دسته بندی :اردیبهشت ۲۱, ۱۴۰۲

مقاله

بی‌حساب

روشنای آفتاب پاشید روی صورت‌ آفتاب‌سوخته‌اش و برق چشم‌هایش شد طنین آوای گندمزار. با پیچ‌وتاب نسیم، لبخند را روی لب‌هایش دواند. دست‌هایش را به نشانه شکر دیدن یک روز دیگر خدا بالا آورد. دلش خوش بود که قرار است باز تیرگی فقری را فراری دهد و دلی را رنگ گندمزار

نه به کلاه‌کاسکت اجباری

باسمه‌تعالی رؤسای همیشه عزیز سه قوه نمایندگان محترم مجلس استانداران محترم همه استان‌ها روزنامه‌نگاران و نویسندگان   سلام‌علیکم با احترام،‌ شعار همیشگی خیلی‌ها و شما بزرگواران، حمایت از مستضعفین و اقشار ضعیف بوده است؛ اقشاری که گاهی خرید یک دوچرخه برای فرزندانشان، اموات پدر خانواده را جلوی چشمشان آورده است؛

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
به بالا بروید