پنج مشکل بین المللی زناشویی؟

پنج مشکل بین المللی زناشویی؟

همسرم در کارهای خانه کمکی نمی کند.؟،همسرم به من بی اعتناست.؟،!رابطه من و مادر شوهرم خراب شده است:سوال و جواب هایی با مشاوران،که مطمئنا برای شما هم مفید خواهد بود.
 ۱- همسرم به من کمک نمی‌کند.
سئوال: ۱۰ سال است که ازدواج کرده ایم و صاحب ۳ پسر هستیم. من و همسرم قرار گذاشتیم که در تمام کارها با هم سهیم باشیم، اما واقعیت چیز دیگری است. تمام وقت کار ‌می‌کنم و زمانی که به خانه بر ‌می‌گردم، شغل دوم خود را شروع ‌می‌کنم. همسرم فکر ‌می‌کند باید برای کاری مثل خالی کردن ظرفشویی باید مدال بگیرد. به خاطر این، مدت‌هاست بگو و مگو ‌می‌کنیم. به من چه پیشنهادی ‌می‌کنید؟
نانت برمن این گونه پاسخ ‌می‌دهد:
پاسخ: از ظواهر امر به نظر ‌می‌رسد که هر کاری شما دو نفر انجام ‌می‌دهید، مورد سرزنش طرف مقابل قرار ‌می‌گیرد و اصلا از یکدیگر تمجید و تحسین نمی‌کنید. شما در اینکه کدام برنده شوید به رقابت ‌می‌پردازید. در نتیجه وقتی روی برنده شدن تمرکز کنید، هیچ سودی حاصل نمی‌شود. قبل از اینکه، بتوانید راهی برای رهایی از این کشمکش پیدا کنید، باید به خود یک استراحت بدهید شاید آسان نباشد که به تنش و خشمی‌که هر دو شما را فرا گرفته است، توجه کنید، اما به شما دو پیشنهاد ‌می‌کنم:
اولا، وقتی را مشخص کنید که بتوانید با یکدیگر سپری کنید.
از انجام دادن چه کاری لذت ‌می‌برید؟ شام را در یک رستوران خوردن؟ کنار ساحل قدم زدن و تفریح کردن؟ دوچرخه سواری کردن؟ ‌می‌دانم که شاید با خود فکر کنید، چه دلیلی وجود دارد که با کسی که حتی در یک اتاق هم نمی‌توانم او را تحمل کنم، به تفریح بروم؟ اگر انرژی گرفتن را قسمتی از روابط خود بسازید، متوجه ‌می‌شوید که دلیلی برای این ۱۰ سال بودن با یکدیگر وجود دارد. کلید آن در اندیشه لحظاتی است که با یکدیگر در تماس بوده اید. همچنین باعث ‌می‌شود که راحت تر در مورد احساسات خود صحبت کنید.
 دوما، هر کدام از شما باید لیستی از کارهایی که ‌می‌توانید در منزل انجام دهید، را تهیه کنید. نباید به طور مرتب لیست را به همدیگر نشان دهید و بگویید، ببین من چقدر کار انجام ‌می‌دهم. در عوض، آن را یک لیست تحسینی در نظر بگیرید. زمانی که ما استرس پیدا ‌می‌کنیم و خشمگین و خسته ‌می‌شویم، نمی‌توانیم دنیای پیرامون چشم‌های همسر خود را ببینیم. زمانی که کارهای منزل را انجام دادید، حتما از همسر خود تشکر کنید که کمک کرده تا کارها به طور نرمال پیش بروند. آن زمان که تنش از میان ‌می‌رود، هر دو شما ‌می‌توانید بهتر راجع به مسائل بحث کنید، بحث را بدون اینکه منفی بافی یا قضاوت کنید، شروع سازید.
