در ارتش یا شهربانی یا ژاندارمری انجام وظیفه میکند،فرهنگی است،تاجر یا پیشهور یاکارگری است که باید در غربت زندگی کند،این قبیلافراد ناچارند برای همیشه یا به طورموقت در غربت زندگی کنند،مردناچار است دوری از وطن را تحمل کند لیکن این موضوع بامذاق بعض خانمها جور نمیآید،زیرا دوست دارند نزد پدر و مادر و خویشان ودوستانشانباشند.با در و دیوار و کوچههای محل تولدشان مانوس شدهاند.بدینجهت تاب و تحمل دوریرا ندارند،به شوهرشان ایراد و بهانه میگیرند،نق نق میکنند:تا کی در غربت زندگی کنم؟تاکی به فراق پدر و مادر مبتلاباشم؟دوست و آشنا ندارم،این چه جایی است مرا آوردهای؟دیگرنمیتوانم اینجا بمانم هر فکری داری بکن.
این عزیزان بیجهتبا این قبیل حرفها اعصاب شوهرشان راناراحت مینمایند،آن قدر کوتاهفکرند که شهر یا قریه محل تولدشان رابهترین نقطهای میپندارند که در آن میتوان زندگیکرد،گمان میکنند:تنهادر همانجا میتوان خوش بود و بس.
بشر به سطح وسیع زمین اکتفا نکرده به کرات آسمانی قدممیگذارد،اما این خانم تنگ نظرحاضر نیست چند فرسخ دورتر از محلتولدش زندگی کند،میگوید:چرا دوستانم را رها کنم وبروم در غربت تنهازندگی کنم؟گویا این خانم آنقدر برای خودش شخصیت قائل نیستکهبتواند در غربت نیز دوستان و آشنایان با وفا و صمیمی تهیه کند.
خانم محترم،دانا و بلند همت و فداکار باش،تنها به فکر خودتنباش،شغل مخصوص شوهرتایجاب کرده که در غیر وطن زندگی کند،مستخدم دولت است مگر میتواند به محلماموریتش نرود؟!تاجر یا کاسبیا کارگری است که در غربتبهتر میتواند کسب و کار کند،چرامزاحمش میشوی و نمیگذاری پیشرفت کند؟تو که میدانی شوهرت ناچاراست در خارجوطن زندگی کند چرا با ایراد و بهانههای بیفائده اسبابناراحتی و کدورتش را فراهممیسازی؟وقتی دیدی شغلش ایجاب میکند که به شهر یا ده یا کشور دیگری منتقل شود فورااظهار موافقت کن،اثاثمنزل را جمع و جور کرده ببندید و در ماشین بگذارید و با صفا ورفاقتبهمحل جدید بروید،خودت را اهل همانجا حساب کن و با دلگرمی وبشاشت طرحزندگی نوین را بریز،وضع خودت را با اوضاع و شرائطمحیط موافق ساز،با زنهای پاکدامن وخوش اخلاق طرح دوستی و الفتبریز لیکن چون تازه وارد هستی و به اخلاق و روحیاتاهالی آنجا کاملاآشنا نیستی در انتخاب دوستان تازه احتیاط کن و در این باره حتماباشوهرت مشورت کن،خودت را یک فرد غریب حساب نکن،بلکه سعیکن با محیط تازه وساکنان آنجا مانوس شوی.
هر مکانی امتیازات ویژهای دارد،میتوانی با تماشای مناظر طبیعییا بناهای دیدنی آنجا رفعخستگی کنی،با اظهار مهر و محبت کانونخانوادگی را گرم و با صفا کن،شوهرت را دلداریبده.به کسب و کارتشویقش کن،وقتی با محیط آشنا شدی خواهی دید که برای زندگیهیچعیبی ندارد بلکه شاید از محل تولدت بهتر باشد،در بین دوستان تازه،افرادی را پیدامیکنی که از دوستان سابق بلکه پدر و مادر و خویشانتمهربانتر و دلسوزتر خواهند بود.
اگر در قریه یا دهی اقامت نمودهاید که اسباب و تجملات زندگیشهری را ندارد خودت را ازقید آنها آزاد کن،با زندگی بیآلایش و طبیعیآنجا انس بگیر،خوبیها و مزایای آن گونه زیستنرا در نظر بگیر،گر چهبرق و کولر و پنکه و یخچال ندارد لیکن آب و هوای سالم وغذاهایبیتقلب دارد که در شرها کمتر پیدا میشود،خیابان اسفالت و تاکسیندارد لیکن ازسر و صدا و دود ماشینها و کارخانجات نیز در امان هستی. قدری در زندگی هموطنان وهمکیشانت تامل کن،ببین چگونه درخانههای محقر و خشت و گلی،با کمال مهر و صفا وخوشی زندگیمیکنند،و به اسباب و لوازم شهری و کاخهای زیبا اصلا اعتنا ندارند،درحوائجضروری و محرومیتهای آنها بیندیش و اگر میتوانی خدمتی انجامدهی دریغ مدار.به شوهرتنیز سفارش کن برای رفاه و آسایش آنهاکوشش کند.
اگر عاقل و دانا باشی و به وظیفهات عمل کنی میتوانی با کمالآسایش و راحتی خاطر،درغربت زندگی کنی و به پیشرفت و ترقیشوهرت کمک نمایی،در آنصورت یک بانوی شریفشوهردار و یکخانم فداکار معرفی میشوی،نزد مردم و شوهرت عزیز و محترم خواهیبود وبدینوسیله رضایتخدا را نیز فراهم خواهی نمود. اگر در خانه کار میکند…
اگر شغل مرد در خارج منزل باشد همسرش در غیاب او آزادیدارد،لیکن اگر در منزل کارکند همسرش مقید خواهد شد،ممکن استشاعر یا نویسنده یا نقاش یا دانشمند اهل مطالعهباشد،این قبیل افرادمعمولا محل کارشان منزل است،ناچارند همیشه یا اکثر اوقات درمنزلاشتغال داشته باشند،و از همین جهت زندگی آنها با سایرین تفاوت خواهدکرد،اتفاقاکارشان یک کار فکری و ذوقی است که احتیاج شدیدی بهمحیط آرام و بیسر و صدا دارد،یکساعت کار با حواس جمع بر چندینساعت کار در محیط شلوغ و پر سر و صدا برتری دارد.
در اینجا مشکل بزرگی پیدا میشود،از یک طرف مرد به محیط آرام و بیسر و صدا احتیاجدارد از طرف دیگر خانم میخواهد در خانهآزادانه زندگی کند.
اگر زن بتواند امور خانهداری را طوری انجام دهد که با اشتغالاتفکری شوهرش مزاحمنباشد کار ارزندهای انجام داده حقا خانم شوهردارو شایستهای خواهد بود،زیرا تهیه یکمحیط آرام کار آسانی نیستمخصوصا برای افراد بچهدار،فداکاری و تدبیر لازم دارد،گر چهدشواراست لیکن برای ترقی و موفقیت مرد ضرورت دارد.
زن اگر همکاری داشته باشد میتواند شوهرش را به صورت یکمرد آبرومند و مفیدی درآورد که هم به اجتماع خدمت کند و هم اسبابافتخار او باشد.
این خانم باید توجه داشته باشد که گر چه شوهرش دائما یا اکثراوقات در خانه است لیکنبیکار نیست،نباید انتظار داشته باشد زنگدرب خانه را جواب دهد،بچهداری کند،گاهیسری به آشپزخانه بزند،درکارهای خانه کمک کند،با بچههای شیطون دعوا کند،موقعی کهمردمشغول کار استباید او را ندیده گرفت و فرض کرد اصلا در خانه نیست.
خانم محترم،وقتی شوهرت میخواهد به اتاق کار برود اسباب ولوازم مورد احتیاجش را ازقبیل کتاب،قلم،کاغذ،دفتر،مداد،مدادتراش،سیگار،کبریت،زیر سیگاری همه را نزدش حاضرکن که برای پیدا کردنآنها معطل نشود،اگر به بخاری یا پنکه احتیاج دارد آماده کن،آنگاهکهاسباب و لوازم کارش کاملا آماده شد از اتاق بیرون برو و او را به حالخود بگذار،در اطرافاتاقش آهسته راه برو بلند بلند حرف نزن،مواظبباش بچهها سر و صدا نکنند،به آنها بفهمانکه اکنون موقع بازی شما نیست زیرا پدر در اتاق مشغول کار است و از سر و صدای شماناراحتمیشود،بازی را بگذارید برای ساعتهای بیکاری او،در موقع کار راجع بهامور زندگیصحبت نکن زیرا رشته افکارش قطع میشود و تا بخواهددوباره حواسش را جمع کند بیکارمیماند،در راه رفتن از کفشهایبیصدا استفاده کن،صدای زنگ درب را کوتاه کن که مزاحماو نشود،جواب تلفن را بده و اگر کسی با او کار داشتبگو:مشغول کار است اگرممکن است درفلان ساعت تلفن بفرمایید،برنامه رفت و آمد و مهمانداریرا به ساعتهای استراحت او بینداز،از دوستان و خویشانت که قصد دیداردارند عذرخواهی نموده بگو:چون سر و صدای ما ممکناستبااشتغالات آقا مزاحمت داشته باشد خواهشمندم فلان وقت تشریف بیاورید،آنها هم اگردوستان شما باشند از این پیشنهاد رنجیده خاطر نخواهند شدبلکه به کاردانی و شوهرداریشما تحسین خواهند کرد،در عین حال که بهامور خانهداری مشغول هستی مراقب شوهرتنیز باش،اگر چیزی طلبکرد فورا حاضر کن و از اتاق خارج شو.
شاید خانمها اینگونه زندگی را غیر ممکن شمرده در دل خویشبگویند:مگر برای یک زنامکان دارد که کارهای دشوار خانهداری راانجام دهد در عین حال به شوهرش رسیدگی کندو خانه را به صورتیدر آورد که کوچکترین مزاحمتی برای او پیدا نشود؟!البته تصدیق دارمکهاینگونه زندگی چون یک برنامه غیر عادی است تا حدودی دشوار به نظرمیرسد لیکن اگربه ارزش و اهمیت کارشان واقف باشند و تصمیم بگیرندکوشش و فداکاری کنند با کاردانی وتدبیر میتوانند مشکل را حل کنند.
مراتب لیاقت و شایستگی زن در اینگونه موارد ظاهر میشود،و الا اداره یک زندگی عادی ازهمه کس ساخته است.
خانم محترم،نوشتن یک کتاب ارزنده علمی یا تهیه یک مقالهجالب و سودمند یا سرودناشعار نغز و دلپذیر یا تهیه یک تابلوی نقاشیگرانقدر،یا حل مشکلات علمی کار آسانی نیست،لیکن با همکاری و ازخود گذشتگی تو امکان پذیر میگردد
آیا حاضر نیستی در این باره فداکاری کنی و با مختصر تغییری درطرز زندگی معمولی مردم،شوهرت را که از هر جهت لیاقت دارد بهصورت یک مرد دانشمند ارزندهای در آوری که عمومملت از خدماتشاستفاده کنند،تو نیز از منافع مادی و آبروی اجتماعی او بهرهمند گردی؟
به ترقی شوهرت کمک کن
بشر بالذات قابلیت ترقی دارد،عشق به کمال در نهادش نهفته وبرای تکامل آفریده شده است،هر کس،در هر مقام و با هر شرائط و در هرسنی باشد،میتواند به ترقیات خویش ادامه دادهکاملتر گردد،انسان کهبرای هر گونه کمالی آماده است نباید هیچگاه به موجودیتخویشقناعتنموده هدف آفرینش را از دستبدهد،تا زنده استباید بکوشد تا کامل وکاملتر گردد.
هر انسانی خواهان ترقی است لیکن همه کس موفق نمیگردد.
همتبلند و کوشش فراوان لازم دارد،باید زمینه کار را فراهم ساخت وموانع را بر طرف نمودآنگاه کوشید تا به مقصد رسید،شخصیت مرد تاحدود زیادی به خواستههای همسرشبستگی دارد،زن میتواند به پیشرفتو ترقی شوهرش کمک نموده او را در مسیر ترقی قراردهد چنانکه میتواند مانع ترقیاتش واقع گردد،هر چه بخواهد بدون شک همان است.
خانم محترم،در حدود شرائط و امکاناتی که برایتان موجود است،شخصیتبزرگتر و عالیتریرا برای شوهرت در نظر بگیر و برای رسیدنبه آن تشویقش کن،اگر میل دارد به تحصیلاتخویش ادامه دهد یا به وسیلهمطالعه و خواندن کتاب به معلوماتش بیفزاید نه تنها مخالفتنکن بلکهتشویق و تحسینش کن،برنامه زندگی را طوری مرتب کن که با کارهای اومنافاتنداشته باشد،سعی کن اسباب آسایش و راحتی او را فراهم سازیتا با فکر آزاد به ترقیاتخویش ادامه دهد.
اگر سواد ندارد با خواهش و تمنا وادارش کن در کلاسهای شبانهیا در خارج مدرسه بهتحصیلات خویش ادامه دهد،اگر تحصیل کرده استتشویقش کن رشته علمی خودش راتعقیب کند،به وسیله مطالعه و خواندنکتابهای مربوط به آن فن به معلومات خویش بیفزاید،اگر طبیب استوادارش کن در هر روز مقداری از اوقاتش را به خواندن مجلات وکتابهایپزشکی اختصاص بدهد،اگر دبیر یا آموزگار یا قاضی یا استاد یامهندس است از وی بخواهاوقات فراغتخویش را بخواندن کتابهایمربوط به فن خودش یا کتابهای علمی و اخلاقی وتاریخی بگذراند،و بهطور خلاصه شوهر شما هر کس و در هر مقامی باشد،حتی کارگر وکاسب،برای ترقی و تکامل آمادگی دارد.
نگذارید از مسیری که دستگاه آفرینش برایش پیشبینی کردهمنحرف شود و از مطالعه وتکامل دستبردارد،به تحقیقات علمی وخواندن کتاب عادتش بدهید،نگذارید شخصیت او دریک حد معینمتوقف بماند. اگر فرصت تهیه کتاب را ندارد شما میتوانید با مشورت او وسایردوستان این کار را بر عهده بگیرید،کتابهای سودمند علمی و اخلاقی وتاریخی و دینی وبهداشتی و اقتصادی و ادبی را که بر طبق صلاح وسلیقهاش باشد تهیه نموده در اختیارشبگذارید،و بخواندن تشویقشکنید،خودتان نیز کتاب و مجلههای سودمند را بخوانید.و درضمن خواندناگر به مطالبی برخورد کردید که برای شوهرتان نیز مفید است عین آنرایادداشت نموده در اختیارش قرار دهید.
این کار فوائد بیشماری در بر دارد:
اولا اگر مدتی بدین برنامه ادامه بدهد شخص دانشمند و فاضلیخواهد شد که خودش سربلند و تو به وجودش مفتخر خواهی شد.بهعلاوه،در رشته خودش یک نفر متخصص خواهدشد که هم خودشاستفاده میکند و هم منافع بیشماری به اجتماع میرساند.
ثانیا چون به ندای آفرینش لبیک گفته سرگرم مطالعه و تحقیقاست کمتر اتفاق میافتد کهبه ضعف اعصاب و بیماریهای روانی مبتلاگردد.
ثالثا چون در طریق ترقی قرار گرفته و به خواندن کتاب علاقهمندشود به خانه و زندگیدلبستگی پیدا میکند،دنبال ولگردی نمیرود،بهمراکز فساد و شبنشینیهای زیانبخشقدم نمیگذارد،به دام تبهکاران واعتیادات خطرناک گرفتار نمیشود.
مواظب باش منحرف نشود
مرد باید در کسب و کار و معاشرتها و رفت و آمدهایش آزادی عمل داشته باشد تا بتواند برطبق ذوق و سلیقه خویش کوشش و جدیت کند،اگرکسی بخواهد او را محدود و کنترل کندناراحتشده به شخصیتش لطمهوارد میشود،زن دانا و با هوش در کارهای عادی شوهرشدخالت نمیکندو در صدد نیست تمام اعمالش را تحت نظر بگیرد،زیرا میداند که سلبآزادیاز مرد و کنترل کارهایش نتیجه خوبی ندارد،بلکه ممکن استباعکس العمل شدید او مواجهشود.
مردان عاقل و با تجربه احتیاجی به مراقبت ندارند،زیرا عواقبامور را میسنجند،فکر نکردهدر کاری اقدام نمیکنند،فریب نمیخورند،میتوانند مصالح خویش را تشخیص دهند،دوستو دشمن را میشناسند،لیکن همه مردها چنین نیستند،در بین آنها افراد سادهلوح وزودباوری پیدامیشوند که ممکن است تحت تاثیر دیگران قرار بگیرند،فریبدشمناندوستنما را بخورند.
در بین مردم شیادانی پیدا میشوند که در کمین اینگونه افرادهستند،به صورت خیرخواهیدر دامشان میافکنند،بلکه طبع سرکشانسان و محیط فاسد و آلوده اجتماع برای انحرافافراد کفایت میکنند،بیچاره غافل وقتی به خود میآید که در دام فساد گرفتار شده،آنگاه کارازکار گذشته و فرار از دام کار دشواری است.
شما اگر نظری به اطراف خویشتن بیفکنید دهها از این افرادبیچاره و ساده را پیدا میکنیدکه بدون قصد در دام فساد و بدبختی گرفتارشدهاند،هیچیک از آنها نمیخواسته بدین بلاهاآلوده گردد،لیکن بدوناینکه توجه داشته باشد و عاقبت امر را بسنجد طعمه محیط فسادگشتهاست. از این رهگذر است که اینگونه مردها احتیاج به مراقبت دارند،اگریک فردخیرخواه و دانا اعمالشان را تحت نظر بگیرد به صلاح واقعی آنهااست.
بهترین کسی که میتواند این وظیفه سنگین را بر دوش بگیردهمسر اوست،یک بانوی دانا وبا تدبیر میتواند با رفتار خیرخواهانه وعاقلانهاش بزرگترین خدمت را نسبتبه شوهرشانجام دهد،اینگونهخانمها باید توجه داشته باشند که صلاح نیستبه طور رسمی درکارهایشوهرشان دخالت و امر و نهی کنند زیرا کمتر مردی پیدا میشود که حاضرباشدلتبلا اراده دیگری حتی همسرش واقع شود،بدین جهت کنترلشدید او ممکن است عکسالعمل نامطلوبی داشته باشد،لیکن اگر دانا وعاقل باشد میتواند به طور غیر رسمی و ازدورادور معاشرتها و رفت وآمدهای شوهرش را تحت نظر بگیرد.
اگر دید شوهرش دیرتر از معمول به خانه میآید یک مرتبه یا دومرتبه یا سه مرتبه را عادیبگیرد زیرا معمولا برای مردها کارهایی پیش آمدمیکند که ناچارند در مواقع فراغت دنبالآنها بروند،لیکن اگر تکرار شد واز حد متعارف گذشتباید در صدد تحقیق برآید،لیکن تحقیقموضوع همکار آسانی نیست،حوصله و کاردانی لازم دارد،باید از تندی و اعتراضاجتناب کند،در ضمن صحبتبا نرمی و مهربانی سئوال کند شما که دیرتراز معمول به منزل تشریفمیآورید کجا میروید؟با بردباری و زیرکی درمواقع مختلف آنقدر مطلب را تعقیب کند تاحقیقتبرایش روشن گردد،اگر فهمید اضافه کار دارد یا برای رفع گرفتاریهای مربوط به کسبوکارش کوشش میکند یا در جلسات علمی و دینی و اخلاقی شرکت مینماید مزاحمشنشود بگذارد آزادانه تلاش کند،اگر احساس کرد باافراد تازهای طرح دوستی ریخته کوششکند از احوال آنها با اطلاع شود،اگر دید با افراد صالح و خوش سابقه و خوش اخلاق رفاقت ورفت و آمدمیکند مزاحمش نشود بلکه تشکر کند که با چنین افرادی طرح دوستیریختهاست.
قدر این توفیق را بداند و وسائل پذیرائی را برایشان فراهم سازد،زیرا انسان به دوست و رفیقاحتیاج دارد و رفیق خوب نعمتبزرگیبشمار میرود،لیکن اگر متوجه شد که به مراکز فسادراه یافته یا با افرادفاسد معاشرت مینماید که ممکن است او را منحرف سازند،باید فورادرصدد جلوگیری بر آید.زن مسئولیتبزرگی پیدا میکند که انجام دادن آن،یک امر ضروریو حیاتی محسوب میشود،اگر اندکی سهل انگاری یابیاحتیاطی به عمل آورد ممکن استزندگی آنها از هم بپاشد.در یکچنین مواقعی است که مراتب کاردانی و هوش و تدبیر بانوانظاهرمیگردد،باید بردبار و عاقبت اندیش باشد،داد و فریاد و ناسازگاری و قهرو دعوا غالبانتیجه معکوس دارد.
در اینجا زن دو وظیفه دارد:
اولا باید در زندگی داخلی و رفتار و اخلاق خودش و اوضاععمومی منزلش بررسی کامل ودقیقی به عمل آورد،ببیند چه علتی باعثشده که شوهرش از خانه که محل آسایش و امن وامان و کانون گرم محبتاستبیزار شده و به مراکز فساد روی آورده است،مانند یک قاضیباانصاف علت قضیه را کشف کند آنگاه در صدد اصلاح بر آید،شایدبد اخلاقی و ستیزهجویی یاایراد و غر غر خانم علت قضیه باشد،شاید اوضاع خانهاش درهم و برهم است،شاید خانم درمنزل به آرایش و سر ولباس خودش توجه ندارد،شاید به شوهرش اظهار محبت نمیکند،شایدغذای لذیذ و دلخواه برایش تهیه نمیکند،شاید قدردانی و سپاسگزارینمیکند.
این قبیل عیبهاست که مرد را نسبتبه خانه و زندگی بیعلاقهمیکند به طوری که برایفراموش کردن عقدههای روحی خویش دنبالولگردی و سرگرمیهای ناروا میرود.در صورتلزوم میتواند از خود مردتحقیق کند و عقدههای روحی او را دریابد.
اگر زن عیوب خویش را برطرف ساخت و خانه را به صورتدلخواه شوهرش در آورد میتواندبه موفقیتخودش امیدوار باشد،در آنصورت مرد کم کم به خانه و زندگی علاقه پیدا میکندو خواه ناخواهمجذوب خوش اخلاقی و مهربانیهای همسرش قرار میگیرد و از مراکزفساددور میگردد.
دومین وظیفهاش اینست که تا میتواند نسبتبه شوهرش اظهارمحبت کند،با نرمی وملایمت پند و اندرزش دهد،با مهربانی و دلسوزینتیجه معاشرتهایش را تشریح کند،حتیالتماس و گریه و زاری کند،بگوید:از صمیم قلب ترا دوست دارم،به وجود شوهری مثل توافتخارمیکنم،وجود ترا بر همه چیز ترجیح میدهم،تا پای جان به فداکاری وهمکاری حاضرم،فقط یک غصه در دل دارم که چرا مرد به این خوبی درفلان مجلس فساد شرکت میکند یا بافلان کس رفت و آمد دارد یا به فلانعمل بد عادت کرده است،این قبیل اعمال برای شخصیمثل شما زیبندهنیست،خواهشمندم دست از این عمل برداری،آنقدر التماس و اصرار کند تادل مرد را مسخر گرداند.
ممکن است مرد به اخلاق و عادات زشتخو گرفته باشد و بزودیتحت تاثیر قرار نگیرد لیکندر هر حال زن نباید مایوس شود،باید بردباریو استقامتبیشتری به خرج دهد،و با تصمیمقاطع در تعقیب هدف کوشش نماید.
زن قدرت و نفوذ عجیبی دارد،در هر موضوعی تصمیم بگیرد پیروزمیشود،به هر طرفبخواهد شوهرش را میبرد،اگر تصمیم بگیردشوهرش را از وادی انحراف نجات دهد حداقلصدی هشتاد شانسموفقیت دارد،اما به شرط اینکه عاقل و با تدبیر و کاردان باشد.
به هر حال،تا میتواند نباید به تندی و خشونت و قهر و دعوامتوسل شود،مگر اینکه نرمی وملایمت را بینتیجه بداند،در صورتی کهچارهای نباشد میتواند به هر طریقی که امیدموفقیت دارد،حتی قهر ودعوا متوسل شود،لیکن باز هم مهربانی و دلسوزی را از دست ندهد،حتیتندی و خشونتش از روی دلسوزی باشد نه به عنوان انتقام و کینه جویی.
آری نگهداری و مراقبت از مرد یک نوع شوهرداری است وشوهرداری وظیفه زن است،چونکار مهم و دشواری بوده رسول خداصلی الله علیه و آله آن را در ردیف جهاد قرار داده فرمود:
جهاد زن اینست که خوب شوهرداری کند (۱) .
پینوشتها:
1-بحار جلد ۱۰۳ ص ۲۴۷