تاثیر مذهب بر سلامت روان
چرا برخی از مردم دارای اعتقادات عمیقا مذهبی هستند، در حالی که عده ای دیگر هیچ اعتقادی به خدا ندارند و هیچ گاه در مراسم مذهبی شرکت نمی کنند؟ به چه دلیل، بعضی از معتقدان دارای تجارب هیجانی مذهبی سطح بالایی اند، در حالی که برخی دیگر مذهب را به عنوان یک «عادت ملال آور» تلقّی می کنند؟ چرا عده ای از مردم با کمک گرفتن از عقاید مذهبی شان تسلّی می یابند و مورد حمایت قرار می گیرند، در حالی که عده ای دیگر در احساس گناه و خود سرزنشگری شدید فرو رفته اند؟ مذهب چه نقشی در سلامت روان، روان درمانگری، پالایش ارزش ها و رفتار افراد ایفا می کند؟
این ها برخی از موضوعات جالب برای روان شناسانی هستند که درباره مذهب مطالعه می کنند. با آن که بسیاری تلاش کرده اند «روان شناسی دین» را تعریف کنند، اما شاید تعریف روبرت اچ. تاولس استاد دانشگاه کمبریج، بهتر از بقیه تعاریف ارائه شده باشد. او در کتاب مقدّمه ای بر روان شناسی دین می نویسد: «مطالعه روان شناختی مذهب در جست وجوی آن است که با به کار بردن اصول روان شناختی به دست آمده از مطالعه رفتار غیرمرتبط با مذهب، رفتار مذهبی را بشناسد.» در این رشته، روش های روان شناختی نه تنها به منظور مطالعه رفتار مذهبی، بلکه همچنین برای مطالعه نگرش ها، ارزش ها و تجارب افرادی که به وجود و تأثیر خدا یا دیگر نیروهای معنوی معتقدند، مورد استفاده قرار می گیرد.
هرچند روان شناسی دین در بعضی مواقع، پدیده های فراروان شناخت را مورد بررسی قرار می دهد، با این حال، روان شناسی دین بیشتر بر اشکال سنّتی تأکید می کند.
هرچند روان شناسی دین در بعضی مواقع، پدیده های فراروان شناخت را مورد بررسی قرار می دهد، با این حال، روان شناسی دین بیشتر بر اَشکال سنّتی تر تجربه دینی، مانند دعا، روی آوردن به دین، تجارب عرفانی، عبادت و شرکت در انجمن ها و مراسم مذهبی، تأکید می کند.
مذهب و بهزیستی روانی
مطالعات آزمایشی انجام شده به منظور تعیین نوع بهزیستی روانی در طول حیات هر فرد، پیوسته از مذهب به عنوان یک ویژگی ضروری برای سلامت مطلوب نام برده اند. آنان گزارش کردند که در بررسی شان درباره ۱۵۵ مرد، فعالیت مذهبی درونی(مثل دعا، خواندن کتاب آسمانی) به طور معناداری با رضایت از زندگی، رابطه مثبت دارد. رابطه مثبت بین مذهب و بهزیستی روانی عمومی در طول پیوستار پیر شدن انسان آشکار است. هولت و جنکینز بر اهمیت مذهب برای افراد
مسن تأکید کردند و بر این امور اصرار ورزیدند که لازم است پیری شناسان نشان دهند که آگاهی بیشتر از مذهب، عامل مهم در بهبود سلامتی است. مطالعات دیگر به این نتیجه رسیده اند که اعتقادات و رفتارهای سنّتی مذهبی احتمالاً با بهزیستی در زندگی آینده رابطه دارند همچنین بوربانک و همکاران وی، اهمیت خوب پا به سن گذاشتن را از طریق مطالعه اهمیت مذهب در زندگی افراد مسن مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه قطعی رسید که مذهب در زمانی که امید انسان از همه جا قطع شده است به افراد مسن امید می دهد.
مذهب و بهداشت روان
رابطه بین مذهبی بودن افراد و بهداشت روانی در جمعیت های گوناگون گزارش شده است. نتایج این مطالعات حاکی از آن است که میزان شرکت در فعالیتهای مذهبی با افسردگی رابطه ای منفی (معکوس) دارد، به گونه ای که میزان افسردگی در بین کسانی که در آیین مذهبی شرکت می کنند، تقریبا نصف میزان آن در افرادی است که در این مراسم شرکت نمی کنند. همچنین استفاده زیاد از مذهب به عنوان یک سازوکار برای کنار آمدن، در دو نمونه مجزّا از افراد مبتلا به بیماری HIV منجر به بروز نشانگان کمتری از افسردگی و اضطراب گردید. مطالعه دیگری (میکلی، کارسون، و سوکن، ۱۹۹۵) این نظریه را مطرح می کند که مذهب می تواند تأثیری مثبت (مثل ترغیب افراد به همبستگی اجتماعی،کمک به ایجاد معنا در زندگی) یا منفی (پروراندن احساس گناه یا شرمساری بیش از حد در ذهن، به کاربردن مذهب به عنوان یک راه فرار از مواجه شدن با مشکلات زندگی) بر سلامت روانی داشته باشد. این پژوهش همچنین گزارش داد که افراد برخوردار از دین داری درونی سطح بالا، افسردگی و اضطراب کمتری دارند. این افراد همچنین سطوح بالایی از قوی بودن منطق، همدلی و رفتار اجتماعی انسجام یافته را به نمایش می گذارند.
مذهب و سلامت جسمی
مذهب می تواند از طریق افزایش توانایی افراد در حفظ بهزیستی کلی، به ویژه در بین افراد مسن، در محافظت از سلامت جسمی افراد سهیم باشد. مطالعه ای نشان می دهد خطر ابتلا به «آنفاکتوس میوکاردیال» (MI)در آزمودنی هایی که خود را «غیر مذهبی» توصیف می کنند، به طور معناداری بیش از احتمال آن در آزمودنی هایی است که خود را «مذهبی» توصیف می نمایند. و این عامل از عوامل دیگری که احتمال ایجاد این بیماری را باعث می شوند مستقل می باشد. بررسی دیگری نشان می دهد که فقدان توانایی و آرامش منبعث از مذهب در افرادی که تحت عمل جرّاحی باز و اختیاری قلب قرار گرفته اند مرگ و میر را بیشتر می کند. (آکسمن، فریمن و منهیمر، ۱۹۹۵)
میزان شرکت در فعالیتهای مذهبی با افسردگی رابطه ای منفی (معکوس) دارد، به گونه ای که میزان افسردگی در بین کسانی که در آیین مذهبی شرکت می کنند، تقریبا نصف میزان آن در افرادی است که در این مراسم شرکت نمی کنند.
سازوکارها
۱. دستگاه ایمنی بدن
دستگاه ایمنی بدن احتمالاً سازوکاری است که مذهب از طریق آن، در حفظ سلامت جسمانی مشارکت می کند. علی رغم قلّت پژوهش ها درباره تأثیر مذهب بر دستگاه ایمنی بدن، این پژوهش ها از لحاظ روش شناختی صحیح می باشند و نتایج جالب توجهی ارائه می دهند.
۲. حمایت اجتماعی بیشتر
توجه بیشتر به شعائر مذهبی، چون باعث افزایش (احتمالی) شبکه حمایت اجتماعی می شود، با سطح بالاتری از سلامت رابطه دارد. شعائر مذهبی غالبا به صورت جمعی و همراه دیگران انجام می شود. یک سنّت قدیمی تحقیق در زمینه اپیدمیولوژی اجتماعی سودمند بودن حمایت اجتماعی را نشان داده است. (هاوس، لندیس و آمبرسون، ۱۹۸۸) همچنین نشان داده شده که حمایت اجتماعی قادر است بر توانایی افراد در مقابله با بیماری های وخیم و بهبود یافتن از آن ها تأثیری قوی و مثبت بگذارد. (کوهن و ویلیس، ۱۹۸۵؛ تایلور، فالک، شاپتاو و لیچمن، ۱۹۸۶)
۳. ترس کمتر از مرگ
عموما مذاهب آسمانی درباره یک وجود دایمی و خشنود، پس از پایان حیات بر روی زمین، صحبت می کنند. به معنای دقیق کلمه، سازوکار دیگر در حلقه بین مذهب و سلامتی، ترس کاهش یافته ای از مرگ است که افراد مذهبی از خود نشان می دهند. مطالعات نشان می دهد که در ۷۵% از بیماران مورد مطالعه آنان، ترس از مرگ، منجر به عوارض شدید مربوط به پس از عمل جرّاحی گردید. پریسمن، لارسون، لیونز و هیونز در یک مطالعه موردی بر روی پیرمردانی که به دلیل ابتلا به سرطان مزمن حنجره تحت درمان قرار گرفتند شواهدی یافتند مبنی بر اینکه نبود اضطراب مرگ، که با اعتقاد به خدا تبیین می شود، در مقایسه با دیگر توانایی های کنار آمدن، نقش مهم تری در کاهش اضطراب جراحی ایفا می کند.
۴. رفتارهای مخاطره آمیز کمتر برای سلامتی
با این حال، عامل دیگر در ساز و کار پیونددهنده مذهب و سلامتی، احتمالاً این امر است که رفتار مذهبی، کمتر به رفتارهایی منجر می شود که در تقابل مستقیم با سلامتی می باشند. جارویس و نورثکات رفتار پیروان نُه مذهب بزرگ را مورد بازبینی قرار داده و به تفاوت های چشمگیری در زمینه کنترل های غیررفتاری در دو حوزه عمده دست یافتند. آنان دریافتند که مذهب خطر بیماری یا مرگ را به دو طریق کاهش می دهد:
۱. تجویز رفتاری که مانع از بیماری یا مرگ می شود، یا به درمان بیماری کمک می کند؛
۲. ممنوع کردن رفتاری که برای زندگی مضر است یا مانع درمان می شود.
وودز و ایرونسون (۱۹۹۹) در بررسی شان درباره نقش دین داری و معنویت در بیماران، گزارش کردند: بیمارانی که خود را «مذهبی» می دانستند، بیش از بیمارانی که خود را «مذهبی» توصیف نمی کردند، اعتقادات مذهبی را عامل سیگار نکشیدن، شراب نخوردن، و انتخاب غذاهای سالم ذکر می کردند.
سایت حوزه