 گفتگو را با جملات مثبت شروع کنید. شاید بگویید که: برای من خیلی مهم است که شما همسر عزیزم، چه احساسی دارید؟ لذا، به فکر راه حل و چاره باشید. با این کار متوجه ‌می‌شوید که روابط شما از هر کار دیگری مهم تر است. از همسر خود خواهش کنید در انجام کارهایی که برای شما مشکل است، به شما کمک کند. و نیز شما ‌می‌توانید بعضی کارهایی را که در لیست او هستند را برایش انجام دهید. با گفتگو و سازش، قادر به انجام هر کاری خواهید بود.۲- خیانت
سئوال:متوجه شدم که همسرم چندی پیش با کسی ارتباط داشته است وقتی متوجه شدم و از او سوال کردم، به من گفت جریانی زود گذز بوده و هرگز به او فکر ‌نمی‌کند و خواست خطای او را ببخشم و همه چیز را فراموش کنم تابه دوران خوب گذشته بگردیم ، اما من نمی‌توانم همه چیز را فراموش کنم؟
بنی ایکرویل به این صورت پاسخ ‌می‌دهد:
پاسخ: مدارا کردن و گذشت زمان ‌می‌برد و به صبر و تحمل نیاز دارد. بعضی زوجین فکر ‌می‌کنند که درمان‌های احساسی به چند ماه نیاز دارد، بعضی دیگر فکر ‌می‌کنند، سالها وقت نیاز است. اگر در پی چاره و راه حل برای احساسات منفی خود باشید، ‌می‌توانید آنها را کنترل کنید، نه اینکه آن احساسات شما را کنترل کنند. هیچ چیز و هیچ کس ن‌می‌تواند به شما در گذشت از خطای همسرتان کمک کند، مگر خود شما.
اگر همسر شما بتواند یاد بگیرد که چگونه خشم و رنج شما را از بین ببرد، شما بهتر ‌می‌توانید به زندگی خود ادامه بدهید. بدون این کار، رنجش شما باقی ‌می‌ماند. اگر گذشت خود را دریغ بدارید، هیچ سودی نصیب شما نمی‌شود. سخت است، اما ممکن ‌می‌باشد. قبول کنید که خیلی عصبانی هستید، اما سعی کنیدکه این انتقال ذهنی خود را با ۵ یا ۱۰ دقیقه مکالمه در روز، از بین ببرید. اگر چه همسر شما، متوجه نیست که چرا اینقدر طول ‌می‌کشد تا او را ببخشید، به او بگویید که با انجام این مکالمه‌ها او را خواهید بخشید. در طی این جلسات مکالمه ‌می‌توانید از همسر خود دلیل آن رابطه را جویا شوید و خشم خود را از میان ببرید. و همسرتان جلیقه ضد گلوله احساسی خود را به تن کند و قول بدهد که در طی این مکالمات، هیچ سخنی به میان نیاورد و از خود دفاع نکند. و فقط گوش بدهد و با شما احساس همدردی کند. در پایان هر جلسه، یکدیگر را در آغوش بگیرید، دستهای همسر خود بفشارید و احساس نزدیکی به یکدیگر بکنید.
 با اعتماد مجدد و بیشتر، از همسر خود تقاضا کنید که به شما احساس خاطر جمعی بدهد، که از صمیم قلب شما را دوست دارد و برای بهبود روابط زناشویی خودتان در تلاش است.
از او بخواهید که بگوید چه نقصان‌هایی در روابط وجود دارد، که شما ‌می‌توانید آنها را برطرف سازید. شاید کاستی از طرف شما بوده است که منجر به آن رابطه  دیگری شده است. آیا محدودیت‌هایی ایجاد کرده بوده اید؟ آیا محیطی بدون احساسات مثبت به وجود آورده بوده اید؟ اگر به نقش خود در آن خیانت پی ببرید، به این معنی نیست که شما مقصر بوده اید، بلکه بدان معنی است که احساس مسولیت پیدا ‌می‌کنید و بعضی از مشکلات را گردن ‌می‌گیرید.
