زن و مرد دارای دو روحیه ی پنهان هستند. در وجود زن ها ، هم روحیه ی زنانه وجود دارد و هم روحیه ی مردانه و در مردان نیز هم روحیه ی مردانه وجود دارد و هم زنانه . عمل و عکس العمل هر زن و مردی به چگونگی رشد و تحول این روحیات بستگی دارد. به طور طبیعی روحیه ی مردانه در مردها حالت غالب دارد و در زن ها روحیه ی زنانه ، که این موجب می شود آنها در یک حالت تعادل و طبیعی باشند، اما بعضی مواقع به دلایل گوناگون این حالت تعادل دچار اشکال می شود و نقش احساسات وعواطف در آنها برعکس می شود. این حالت عدم تعادل با علائم مختلفی بروز می کند.
مردان :
گاهی در زندگی مشترک پیش می آید که مرد احساس می کند از او قدردانی نمی شود و کسی حتی نزدیک ترین فرد نسبت به او توجه ندارد و کارهایش را تصدیق نمی کند. با بروز این احساس اواز حالت تعادل خارج می شود و به جنبه ی دیگر خود یعنی روحیه ی زنانه گرایش پیدا می کند . چنین عدم تعادلی با علایمی همچون موارد زیر بروز می کند.
۱-
نیاز به استراحت بیش از حد و انزواطلبی مردی که رضایت همسرش را نمی تواند جلب کند و یا کسل و ناراحت از سر کار باز می آید، انزواطلبی پیشه می کند ؛ زیرا می خواهد با پناه بردن به استراحت ، استرس ها و فشارهای روزانه را به دست فراموشی بسپارد و از فشارهای عصبی وارد شده بر خود بکاهد. اگر این استراحت و انزواطلبی از حد خود خارج شود نشانگر عدم تعادل مرد است. زیرا مرد همواره احساس می کند که در کارش پیشرفتی نداشته و نمی تواند خواسته ها و نیازهای همسرش را فراهم کند. با به وجود آمدن این گونه احساس مرد مدام سعی دارد در انزوا قرار گرفته و با خواب و استراحت بیش از حد ، از شرایط فرار کند.
۲-
توسل به کار بیش از حدگاهی واکنش مرد در مقابل حمایت نشدن ، در قالب کار مفرط و اضافه کاریهای بیش از حد و بی مورد نمود پیدا می کند ، واکنش غریزی مرد درمقابل نارضایتی همسرش بیشتر پول در آوردن است که لازمه اش کارمفرط و بیش از حد است. مرد می خواهد و در واقع فکر می کند که با این کار می تواند رضایت همسرش را به دست آورد. برای او اصلاً اهمیت ندارد که تا چه حد درکارش موفق است . در واقع او تشنه ی کسب موفقیت بیشتر است. مرد مدام خود را سرزنش می کند که چرا بیشتر پیشرفت نمی کند و مرتکب اشتباه می شود، دوست دارد وسایل رضایت هرچه بیشتر همسرش را فراهم سازد. او با روی آوردن افراطی به کار موقتاً می تواند نیاز مورد قدردانی و ستایش قرار گرفتن را از یاد ببرد.
۳-
درد دل کردن با دیگران و بروز رفتارهای زنانهزمانی که روحیه ی مردانه مرد ی تشویق و حمایت نشود، او در لاک دفاعی فرو می رود و روحیه ی زنانه اش بروز می کند. چنین مردی می خواهد بیشتر صحبت کند تا با همسرش ارتباط برقرار سازد. او می خواهد به احساسات و واکنش های همسرش پی ببرد در حالی که وقتی با او صحبت می کند، همواره با او مشاجره و دعوا می کند و می خواهد حرف او بی چون و چرا مورد قبول قرار گیرد و به گفته هایش توجه شود. او چون یک مرد است این تمایلات خود را با حالت تهاجمی و پرخاشگری بروز می دهد و می خواهد ثابت کند که حق با اوست. این سومین واکنش عدم تعادل یعنی بروز روحیه ی زنانه درمرد است.
مبارزه با این عوارض
این واکنش ها و عدم تعادل مردها به علت ارائه نشدن قدردانی و قدرشناسی از سوی همسرشان می باشد. اگر این نیاز برآورده نشود، نیازهای وارونه جانشین آن می شود. زن ها باید روحیات مردانه ی همسرشان را تقویت کنند تا مردها احساس رضایت لازم را به دست آورند و با به کارگیری این انرژی به راحتی بر مشکلات روزمره غلبه کنند. زنانی که همسر خود را خوب درک نمی کنند با عکس العمل های نابجا ، غیراصولی و شکایت کردن ، وضعیت را بدتر می کنند. یک زن می تواند با بیان کلمات محبت آمیز و صادقانه ، قدرشناسی خود را نشان دهد. زیرا با این کار شوهرش را وا می دارد که با تعادل خود ، در اختیار همسرش باشد. قدرشناسی زن ها می تواند حتی کارهای جزیی روزانه را نیز در بر گیرد. زن ها با این کار در واقع به خود کمک می کنند زیرا مردان با بیرون آمدن از انزوا ، بیشتر به زن توجه می کنند و کم کم این حس را پیدا می کنند که همسر آنها از قابلیت و لیاقت های آنان با خبر بوده و به آنها ارج می نهند.