افراد و جامعه قرار داد.
علم ثمره بروزاستعداد و قوای فکریست و هنر از تراوشات قلب و روح. هدف اصلی ادیان الهی تقدیس فکر و قلب و روح است. چنانچه در اثار بهائی ذکر شده است:
” یَا ابْنَ الوُجُود ِ فُؤادُکَ مَنْزِلِی قَدِّسْهُ لِنُزُولِی، وَرُوحُکَ مَنْظَرِی طَهِّرْها لِظُهُوری. (ای پسر وجود قلب تو منزل منست، آنرا منزه نما از برای نزول من و روح تو منظر من است پاکیزه نما از برای ظهور من ) (کلمات مکنونه عربی )
و یا :” ای پسر خاک، جمیع آنچه در آسمانها و زمین است برای تو مقرّر داشتم مگر قلوب را که محلّ نزول تجلّی جمال و اجلال خود معیّن فرمودم” (کلمات مکنونه فارسی )
فقط از طریق پیشرفت و تکامل قوای علمی (مادی) و معنوی (روحانی) است که نه تنها انسان به اعلا درجات تکامل خویش میرسد بلکه تلفیق این قوای معنوی وعلمی تنها راه جلوگیری از انحطاط روح و طرز استفاده صحیح از هنرهای زیباست.. جناب طاهرزاده به بسط این موضوع پرداخته اند :
” در دور بهائى فیضان معارف در میادین مادّى و معنوى هردو بوقوع پیوستهاست در حقیقت همراهى این دو عامل براى تأسیس مدنیّت الهى ضروریست و پیشرفت یکى بدون دیگرى چنان عدم تعادلی در حیات انسان بوجود خواهد آورد که بکلّى مانع تقدّم او خواهد شد معلومات علمى بىمدد معارف روحانى به مادّهپرستى خواهد گرائید و معارف روحانى در صورت عدم استفاده از معلومات علمى به خرافات منتهى خواهد گشت.
ظهور حضرت بهاءالله مقصدش ایجاد تعادل بین این دو عامل در جامعه بشرى است و وقتى این مقصد در سطح جهانى متحقّق شود مدنیّت بهائى در دنیا بوجود خواهد آمد در آن زمان معرفت الهى چنان بر روح انسانى استیلا خواهد یافت که حسن سیرت و فضائل الهى مشخّص و ممیّز نژاد انسانى خواهد شد پیشرفت علمى با بلوغ روحانى همعنان گشته دور جدیدى از فضائل انسانى را بروى بشر خواهد گشود در چنین اجتماعى هنر، ادبیّات، موسیقى و دیگر تراوشات روح انسانى در ظلّ تعالیم بهائى بوجود خواهد آمد و توسعه خواهد یافت و شجر عالم انسانى شکوفه خواهد نمود، برشدش ادامه خواهد داد و بکمال نهائى خود خواهد رسید. (نفحات ظهور حضرت بهاءالله صحفه ???)
جناب سیروس در مقاله خویش فقط قسمت اول این نص را آورده اند. این یا سهوا شده چونکه ایشان ان قسمت را از ردیه ها کپی کرده اند که اسم انر نمیشود تحقیق یا تعمق گذاشت یا عمدا قسمت دوم را نیاورده اند (انّا جعلناه مرقاه لعروج الارواح الی الافق الاعلی لاتجعلوه جناح النّفس و الهوی انّی اعوذ ان تکونوا من الجاهلین.) چون در آنصورت دیگر نمیتوانستند فتوا دهند که بهاییان “بدون در نظر گرفتن آفت ها ی آن ، گوش و چشم بسته به این دستور عمل می کنند”
هر چند که نویسنده این مقاله با آوردن منابعی چون روزنامه اطلاعات و چند شاعر و نویسنده مشهور سعی وفوری برای علمی نمایاندن ان دارند ، ولی از نقطه نظر روش تحقیقی این عصر فضا اسم این مقاله را هر چیزی میشود گذاشت غیر از علمی…. ایشان نظریات شخصی چند نفر را ذکر نموده اند که هیچکدام نیز پزشک محقق نیستند . در حقیقت علم امروز درست بر عکس فرمایشات ایشان را ثابت مینماید. برای مثال طول عمر متوسط رهبران ارکستر از هر حرفه دیگری بالا تر است و دانشمندان در پی این تحقیق هستند که عامل اصلی ان چیست و بر خلاف آنچه جناب نوربخش تصور نموده اند بسیاری از آنان طول عمر زیادی داشته اند (?، ? ). هرچند که هنوز علت اصلی این درازی طول عمر این موسیقیدانان واضح نشده ، لا اقل میتوان با جرات گفت که موسیقی کلاسیک طول عمر را کم نمیکند.
نتیجه گیری ایشان نیز جالب است. “نتیجه: با توجه به مضراتی که موسیقی به همراه دارد ، ولی در بهائیت جایز شمره شده است.”
شما لطف نمایید و لغت “موسیقی ” را با لغاتی شبیه علم ، رانندگی، ،دواهای شیمیایی …. جانشین نمایید و ایشان میتوانند مقالات بسیاری درآن موارد هم در آینده بنویسند . و همانقدر که موسیقی میتواند در خدمات استعمار قرار گیرد، به همان اندازه پیشرفتهای علمی را میتوان تبدیل به عوامل استعمار نمود. دین را هم میتوان از برای خدمت به همنوع و پیشرفت روحانی شخص و جامعه دانست و یا یوغی نمود بر گردن جامعه چنانکه در قرون وسطی کلیسا با دین چنان کرد.
باقی فرمایشات ایشان هم فاقد هرگونه محتوای علمیست به همین دلیل از نقد آن خود داری مینمایم.
?-
?-
در مقاله قبلی راجع به موسیقی مطالبی را خدمت دوستان عزیز ارائه کردیم . در همین ارتباط دوستان می توانند به لینک زیر رجوع کنند:
سپس یکی از دوستان زحمت کشیدند و مقاله بنده را نقد کردند. بنده هم قول دادم که مقاله دیگری بنویسم و شبهاتی را که وارد کرده بودند، پاسخ بدهم.
و اما نقد و بررسی مقاله جناب عزیز:
همانگونه که قبلاً هم بیان شد در صفحه ۴۸ کتاب اقدس آمده:
“انّا حلّلنا لکم اصغآء الاصوات و النّغمات ایّاکم ان یخرجکم الاصغآء عن شأن الادب و الوقار”
معنی: ما حلال کردیم شنیدن آوازه ها و نغمه ها را ، و متوجه باشید که در مجلس خوانندگی از محیط وقار و ادب خارج نشوید.
در اینجا تأکید شده که مبادا ساز و آواز ، اغنام را به بی ادبی وا دارد و آنان را به رقص آورد که از حد و وقار خارج شوند.
حال اینکه بیان می کند ما این آهنگها را وسیله توجه و عروج روحانی قرار دادیم و شما هم در موارد هوی پرستی استعمال نکنید . مثل این است که بگوید: ما نگاه کردن به زن های خوش منظر و جوان های خوش خط و ابرو را تجویز میکنیم تا از این نظر استفاده روحانی برده و به آفریننده جهان متوجه شوید!
به نظر شما ممکن است که از موسیقی ،استفاده روحانی و استفاضه معنوی برد؟ !
چه خوب بود ابتدا جناب عزیز شماره ۸ مجله نوزده (از مجلات بهائی) را می خواندند و می دیدند که چه نوع موسیقی هایی در آن مجله تبلیغ شده است، آنگاه مقاله خودشان را می نوشتند.
جناب عزیز در مقاله خودشان نوشته اند:
“هر چند که نویسنده این مقاله با آوردن منابعی چون روزنامه اطلاعات و چند شاعر و نویسنده مشهور سعی وفوری برای علمی نمایاندن آن دارند ، ولی از نقطه نظر روش تحقیقی این عصر فضا اسم این مقاله را هر چیزی میشود گذاشت غیر از علمی”
نمی دانم ، شاید از نظر جناب عزیز نتایج آزمایشات کارشناسان شورای ملی تحقیقات کانادا غیر معتبر است، یا نظرات تئوفیل گوته و ویکتور هوگو در مورد موسیقی ، اشتباه می باشد. البته آنها معصوم نبودند ولی ممکن است نظرات آنها برای دیگران مهم باشد.
در ادامه می خواهیم نظرات چند نفر ا ز متفکران بزرگ جهان را راجع به موسیقی بیان کنیم:
1- ماهاتما گاندی رهبر متفکر هند:
” برای اینکه با موسیقی غربی آشنا شوم ، فکر کردم ویولن یاد بگیرم…روزی با خودم گفتم مرد حسابی، چطور رقص و موسیقی می تواند تو را جنتلمن سازد؟ تو که شاگرد مدرسه ای باید درس بخوانی بایستی کاری کنی که شایسته وکالت در دادگاه باشی و خدمتگزار مردم بشوی، اگر از حیث اخلاق مرد شایسته ای بشوی مردی. و در غیر این صورت ، به دنبال خواهشها برو…شخصاً نزد معلم موسیقی رفتم و پس از ذکر دلایل خویش خواهش کردم ویولن را به هر قیمت که می شود برایم بفروشد. اتفاقاً پس از ذکر دلایل خود، معلم موسیقی از اینکه به حقیقت پی برده و درک کرده ام راه غلط می روم ، شاد شد و مرا به ادامه تحصیل و تغییر کال برنامه زندگی تشویق کرد و به نظرم این حماقت و نادانی سه چهار ماهی به طول انجامیده بود.
(کتاب سرگذشت ماهاتما گاندی به قلم خود او ، ترجمه مسعود برزین ۱۳۳۵)
2- ارسطو:
الف- ورزش برای صحت بدن و موسیقی برای نرم ساختن احوال آدمی است باید فکری کرد متفکّرین در اجتماع زیاد شوند.
ب- وقتی زمامداران فرهنگ اجتماع به جای توجه به اختراعات و اکتشافات و امور صنعتی و ایجاد کار ، به وسیله ساز و آواز و موسیقی و عیاشی ، برنامه اتلاف وقت تعیین نمودند، به دانشمندان و نویسندگان بیدار بگوئید آگهی مرگ فرهنگ و تعلیم و تربیت را منتشر نمایند.( فرهنگ زندگی)
ج- هر وقت کشوری را دیدید که از پیشرفتهای علمی محروم است و به جای مخترع ومکتشف و صنعتگر ، آوازه خوان وموسیقی نواز را هنرمند معرفی می نماید ، بدانید دستهای خیانت در فرهنگ آن کار می کند.
( فرهنگ زندگی)
موسیقی طول عمر را کم می کند، برخی از نوازندگان واقعاً طول عمر کمی داشتند ، به عنوان نمونه:
الف- پرگولوزی تاریخ تولد: ۱۷۱۰ تاریخ مرگ:۱۷۳۶
ب- گیوم لوکو تاریخ تولد: ۱۸۷۰ تاریخ مرگ:۱۸۹۴
ج- شوسون تاریخ تولد: ۱۸۵۵ تاریخ مرگ:۱۸۹۰
و…
ناگفته نماند که اگر در بین موسیقی دانان افرادی پیدا کنیم که عمرشان زیاد باشد ، غالباً کسانی بوده و هستند که زیاد مشتری دائمی موسیقی نبوده و قسمت مهم و حساس زندگی آنها به شغل های مختلف و آرام گذشته است.
خلاصه آنکه اکثر موسیقیدانان در نهایت به مشکلات روحی وجسمی دچار شده اند، به عنوان نمونه:
1- نیچه: ضعف اعصاب- تضادهای روحی
2- آرمسترانک: ضعف عمومی- افسردگی – سکته قلبی
3- بتهون : پریشان فکری- بدبینی به جامعه
و …
نتیجه :گوش کردن به موسیقی با آنکه برای سلامتی انسان مضر است ، ولی در بهائیت جایز شمرده شده است.
مطالبم را با یک حدیث از امام رضا(ع) به پایان می رسانم:
امام رضا (ع): گوش فرا دادن و شنیدن صدای تارها و آلات موسیقی از گناهان کبیره است.
(وسائل الشیعه کتاب تجارت باب ۱۰۰ )