 
۳- دشمنی و شکر آب بودن بین من و مادر شوهرم
سئوال: مادر شوهرم از من متنفر است! همیشه سعی ‌می‌کند بین من و همسرم جدایی بیافکند، و مرا به خانه خود راه نمی‌دهد. وقتی که همسرم و دختر ۴ ساله ام برای دیدن او ‌می‌روند، من تنها در خانه ‌می‌مانم. در پاسخ به سئوال دخترم که ‌می‌پرسد، چرا با آنها ‌می‌روم، چه بگویم؟
ژوان پالی گالست در پاسخ ‌می‌گوید:
پاسخ: حق دارید که نگران این موضوع باشید. کودکان خیلی زود متوجه تنش موجود در خانواده و اقوام خود ‌می‌شوند، حتی اگر هم این تنش به طور مستقیم مشخص نباشد. با وجود اینکه، دلایل این تنش را نمی‌دانند، اما اطرافیان خود را سرزنش ‌می‌کنند. اغلب، با خود فکر ‌می‌کنند که رفتار بد آنها منجر به این مسائل شده است. همان طور که مطلع هستید، احساسات قابل پنهان ساختن نیستند. در گوشی صحبت کردن، ژست‌های صورتی، زبان بدنی، شنیدن اتفاقی بعضی جواب‌ها به سئوالات یکدیگر، همه و همه باعث ‌می‌شوند که کودکان احساس کنجکاوی کنند. برای اینکه دختر خود را مطمئن سازید که هیچ مشکلی وجود ندارد و او روابطی سالم و شاد با اعضای خانواده خود دارد، باید در صورت امکان جنگ و دعواهای خود را برطرف سازید.
شما گفتید که در یک موقعیت سختی هستید. و زمان طولانی است که مشکل دارید، شاید زمان ببرد تا بتوانید آنها را برطرف سازید. بله، رفتار مادر شوهر شما خشن است، اما آیا ‌می‌توانید او را به عنوان یک فرد با تمام اضطراب، ترس و احساساتش، درک کنید؟ اگر ‌می‌توانید، چه بهتر، در غیر این صورت اوضاع را از این هم بدتر ‌می‌کنید. اگر ‌می‌دانید که در گذشته باعث رنجش او شده اید، از وی عذرخواهی کنید. اگر هر کاری توانسته اید انجام داده اید و فایده ای نداشته است، نوبت همسر شماست که قدم بردارد. در حقیقت، وی ‌می‌تواند نقش کلیدی و اساسی را ایفا کند. زمانی که مادر شوهرت از تو انتقاد ‌می‌کند یا به شما توهین ‌می‌کند، همسرت باید از شما دفاع کند. و زمانی که تنها هستند برای او توضیح بدهد، که مادرش او را دوست دارد باید به انتخاب همسر وی نیز احترام بگذارد. اگر تنش کمتر شد، طی جلساتی با مادر شوهر خود صحبت کنید. با یک روحانی یا مشاوره خانواده مشورت کنید. با این وجود، اگر با تلاش‌های مکرر شما، مادر شوهرت پذیرای شما نبود، به خاطر دخترتان از جنگ و جدل پرهیز کنید. باید قبول کنید که شاید نتوانید نظر او را راجع به خود تغییر دهید، اما کودک شما باید با وی در ارتباط باشد. البته، وانمود کردن علاقه خود نسبت به کسی که از او متنفر هستید، برای کودک شما گیج کننده است.
در عوض، به او بگویید که شما و مادر شوهرتان کمی ‌مشکل دارید، اما مادربزرگش او را خیلی دوست دارد. و خوشحال هستید که وی با مادربزرگ خود رابطه صمیمی ‌دارد. سئوالات او را به راحتی پاسخ بدهید، اما از گفتن جزئیات بیهوده به او خودداری کنید. و از پرسش‌های او به عنوان وسیله ای برای تخلیه خشم خود استفاده نکنید. نیاز به گفتن نیست، مواظب باشید که از دختر خود به عنوان یک حربه در دعواها، کمک نگیرید. از کودک خود نخواهید که پیام‌های شما را به مادربزرگ خود برساند یا در برگشت از خانه وی، اطلاعاتی در مورد آنچه راجع به شما گفته است، از او دریافت نکنید. از طرف دیگر، اگر کودک شما چیزهایی از مادربزرگش ‌می‌شنود که باعث رنجش خاطر او ‌می‌شود، شما و همسرتان باید قدم بردارید و به مادربزرگ او تذکر دهید که در صورت تداوم این موضوع، دیگر نمی‌تواند با نوه خود در ارتباط باشد.۴- همسرم به من بی اعتنا شده است؟
سئوال: ۵ سال است که از ازدواج ما ‌می‌گذرد و به تازگی صاحب فرزند شده ایم. من سعی ‌می‌کنم کژپندار نباشم، اما فکر ‌می‌کنم  او دیگر به من علاقه نداردو پای کسی در میان است، او دیرتر از قبل به منزل ‌می‌آید، و موقع دیر کردن، اصلا به من تلفن نمی‌کند، و وقتی هم که در خانه است، به نظر انزوا طلب و پریشان ‌می‌رسد. آیا من بی خود واکنش نشان ‌می‌دهم؟ چه کار باید انجام بدهم؟
بنی ایکرویل به این صورت پاسخ ‌می‌دهد:
پاسخ: ممکن است شما بی خود واکنش نشان ‌می‌دهید- سپس، به دلیل اینکه شما این گونه نگران ‌می‌رسید، مشخص ‌می‌شود که مشکلاتی وجود دارد. خیلی از مردم، زمانی که به گوششان ‌می‌رسد که روابط نامشروع حتی با داشتن زندگی خوب و صاحب فرزند بودن، معمول است، بهت زده ‌می‌شوند.  متاسفانه خیانت به همسر دربعضی از خانواده‌ها وجود دارد.البته باید در جستجوی علت اصلی این کار بود .
در مورد همسر شما شاید این مسائل دلیل بر وجود شخص سوم نباشد ولی اگر از این مساله مطمئنید این را بدانید که این روزها همسر شما کمی تنها شده است. و ‌می‌بیند که شما همه حواس خود را متوجه کودک خود ساخته اید و به او اهمیتی نمی‌دهید، و بدون هیچ عشقی به بستر خواب ‌می‌روید. از طرف دیگر، شاید او با بعضی از تغییرات در زندگی از پای در آید، و نگران دخل و خرج خود باشد، اما تمام تلاش و انرژی خود را برای موفق شدن به کار ‌می‌گیرد. اولین اقدام شما، صحبت کردن با وی ‌می‌باشد. هر چه زودتر، بهتر.
 اگر هیچ نگویید، همسر شما نمی‌تواند قبول کند که چه اشتباهی صورت گرفته و موضوع چه ‌می‌باشد. علاوه بر این، با حرف نزدن بد گمانی خود را عمیق تر ‌می‌سازید و خشم و عصبانیت شما چند برابر ‌می‌شود. و اگر وی با کسی رابطه دارد، سکوت شما مهر تایید بر اعمال او ‌می‌زند.
 شیوه ای که شما برای مقابله در نظر ‌می‌گیرید، عواقب آن را تحت تاثیر قرار ‌می‌دهد. برای اینکه موثر باشید، هرگز به صورت انتقادی عمل نکنید. باید رو راست باشید، اما موقعیت را به گونه ای ترتیب دهید که همسرتان با شما صادق باشد. و نیز مسئولیت بعضی از مشکلات اخیر را بر عهده بگیرید. با او همدردی کنید و به او بفهمانید که قصد دارید، تمام این مشکلات را از بین ببرید. بعد از همه این حرفها، باید بدانید که این زمانی سخت برای او نیز ‌می‌باشد. بدون کلی بافی کردن و تلنبار کردن شکایات خود، به او بگویید که رفتار اخیر او چقدر روی شما اثر گذاشته است. شاید بگویید: “من ‌می‌دانم که تو تنها بوده ای و من تمام وقتم را به کودکمان اختصاص داده ام. و ‌می‌دانم که جای خالی مرا کس دیگری پر کرده است.” (هرگز از او نپرسید که آیا رابطه نامشروع با کسی داری؟)سپس، به حرفهای او گوش فرا بده و خود را برای شنیدن بعضی حرفها آماده کن. اگر همسرتان توجه شما را از سر خود بیرون کند، اوضاع ک‌می‌وخیم به نظر ‌می‌رسد. در این صورت به شما توصیه ‌می‌کنم که با یک متخصص در این زمینه مشورت کنید. شما مشکلی دارید که باید هر چه زودتر حل شود. و اگر همسرتان اقدا‌می‌ ‌نمی‌کند، خود شما باید به تنهایی اقدام نمایید. اگر همسرتان بپذیرد که بی وفایی کرده است، شاید یک بحران باشد.
اما یک بحران دیگر این است که شما نخواهید به زندگی خود ادامه بدهید. بلکه باید هر دو شما به پا خیزید و اشتباهات خود را جبران نمایید و هر اقدا‌می‌که برای بهتر شدن اوضاع انجام دهید، به نفع هر دوی شما تمام ‌می‌شود. باید خشم خود را تخلیه سازید. غصه‌های خود را از بین ببرید و زندگی زناشویی خود را بهبود ببخشید.۵- فریب دادن: به او بگویم یا نه؟
سئوال: به تازگی متوجه شده ام که همسر یکی از دوستان نزدیکم با فردی دیگر رابطه دارد. اگر موقعیت بر عکس بود، من از دوستم توقع داشتم به من بگوید. آیا باید موضوع را به او بگویم، یا نه؟
پاسخ: این یک مورد سختی ‌می‌باشد. و خیلی‌ها نمی‌دانند، چگونه موقعیت را کنترل کنند. اگر شما هیچ حرفی نزنید، احساس گناه ‌می‌کنید که موضوعی را از دوست نزدیک خود پنهان داشته اید و خود را شریک جرم ‌می‌پندارید. از طرف دیگر، اگر دوست شما تا حالا به همسر خود راجع به رابطه نامشروع شک نکرده باشد، گفتن شما باعث عکس العمل فاجعه آمیز ‌می‌شود. شما خود را با همسر او رو در رو سازید و رفاقت خود را از بین نبرید. سپس، شاید دوست شما تا حالا از موضوع خبر داشته و به شما چیزی نگفته است. شاید این رابطه کوتاه از همسر وی یک اشتباه بوده که  صورت گرفته است . که در این صورت حرف زدن شما منجر به طلاق دو طرف ‌می‌شود.
من همیشه بر این باور هستم که باید آنچه را ‌می‌دانیم به دوست خود بگوییم. و شیوه ای که شما اطلاعات را ‌می‌رسانید، فرق ‌می‌کند.
اولا، انگیزه خود را با دقت بررسی کنید. آیا واقعا ‌می‌خواهید درد و رنج دوست خود را از بین ببرید-
دوم،وقتی جواب سئوالات خود را پیدا کردید و متوجه انگیزه خود شدید، به دوست خود بگویید، چقدر راجع به او نگران هستید. و اگر زندگی زناشویی او در خطر است، شما ‌می‌توانید به او کمک کنید. ‌می‌توانید بگویید: ” ‌می‌دانی من چقدر مراقب تو و خوشحال بودن تو هستم. من متوجه موضوعی شدم که خیلی مرا ناراحت ساخته است. موضوعی که اگر موقعیت بر عکس بود، حتما دوست داشتم از آن مطلع بشوم. ” از او بخواهید که آیا به شما اجازه ‌می‌دهد موضوع را با او در میان بگذارید، به وی خاطر نشان کنید که هرگز مسئله را به هیچ فرد دیگری نخواهید گفت. حتما به او کمک کنید

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا