این بحث دامنه دارو دارای گفتنی های زیاد است که در پائین بطور خلاصه و فشرده به عرض می رسد.
خیلی روشن – می توان ثابت کرد که جهان (ازجمله زمان) آغازی داشته است. و چیزی که آغاز دارد بی علت نیست. درنتیجه جهان نیاز به علت دارد و خدا متعال علت آن است و همیشه وجود داشته و نیازی به علت ندارد.
پس خدا – بعنوان خالق زمان و خارج زمان و بالاتر از زمان بوده و هست و خواهد بود.
کافر- از آنجا که به وجود امری ماورای طبیعی بنام خدا اعتقادی ندارد از این رو نمی توان با دلایل نقلی با او به گفتگو نشست. لذا در گفتگو با او باید از دلایل عقلی و نیز دلایلی متقن ومتین که در پرتو آن حجاب غفلت و بی توجهی از چهره عقل او زدوده گردد و به امر غیر مادی و ماورای طبیعی اعتراف نماید.
در کنار دلایل عقلی استفاده از دلایل تجربی نیز بسیار کارساز خواهد بود چراکه، ذهن او با عالم مادی عجین گشته است و چه بسا جدا سازی او از عالم مادی و معرفی عالم غیر مادی بدون بهره گیری از موارد بدیهی مادی کاری بسیار دشوار باشد. از این رو، در کنار استفاده از دلایل عقلی طرح دلایل تجربی نیز ضروری می نماید.
خدا کیست و چه دلیلی می توان برای اثبات وجود خداوند آورد؟
مفهوم واژه خدا از عمومی ترین و ساده ترین مفاهیمی است که همه انسانها حتی کسانی که منکر وجود خدا هستند، نیز آن را درک می کنند. هر چند شناخت کنه و حقیقت ذات خدای تبارک و تعالی برای انسان غیر ممکن است ولی از راههای بسیار زیادی می توان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود.
البته وجود خداوند بیشتر شناختنی است تا اثبات کردنی، زیرا منظور از خداوند، متن هستی و حقیقت وجود است و ما در اصل هستی و حقیقت وجود شک نداریم تا بخواهیم آن را اثبات کنیم. به یقین می دانیم که جهان هستی هست، ما هستیم و هستی هست. با درک ذات هستی، به وجود خداوند اعتراف کرده ایم، ولی باید ببینیم این هستی دارای چه خصوصیات و ویژگی هایی است (اسما و صفات) و رابطه مخلوقات با ذات وجود چیست.
پس خداوند تبارک و تعالی، وجود مطلق و کمال مطلق است که هیچ گونه عیب و نقصی در آن نیست. خدا وجود بی همتایی است که توانایی انجام هر کاری را دارد و به همه اشیاء در تمام حالات و زمانها آگاه است، خدا شنوا و بیناست، دارای اراده و اختیار است، خداوند زنده و خالق همه چیز و سرچشمه تمام خیرات و خوبیهاست، و همه موجودات (مخلوقات) را دوست دارد و نسبت به آنها مهربان است.
هر چند حقیقت ذات خدا قابل شناخت کامل نیست ولی از راههای بسیار زیادی می توان یقین به وجود خداوند تبارک و تعالی پیدا نمود که در یک دسته بندی کلی به چند استدلال نمونه توجه نمائید.
۱ – برهان علیت
در جهان سلسله ای از روابط علت و معلولی وجود دارد و چون دور و تسلسل محال است باید این سلسله به علت العلل ختم شود.
۲ – برهان امکان و وجوب
برهان امکان و وجوب از استوارترین برهان های اثبات وجود خدا است و در میان فلاسفهٔ اسلامی جایگاه بلندی دارد. خلاصه برهان به تقریر طوسی: «اگر موجود (که در تحقق آن شک نیست) واجب الوجود بالذات باشد، مطلوب ما ثابت است، و اگر چنین نباشد، مستلزم وجود واجب بالذات است، تا دور و تسلسل لازم نیاید. »
[(به عربی: «الموجود إن کان واجباً فهو المطلوب؛ وإلا إستلزمه دفعاً للدور والتسلسل»).
در حدیثی از امام ششم شیعیان با این تقریر آمده:
چیزی که نبود، و موجود شده است، یا خودش خود را موجود کرده، یا غیر او. اگر خودش خود را موجود کرده باشد، یا در هنگامی که موجود بوده سبب وجود خود شده است، یا هنگامی که نبوده. در صورت اول، وجود بخشیدن به موجود، محال است؛ و در صورت دوم باید معدوم، علت وجود شود، و آن هم محال است؛ و اگر غیر او، او را به وجود آورده، اگر غیر آن مانند آن چیز نبوده و موجود شده، حکم او حکم همان چیز است. [حسین وحید خراسانی: آشنایی با اصول دین-۱۳۸۶- صفحهٔ ۲۱
و با اثبات محال بودن تسلسل علل، سلسله باید به واجب الوجودی ختم شود که از واجب الوجود بودن آن سایر صفات اثبات خواهد شد.
۳- راه حسی و تجربی یا برهان نظم
– تجربی نامیدن این راه به معنای استقلال آن از هر گونه استدلال عقلی نیست، بلکه ناظر به این واقعیت است که یکی از مقدمات اساسی آن بر مشاهده تجربی پدیده های طبیعی استوارمی گردد
در عالم نظمی وجود دارد که کوچکترین خللی به آن، منجر به نابودی آن می شود. چه چیزی باعث شکافته شدن دانه می شود؟ ۳ – راه برون(برهان نظم).
قبل از توضیح بیشتر بهتر است ببینیم “نظم” یعنی چه؟
دقت کنید: منظور از نظم، وجود هماهنگی یک مجموعه، برای رسیدن به هدف دلخواهشان است.
مثال: تصور کنید شما از طرف سازمانی به کشوری اعزام می شوید؛ صبح زود خودرویی برای بردن شما به فرودگاه می آید، راننده برای شما بلیطی به همراه دارد هواپیما آماده پرواز است و شما به راحتی به مقصد می رسید و. . . اگر از شما بپرسند اوضاع چگونه بود می گویید همه چیز منظم بود و من توانستم به خوبی مأموریتم را انجام بدهم و باز گردم.
نظم در عالم هم، یعنی همه چیز از قبل مرتب و هماهنگ شده است تا انسان ها و سایر موجودات بتوانند مأموریت خویش را انجام دهند و بازگردند! به بیان دیگر یعنی پیش بینی های لازم برای هدفی که موجودات برای آن خلق شده اند؛ در عالم وجود دارد.
پس – ساده ترین راه اثبات وجود خداوند، استفاده از راه دلیل (برهان) نظم است؛ این دلیل می گوید: عالم دارای نظمی بسیار عمیق و گسترده است و هر چیزی که دارای چنین نظمی باشد نیاز به ناظمی دانا دارد. پس عالم هم نیاز به یک نظم دهنده دانا دارد و نمی تواند تصادفی به وجود آمده باشد.
وقتی ما در بدن خود دقّت می کنیم می بینیم هر چیز برای هدفی معین آفریده شده است، حتّی گودی کف پای انسان برای کاری ساخته شده است و در همه اجزای بدن نظم و دقّت و هدف وجود دارد، حال چطور ممکن است این همه نظم و محاسبه بی هدف بوده، خالقی نداشته و برای کاری و هدفی ساخته نشده باشد؟!
روشن است هرچه این نظم پیچیده تر و بیشتر باشد ناظم آن هم دارای علم و قدرت بیشتری خواهد بود.
قرآن در آیات بسیاری به ما سفارش می کند که درباره جهان خلقت بیندیشیم تا به وجود خدا بیشتر پی ببریم و خدا را بهتر بشناسیم تا علاقه مان نسبت به او بیشتر شود، مانند آیه ای که می فرماید: «در خلقت زمین و آسمان و به وجود آمدن شب و روز بیندیشید و در این که می بینید کشتی ها (با این عظمت و سنگینی) در روی آب ها به حرکت در می آیند و این که خداوند از آسمان باران را فرود می آورد و زمین مرده را زنده می کند و حیوانات زیادی در زمین خلق نموده است فکر کنید، همه اینها نشانه وجود خداوند است. [ بقره/ ۱۶۴- اگر عقل را به کار اندازیم و چشم دل را باز کنیم به وجود خداوند پی می بریم و عظمت او را بهتر درک می کنیم و از نعمت های فراوان و بی شماری که به ما داده است خشنود شده و شکرگذار او می شویم.
۴ – راه درون(فطرت)
راه دیگر برای شناخت خداوند راه فطرت است. انسان وقتی به قلب و دلِ خود مراجعه می کند می بیند که نمی تواند وجود خدا را انکار کند و خواهی نخواهی خدا را باور دارد و دلش به وجود او گواهی می دهد، مانند آن شخص کافری که از امام صادق علیه السلام سؤال کرد: خدا را چگونه باور کنم؟ امام علیه السلام در جواب فرمود: آیا تا به حال سوار کشتی شده ای؟ مرد گفت: آری. امام فرمودند: آیا شده است که کشتی دچار طوفان شود و در حال غرق شدن باشد؟ عرض کرد آری. امام علیه السلام فرمود: در آن لحظه که دستت از همه جا کوتاه بود چه حالی داشتی؟ گفت: در ته دلم احساس می کردم که یک قدرتی هست که بالاتر از هر قدرتی است و یک کسی هست که بتواند دستم را بگیرد و مرا نجات دهد و در دلم به آن نیرو امید داشتم. امام علیه السلام فرمود: همان قدرت و نیرویی که در دلت به آن امید داشتی که می تواند همه کار بکند خداوند است. قرآن نیز به گونه ای زیبا همین حقیقت را به تصویر می کشد: «هنگامی که سوار بر کشتی شوند، خدا را با اخلاص می خوانند (و غیر او را فراموش می کنند)؛ امّا هنگامی که خدا آنان را به خشکی رساند و نجات داد، باز مشرک می شوند. [- عنکبوت/ ۶۵-
آسان ترین و بهترین راه شناخت وجود خدا، راه دل یا برهان فطرت است. یعنی در درون اعماق روح انسانی، شناخت، گرایش و عشق به خداوند نهفته است. همیشه یک نقطه نورانی و یک جاذبه نیرومند در درون قلب انسان وجود دارد که خط ارتباطی او با جهان ماوراء طبیعت و نزدیکترین راه به سوی خداست. [تلخیص از تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۳۴۱ و ۳۴۲-
• هر چند شناخت خدا و گرایش به سوی او و نور توحید در درون جان همه انسانها نهفته است ولی آداب و رسوم خرافی، تربیتهای غلط، تلقینهای سوء، غفلت و غرور، مخصوصاً به هنگام سلامت و وفور نعمت، پرده هایی بر آن می افکند، ولی هنگامی که طوفان حوادث از هر سوی وزیدن گرفته و گرداب مشکلات در برابر انسان نمایان گردد. انسان دست خود را از همه اسباب ظاهری کوتاه می بیند و از همه جا نا امید می شود، در این هنگام است که پرده ها کنار می روند و آن نقطه نورانی دل آشکار می شود و هر گونه فکر شرک آلود در مورد خدا را از دل زدوده و در کوره این حوادث از هر ناخالصی خالص می گردد[ تفسیر نمونه، ج ۱۶، ص ۸ ۴۱ – ۴۲۲ و ۴۲۳-.
و انسان بی اختیار به سوی عالم ماورا طبیعت می رود.
به همین دلیل آیات متعددی از قرآن کریم از این طریق، نعمت فطرت خدا جویی را یادآوری مینمایند. [ مانند آیه ۶۵ عنکبوت و ۳۰ روم، و ۱۲ و ۲۲ و ۲۳ یونس، ۶۷ اسراء، ۸ و ۴۹ زمر.
پیشوایان بزرگ اسلام نیز کسانی را که در مساله خداشناسی سخت در تردید فرو می رفتند از همین طریق ارشاد می نمودند برای نمونه به این قطعه تاریخی توجه نمائید:
مرد سرگردانی که در امر خداشناسی گرفتار شک و تردید شده بود، خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد:
« ای فرزند رسول خدا(ص) مرا راهنمایی کن به این که خدا کیست! زیرا وسوسه گران مرا حیران ساخته اند، امام فرمودند: ای بنده خدا! آیا هرگز سوار بر کشتی شده ای؟ عرض کرد آری، فرمود:
هرگز کشتی تو در آنجایی که هیچ کشتی دیگری برای نجات تو نبوده، و قدرت بر شناگری نداشته ای، شکسته است؟ عرض کرد: آری، فرمود: در آن حالت آیا قلب تو به این امر تعلق گرفت که موجودی هست که می تواند تو را از آن مهلکه نجات دهد؟ عرض کرد آری. امام صادق علیه السلام فرمود: او خداوندی است که قادر بر نجات است در آنجا که هیچ نجات دهنده و فریاد رسی نیست.
نتیجه این که هر انسانی از راه دل و فطرت خود به وجود خداوند قادر، عالم، خالق حی و مهربان و. . . معرفت و شناخت و گرایش دارد و اگر هم در اثر عواملی از وجود خدا غافل باشد، نمی تواند انکار کند در دوران زندگی اش حادثه ای رخ نداده است که دست او را از همه جا کوتاه ننموده، و او را متوجه وجود خدا نکرده باشد. [ بحار الانوار، ج ۳، ص ۴۱-
این چهارراه ساسی رای اثبات وجود خدا ذکر شده است –