دسته بندی :بهمن ۱۹, ۱۳۹۳

مقاله

اصطلاحات جنگ 7

اصطلاحات جنگ ۷

توپ دستی سلاح ‌ام یک اصطلاح پیشمرگان کرد است و حکایت از لگدزدن این سلاح هنگام تیراندازی است. منبع: کتاب اصطلاحات جلد ۱ صفحهٔ ۶۱ ترکش طلایی به ترکش‌های ریز و ناز و دوست‌داشتنی که بدون رنج و زحمت بود گفته می‌شد. منبع: کتاب اصطلاحات جلد ۱ صفحهٔ ۵۹ تنبلیغات

اصطلاحات جنگ 8

اصطلاحات جنگ ۸

 بسم الله ریا بفرما نمک میل کن با غذا. بیا با نمک شروع کن به خوردن طعام. کنایه‌ از احتمال ریا شدن یا ریا کردن است. با این عمل مستحب در آداب غذا خوردن و در حقیقت نوعی تأکید غیر مستقیم بر انجام امور مستحب و ممدوح بود و روشی

اصطلاحات جنگ 1

اصطلاحات جنگ ۱

خال هندی جای تیر سلاح سیمینوف و تفنگ قناصه بر پیشانی را به خال هندی تعبیر می‌کردند و این نوع شهادت را زیبا تلقی کرده و آن را به فال نیک می‌گرفتند. خمپارهٔ ۶۰ کسی که سرزده و ناگهانی وارد سنگر یا چادر می‌شد و در چشم به هم زدنی

اصطلاحات جنگ 3

اصطلاحات جنگ ۳

پشه زده مجروح شده، نوعی تحقیر دشمن بود یا به چیزی نگرفتن زخم و جراحتی که تفنگ و توپ و تانک او به بار می‌آورد، هر چند کاری و مردافکن!  پیاز مداح گردان، البته به مزاح، اشاره‌ای بود به بعضی از مداحان که کارشان درآوردن اشک نیروها بود و برای

اصطلاحات جنگ 2

اصطلاحات جنگ ۲

آش خرگوشی آش و خوراک. غذایی که در آن از هویج زیاد استفاده می‌شد، معمولاً هویج‌ها را درشت درشت و در کنار سیب زمینی و لوبیا در آن خرد کرده بودند و آدم را به یاد غذای خرگوش‌ها می‌انداخت. منبع :کتاب اصطلاحات جلد ۲ صفحه ی ۱۷ اصلاح دامادی اصلاح سر

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید