گاهی انسان ناچار است در غربت زندگی کند!

گاهی انسان ناچار است در غربت زندگی كند!

در ارتش یا شهربانی یا ژاندارمری انجام وظیفه میکند،فرهنگی است،تاجر یا پیشه‏ور یاکارگری است که باید در غربت زندگی کند،این قبیل‏افراد ناچارند برای همیشه یا به طورموقت در غربت زندگی کنند،مردناچار است دوری از وطن را تحمل کند لیکن این موضوع بامذاق بعض خانمها جور نمی‏آید،زیرا دوست دارند نزد پدر و مادر و خویشان ودوستانشانباشند.با در و دیوار و کوچه‏های محل تولدشان مانوس شده‏اند.بدین‏جهت تاب و تحمل دوریرا ندارند،به شوهرشان ایراد و بهانه می‏گیرند،نق نق میکنند:تا کی در غربت زندگی کنم؟تاکی به فراق پدر و مادر مبتلاباشم؟دوست و آشنا ندارم،این چه جایی است مرا آورده‏ای؟دیگرنمی‏توانم اینجا بمانم هر فکری داری بکن.
این عزیزان بی‏جهت‏با این قبیل حرفها اعصاب شوهرشان راناراحت مینمایند،آن قدر کوتاهفکرند که شهر یا قریه محل تولدشان رابهترین نقطه‏ای می‏پندارند که در آن می‏توان زندگیکرد،گمان میکنند:تنهادر همانجا می‏توان خوش بود و بس.
بشر به سطح وسیع زمین اکتفا نکرده به کرات آسمانی قدم‏میگذارد،اما این خانم تنگ نظرحاضر نیست چند فرسخ دورتر از محل‏تولدش زندگی کند،میگوید:چرا دوستانم را رها کنم وبروم در غربت تنهازندگی کنم؟گویا این خانم آنقدر برای خودش شخصیت قائل نیستکه‏بتواند در غربت نیز دوستان و آشنایان با وفا و صمیمی تهیه کند.
خانم محترم،دانا و بلند همت و فداکار باش،تنها به فکر خودت‏نباش،شغل مخصوص شوهرتایجاب کرده که در غیر وطن زندگی کند،مستخدم دولت است مگر می‏تواند به محلماموریتش نرود؟!تاجر یا کاسب‏یا کارگری است که در غربت‏بهتر می‏تواند کسب و کار کند،چرامزاحمش میشوی و نمی‏گذاری پیشرفت کند؟تو که میدانی شوهرت ناچاراست در خارجوطن زندگی کند چرا با ایراد و بهانه‏های بیفائده اسباب‏ناراحتی و کدورتش را فراهممی‏سازی؟وقتی دیدی شغلش ایجاب میکند که به شهر یا ده یا کشور دیگری منتقل شود فورااظهار موافقت کن،اثاث‏منزل را جمع و جور کرده ببندید و در ماشین بگذارید و با صفا ورفاقت‏به‏محل جدید بروید،خودت را اهل همانجا حساب کن و با دلگرمی وبشاشت طرحزندگی نوین را بریز،وضع خودت را با اوضاع و شرائطمحیط موافق ساز،با زنهای پاکدامن وخوش اخلاق طرح دوستی و الفت‏بریز لیکن چون تازه وارد هستی و به اخلاق و روحیاتاهالی آنجا کاملاآشنا نیستی در انتخاب دوستان تازه احتیاط کن و در این باره حتماباشوهرت مشورت کن،خودت را یک فرد غریب حساب نکن،بلکه سعی‏کن با محیط تازه وساکنان آنجا مانوس شوی.
هر مکانی امتیازات ویژه‏ای دارد،می‏توانی با تماشای مناظر طبیعی‏یا بناهای دیدنی آنجا رفعخستگی کنی،با اظهار مهر و محبت کانون‏خانوادگی را گرم و با صفا کن،شوهرت را دلداریبده.به کسب و کارتشویقش کن،وقتی با محیط آشنا شدی خواهی دید که برای زندگیهیچ‏عیبی ندارد بلکه شاید از محل تولدت بهتر باشد،در بین دوستان تازه،افرادی را پیدامیکنی که از دوستان سابق بلکه پدر و مادر و خویشانت‏مهربانتر و دلسوزتر خواهند بود.
اگر در قریه یا دهی اقامت نموده‏اید که اسباب و تجملات زندگی‏شهری را ندارد خودت را ازقید آنها آزاد کن،با زندگی بی‏آلایش و طبیعی‏آنجا انس بگیر،خوبیها و مزایای آن گونه زیستنرا در نظر بگیر،گر چه‏برق و کولر و پنکه و یخچال ندارد لیکن آب و هوای سالم وغذاهای‏بی‏تقلب دارد که در شرها کمتر پیدا میشود،خیابان اسفالت و تاکسی‏ندارد لیکن ازسر و صدا و دود ماشینها و کارخانجات نیز در امان هستی. قدری در زندگی هموطنان وهمکیشانت تامل کن،ببین چگونه درخانه‏های محقر و خشت و گلی،با کمال مهر و صفا وخوشی زندگی‏میکنند،و به اسباب و لوازم شهری و کاخهای زیبا اصلا اعتنا ندارند،درحوائجضروری و محرومیتهای آنها بیندیش و اگر می‏توانی خدمتی انجام‏دهی دریغ مدار.به شوهرتنیز سفارش کن برای رفاه و آسایش آنهاکوشش کند.
اگر عاقل و دانا باشی و به وظیفه‏ات عمل کنی می‏توانی با کمال‏آسایش و راحتی خاطر،درغربت زندگی کنی و به پیشرفت و ترقی‏شوهرت کمک نمایی،در آنصورت یک بانوی شریفشوهردار و یک‏خانم فداکار معرفی می‏شوی،نزد مردم و شوهرت عزیز و محترم خواهی‏بود وبدینوسیله رضایت‏خدا را نیز فراهم خواهی نمود. اگر در خانه کار میکند…
اگر شغل مرد در خارج منزل باشد همسرش در غیاب او آزادی‏دارد،لیکن اگر در منزل کارکند همسرش مقید خواهد شد،ممکن است‏شاعر یا نویسنده یا نقاش یا دانشمند اهل مطالعهباشد،این قبیل افرادمعمولا محل کارشان منزل است،ناچارند همیشه یا اکثر اوقات درمنزل‏اشتغال داشته باشند،و از همین جهت زندگی آنها با سایرین تفاوت خواهدکرد،اتفاقاکارشان یک کار فکری و ذوقی است که احتیاج شدیدی به‏محیط آرام و بی‏سر و صدا دارد،یکساعت کار با حواس جمع بر چندین‏ساعت کار در محیط شلوغ و پر سر و صدا برتری دارد.
در اینجا مشکل بزرگی پیدا می‏شود،از یک طرف مرد به محیط آرام و بی‏سر و صدا احتیاجدارد از طرف دیگر خانم می‏خواهد در خانه‏آزادانه زندگی کند.
اگر زن بتواند امور خانه‏داری را طوری انجام دهد که با اشتغالات‏فکری شوهرش مزاحمنباشد کار ارزنده‏ای انجام داده حقا خانم شوهردارو شایسته‏ای خواهد بود،زیرا تهیه یکمحیط آرام کار آسانی نیست‏مخصوصا برای افراد بچه‏دار،فداکاری و تدبیر لازم دارد،گر چهدشواراست لیکن برای ترقی و موفقیت مرد ضرورت دارد.
زن اگر همکاری داشته باشد می‏تواند شوهرش را به صورت یک‏مرد آبرومند و مفیدی درآورد که هم به اجتماع خدمت کند و هم اسباب‏افتخار او باشد.
این خانم باید توجه داشته باشد که گر چه شوهرش دائما یا اکثراوقات در خانه است لیکنبیکار نیست،نباید انتظار داشته باشد زنگ‏درب خانه را جواب دهد،بچه‏داری کند،گاهیسری به آشپزخانه بزند،درکارهای خانه کمک کند،با بچه‏های شیطون دعوا کند،موقعی کهمردمشغول کار است‏باید او را ندیده گرفت و فرض کرد اصلا در خانه نیست.
خانم محترم،وقتی شوهرت میخواهد به اتاق کار برود اسباب ولوازم مورد احتیاجش را ازقبیل کتاب،قلم،کاغذ،دفتر،مداد،مدادتراش،سیگار،کبریت،زیر سیگاری همه را نزدش حاضرکن که برای پیدا کردن‏آنها معطل نشود،اگر به بخاری یا پنکه احتیاج دارد آماده کن،آنگاهکه‏اسباب و لوازم کارش کاملا آماده شد از اتاق بیرون برو و او را به حال‏خود بگذار،در اطرافاتاقش آهسته راه برو بلند بلند حرف نزن،مواظب‏باش بچه‏ها سر و صدا نکنند،به آنها بفهمانکه اکنون موقع بازی شما نیست زیرا پدر در اتاق مشغول کار است و از سر و صدای شماناراحت‏می‏شود،بازی را بگذارید برای ساعتهای بیکاری او،در موقع کار راجع به‏امور زندگیصحبت نکن زیرا رشته افکارش قطع می‏شود و تا بخواهددوباره حواسش را جمع کند بیکارمی‏ماند،در راه رفتن از کفشهای‏بی‏صدا استفاده کن،صدای زنگ درب را کوتاه کن که مزاحماو نشود،جواب تلفن را بده و اگر کسی با او کار داشت‏بگو:مشغول کار است اگرممکن است درفلان ساعت تلفن بفرمایید،برنامه رفت و آمد و مهمانداری‏را به ساعتهای استراحت او بینداز،از دوستان و خویشانت که قصد دیداردارند عذرخواهی نموده بگو:چون سر و صدای ما ممکناست‏بااشتغالات آقا مزاحمت داشته باشد خواهشمندم فلان وقت تشریف بیاورید،آنها هم اگردوستان شما باشند از این پیشنهاد رنجیده خاطر نخواهند شدبلکه به کاردانی و شوهرداریشما تحسین خواهند کرد،در عین حال که به‏امور خانه‏داری مشغول هستی مراقب شوهرتنیز باش،اگر چیزی طلب‏کرد فورا حاضر کن و از اتاق خارج شو.
شاید خانمها اینگونه زندگی را غیر ممکن شمرده در دل خویش‏بگویند:مگر برای یک زنامکان دارد که کارهای دشوار خانه‏داری راانجام دهد در عین حال به شوهرش رسیدگی کندو خانه را به صورتی‏در آورد که کوچکترین مزاحمتی برای او پیدا نشود؟!البته تصدیق دارمکه‏اینگونه زندگی چون یک برنامه غیر عادی است تا حدودی دشوار به نظرمی‏رسد لیکن اگربه ارزش و اهمیت کارشان واقف باشند و تصمیم بگیرندکوشش و فداکاری کنند با کاردانی وتدبیر می‏توانند مشکل را حل کنند.
مراتب لیاقت و شایستگی زن در اینگونه موارد ظاهر می‏شود،و الا اداره یک زندگی عادی ازهمه کس ساخته است.
خانم محترم،نوشتن یک کتاب ارزنده علمی یا تهیه یک مقاله‏جالب و سودمند یا سرودناشعار نغز و دلپذیر یا تهیه یک تابلوی نقاشی‏گرانقدر،یا حل مشکلات علمی کار آسانی نیست،لیکن با همکاری و ازخود گذشتگی تو امکان پذیر میگردد

آیا حاضر نیستی در این باره فداکاری کنی و با مختصر تغییری درطرز زندگی معمولی مردم،شوهرت را که از هر جهت لیاقت دارد به‏صورت یک مرد دانشمند ارزنده‏ای در آوری که عمومملت از خدماتش‏استفاده کنند،تو نیز از منافع مادی و آبروی اجتماعی او بهره‏مند گردی؟

به ترقی شوهرت کمک کن
بشر بالذات قابلیت ترقی دارد،عشق به کمال در نهادش نهفته وبرای تکامل آفریده شده است،هر کس،در هر مقام و با هر شرائط و در هرسنی باشد،می‏تواند به ترقیات خویش ادامه دادهکاملتر گردد،انسان که‏برای هر گونه کمالی آماده است نباید هیچگاه به موجودیت‏خویشقناعت‏نموده هدف آفرینش را از دست‏بدهد،تا زنده است‏باید بکوشد تا کامل وکاملتر گردد.
هر انسانی خواهان ترقی است لیکن همه کس موفق نمی‏گردد.
همت‏بلند و کوشش فراوان لازم دارد،باید زمینه کار را فراهم ساخت وموانع را بر طرف نمودآنگاه کوشید تا به مقصد رسید،شخصیت مرد تاحدود زیادی به خواسته‏های همسرشبستگی دارد،زن می‏تواند به پیشرفت‏و ترقی شوهرش کمک نموده او را در مسیر ترقی قراردهد چنانکه می‏تواند مانع ترقیاتش واقع گردد،هر چه بخواهد بدون شک همان است.
خانم محترم،در حدود شرائط و امکاناتی که برایتان موجود است،شخصیت‏بزرگتر و عالیتریرا برای شوهرت در نظر بگیر و برای رسیدن‏به آن تشویقش کن،اگر میل دارد به تحصیلاتخویش ادامه دهد یا به وسیله‏مطالعه و خواندن کتاب به معلوماتش بیفزاید نه تنها مخالفتنکن بلکه‏تشویق و تحسینش کن،برنامه زندگی را طوری مرتب کن که با کارهای اومنافاتنداشته باشد،سعی کن اسباب آسایش و راحتی او را فراهم سازی‏تا با فکر آزاد به ترقیاتخویش ادامه دهد.
اگر سواد ندارد با خواهش و تمنا وادارش کن در کلاسهای شبانه‏یا در خارج مدرسه بهتحصیلات خویش ادامه دهد،اگر تحصیل کرده است‏تشویقش کن رشته علمی خودش راتعقیب کند،به وسیله مطالعه و خواندن‏کتابهای مربوط به آن فن به معلومات خویش بیفزاید،اگر طبیب است‏وادارش کن در هر روز مقداری از اوقاتش را به خواندن مجلات وکتابهایپزشکی اختصاص بدهد،اگر دبیر یا آموزگار یا قاضی یا استاد یامهندس است از وی بخواهاوقات فراغت‏خویش را بخواندن کتابهای‏مربوط به فن خودش یا کتابهای علمی و اخلاقی وتاریخی بگذراند،و به‏طور خلاصه شوهر شما هر کس و در هر مقامی باشد،حتی کارگر وکاسب،برای ترقی و تکامل آمادگی دارد.

نگذارید از مسیری که دستگاه آفرینش برایش پیش‏بینی کرده‏منحرف شود و از مطالعه وتکامل دست‏بردارد،به تحقیقات علمی وخواندن کتاب عادتش بدهید،نگذارید شخصیت او دریک حد معین‏متوقف بماند. اگر فرصت تهیه کتاب را ندارد شما می‏توانید با مشورت او وسایردوستان این کار را بر عهده بگیرید،کتابهای سودمند علمی و اخلاقی وتاریخی و دینی وبهداشتی و اقتصادی و ادبی را که بر طبق صلاح وسلیقه‏اش باشد تهیه نموده در اختیارشبگذارید،و بخواندن تشویقش‏کنید،خودتان نیز کتاب و مجله‏های سودمند را بخوانید.و درضمن خواندن‏اگر به مطالبی برخورد کردید که برای شوهرتان نیز مفید است عین آنرایادداشت نموده در اختیارش قرار دهید.

این کار فوائد بیشماری در بر دارد:
اولا اگر مدتی بدین برنامه ادامه بدهد شخص دانشمند و فاضلی‏خواهد شد که خودش سربلند و تو به وجودش مفتخر خواهی شد.به‏علاوه،در رشته خودش یک نفر متخصص خواهدشد که هم خودش‏استفاده می‏کند و هم منافع بیشماری به اجتماع می‏رساند.
ثانیا چون به ندای آفرینش لبیک گفته سرگرم مطالعه و تحقیق‏است کمتر اتفاق می‏افتد کهبه ضعف اعصاب و بیماری‏های روانی مبتلاگردد.

ثالثا چون در طریق ترقی قرار گرفته و به خواندن کتاب علاقه‏مندشود به خانه و زندگیدلبستگی پیدا می‏کند،دنبال ولگردی نمی‏رود،به‏مراکز فساد و شب‏نشینی‏های زیان‏بخشقدم نمی‏گذارد،به دام تبهکاران واعتیادات خطرناک گرفتار نمی‏شود.

مواظب باش منحرف نشود
مرد باید در کسب و کار و معاشرتها و رفت و آمدهایش آزادی عمل داشته باشد تا بتواند برطبق ذوق و سلیقه خویش کوشش و جدیت کند،اگرکسی بخواهد او را محدود و کنترل کندناراحت‏شده به شخصیتش لطمه‏وارد می‏شود،زن دانا و با هوش در کارهای عادی شوهرشدخالت نمی‏کندو در صدد نیست تمام اعمالش را تحت نظر بگیرد،زیرا می‏داند که سلب‏آزادیاز مرد و کنترل کارهایش نتیجه خوبی ندارد،بلکه ممکن است‏باعکس العمل شدید او مواجهشود.
مردان عاقل و با تجربه احتیاجی به مراقبت ندارند،زیرا عواقب‏امور را می‏سنجند،فکر نکردهدر کاری اقدام نمی‏کنند،فریب نمی‏خورند،می‏توانند مصالح خویش را تشخیص دهند،دوستو دشمن را می‏شناسند،لیکن همه مردها چنین نیستند،در بین آنها افراد ساده‏لوح وزودباوری پیدامی‏شوند که ممکن است تحت تاثیر دیگران قرار بگیرند،فریبدشمنان‏دوستنما را بخورند.
در بین مردم شیادانی پیدا می‏شوند که در کمین اینگونه افرادهستند،به صورت خیرخواهیدر دامشان می‏افکنند،بلکه طبع سرکش‏انسان و محیط فاسد و آلوده اجتماع برای انحرافافراد کفایت می‏کنند،بیچاره غافل وقتی به خود می‏آید که در دام فساد گرفتار شده،آنگاه کارازکار گذشته و فرار از دام کار دشواری است.
شما اگر نظری به اطراف خویشتن بیفکنید دهها از این افرادبیچاره و ساده را پیدا می‏کنیدکه بدون قصد در دام فساد و بدبختی گرفتارشده‏اند،هیچیک از آنها نمی‏خواسته بدین بلاهاآلوده گردد،لیکن بدون‏اینکه توجه داشته باشد و عاقبت امر را بسنجد طعمه محیط فسادگشته‏است. از این رهگذر است که اینگونه مردها احتیاج به مراقبت دارند،اگریک فردخیرخواه و دانا اعمالشان را تحت نظر بگیرد به صلاح واقعی آنهااست.
بهترین کسی که می‏تواند این وظیفه سنگین را بر دوش بگیردهمسر اوست،یک بانوی دانا وبا تدبیر می‏تواند با رفتار خیرخواهانه وعاقلانه‏اش بزرگترین خدمت را نسبت‏به شوهرشانجام دهد،اینگونه‏خانمها باید توجه داشته باشند که صلاح نیست‏به طور رسمی درکارهای‏شوهرشان دخالت و امر و نهی کنند زیرا کمتر مردی پیدا می‏شود که حاضرباشدلت‏بلا اراده دیگری حتی همسرش واقع شود،بدین جهت کنترل‏شدید او ممکن است عکسالعمل نامطلوبی داشته باشد،لیکن اگر دانا وعاقل باشد می‏تواند به طور غیر رسمی و ازدورادور معاشرتها و رفت وآمدهای شوهرش را تحت نظر بگیرد.
اگر دید شوهرش دیرتر از معمول به خانه می‏آید یک مرتبه یا دومرتبه یا سه مرتبه را عادیبگیرد زیرا معمولا برای مردها کارهایی پیش آمدمی‏کند که ناچارند در مواقع فراغت دنبالآنها بروند،لیکن اگر تکرار شد واز حد متعارف گذشت‏باید در صدد تحقیق برآید،لیکن تحقیقموضوع هم‏کار آسانی نیست،حوصله و کاردانی لازم دارد،باید از تندی و اعتراض‏اجتناب کند،در ضمن صحبت‏با نرمی و مهربانی سئوال کند شما که دیرتراز معمول به منزل تشریفمی‏آورید کجا می‏روید؟با بردباری و زیرکی درمواقع مختلف آنقدر مطلب را تعقیب کند تاحقیقت‏برایش روشن گردد،اگر فهمید اضافه کار دارد یا برای رفع گرفتاریهای مربوط به کسبوکارش کوشش می‏کند یا در جلسات علمی و دینی و اخلاقی شرکت می‏نماید مزاحمشنشود بگذارد آزادانه تلاش کند،اگر احساس کرد باافراد تازه‏ای طرح دوستی ریخته کوششکند از احوال آنها با اطلاع شود،اگر دید با افراد صالح و خوش سابقه و خوش اخلاق رفاقت ورفت و آمدمی‏کند مزاحمش نشود بلکه تشکر کند که با چنین افرادی طرح دوستی‏ریختهاست.

قدر این توفیق را بداند و وسائل پذیرائی را برایشان فراهم سازد،زیرا انسان به دوست و رفیقاحتیاج دارد و رفیق خوب نعمت‏بزرگی‏بشمار می‏رود،لیکن اگر متوجه شد که به مراکز فسادراه یافته یا با افرادفاسد معاشرت می‏نماید که ممکن است او را منحرف سازند،باید فورادرصدد جلوگیری بر آید.زن مسئولیت‏بزرگی پیدا می‏کند که انجام دادن آن،یک امر ضروریو حیاتی محسوب می‏شود،اگر اندکی سهل انگاری یابی‏احتیاطی به عمل آورد ممکن استزندگی آنها از هم بپاشد.در یک‏چنین مواقعی است که مراتب کاردانی و هوش و تدبیر بانوانظاهرمی‏گردد،باید بردبار و عاقبت اندیش باشد،داد و فریاد و ناسازگاری و قهرو دعوا غالبانتیجه معکوس دارد.

در اینجا زن دو وظیفه دارد:
اولا باید در زندگی داخلی و رفتار و اخلاق خودش و اوضاع‏عمومی منزلش بررسی کامل ودقیقی به عمل آورد،ببیند چه علتی باعث‏شده که شوهرش از خانه که محل آسایش و امن وامان و کانون گرم محبت‏است‏بیزار شده و به مراکز فساد روی آورده است،مانند یک قاضیباانصاف علت قضیه را کشف کند آنگاه در صدد اصلاح بر آید،شایدبد اخلاقی و ستیزه‏جویی یاایراد و غر غر خانم علت قضیه باشد،شاید اوضاع خانه‏اش درهم و برهم است،شاید خانم درمنزل به آرایش و سر ولباس خودش توجه ندارد،شاید به شوهرش اظهار محبت نمی‏کند،شایدغذای لذیذ و دلخواه برایش تهیه نمی‏کند،شاید قدردانی و سپاسگزاری‏نمی‏کند.
این قبیل عیبهاست که مرد را نسبت‏به خانه و زندگی بی‏علاقه‏می‏کند به طوری که برایفراموش کردن عقده‏های روحی خویش دنبال‏ولگردی و سرگرمیهای ناروا می‏رود.در صورتلزوم می‏تواند از خود مردتحقیق کند و عقده‏های روحی او را دریابد.
اگر زن عیوب خویش را برطرف ساخت و خانه را به صورت‏دلخواه شوهرش در آورد می‏تواندبه موفقیت‏خودش امیدوار باشد،در آن‏صورت مرد کم کم به خانه و زندگی علاقه پیدا می‏کندو خواه ناخواه‏مجذوب خوش اخلاقی و مهربانیهای همسرش قرار می‏گیرد و از مراکزفساددور می‏گردد.
دومین وظیفه‏اش اینست که تا می‏تواند نسبت‏به شوهرش اظهارمحبت کند،با نرمی وملایمت پند و اندرزش دهد،با مهربانی و دلسوزی‏نتیجه معاشرتهایش را تشریح کند،حتیالتماس و گریه و زاری کند،بگوید:از صمیم قلب ترا دوست دارم،به وجود شوهری مثل توافتخارمی‏کنم،وجود ترا بر همه چیز ترجیح می‏دهم،تا پای جان به فداکاری وهمکاری حاضرم،فقط یک غصه در دل دارم که چرا مرد به این خوبی درفلان مجلس فساد شرکت می‏کند یا بافلان کس رفت و آمد دارد یا به فلان‏عمل بد عادت کرده است،این قبیل اعمال برای شخصیمثل شما زیبنده‏نیست،خواهشمندم دست از این عمل برداری،آنقدر التماس و اصرار کند تادل مرد را مسخر گرداند.
ممکن است مرد به اخلاق و عادات زشت‏خو گرفته باشد و بزودی‏تحت تاثیر قرار نگیرد لیکندر هر حال زن نباید مایوس شود،باید بردباری‏و استقامت‏بیشتری به خرج دهد،و با تصمیمقاطع در تعقیب هدف کوشش ‏نماید.
زن قدرت و نفوذ عجیبی دارد،در هر موضوعی تصمیم بگیرد پیروزمی‏شود،به هر طرفبخواهد شوهرش را می‏برد،اگر تصمیم بگیردشوهرش را از وادی انحراف نجات دهد حداقلصدی هشتاد شانس‏موفقیت دارد،اما به شرط اینکه عاقل و با تدبیر و کاردان باشد.
به هر حال،تا می‏تواند نباید به تندی و خشونت و قهر و دعوامتوسل شود،مگر اینکه نرمی وملایمت را بی‏نتیجه بداند،در صورتی که‏چاره‏ای نباشد می‏تواند به هر طریقی که امیدموفقیت دارد،حتی قهر ودعوا متوسل شود،لیکن باز هم مهربانی و دلسوزی را از دست ندهد،حتی‏تندی و خشونتش از روی دلسوزی باشد نه به عنوان انتقام و کینه جویی.
آری نگهداری و مراقبت از مرد یک نوع شوهرداری است وشوهرداری وظیفه زن است،چونکار مهم و دشواری بوده رسول خداصلی الله علیه و آله آن را در ردیف جهاد قرار داده فرمود:

جهاد زن اینست که خوب شوهرداری کند (۱) .

پی‏نوشتها:
1-بحار جلد ۱۰۳ ص ۲۴۷

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید