همه ما پنهانی و در نهان با خداوند، دل گفته هایی با خدا داریم، کسی از آن خبر ندارد و خود می گوییم و خدا شنونده است. آن چه می آید بخشی هایی از گفتگوهای «من و شما» با خداست. اگر می دانید، مطلبی باید اضافه شود در نظرات این مطلب بگذارید تا اضافه شود.
گفتم: خستهام
گفت: لاتقنطوا من رحمه الله
از رحمت خدا نا امید نشید(زمر )
گفتم: انگار، مرا فراموش کرده ای!
گفت: فاذکرونی اذکرکم
منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره)
گفتم: تا کی باید صبر کرد؟
گفت: و ما یدریک لعل الساعه تکون قریبا
تو چه میدانی! شاید موعدش نزدیک باشد (احزاب)
گفتم: تو بزرگی و نزدیکیت برای منِِِ کوچک، خیلی دوره! تا آن موقع چه کار کنم؟
گفت: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
کاراهایی که به تو گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کند (یونس )
گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بندهات هستم و ظرف صبرم کوچک است… یک اشاره کنی تمامه!
گفت: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره )
گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل… اصلا چطور دلت میاد؟
گفت: ان الله بالناس لرئوف رحیم
خدا نسبت به همهی مردم – نسبت به همه – مهربان است (بقره )
گفتم: دلم گرفته
گفت: بفضل الله و برحمته فبذلک فلیفرحوا
(مردم به چی دلخوش کردن؟!) باید به فضل و رحمت خدا شاد باشند (یونس )
گفتم: اصلا بیخیال! توکلت علی الله
گفت: ان الله یحب المتوکلین
خدا آنهایی را که توکل میکنند دوست دارد (آل عمران )
گفتم: خیلی چاکریم!
ولی این بار، انگار گفتی: حواست را خوب جمع کن! یادت باشد که:
گفت: و من الناس من یعبد الله علی حرف فان اصابه خیر اطمأن به و ان اصابته فتنه انقلب علی وجهه خسر الدنیا و الآخره
بعضی از مردم خدا را فقط به زبان عبادت میکنند. اگه خیری به آنها برسد، امن و آرامش پیدا میکنند و اگر بلایی سرشان بیاید تا امتحان بشوند، رو گردان میشوند. خودشان تو دنیا و آخرت ضرر میکنند (حج )
گفتم: چقدر احساس تنهایی میکنم ؛
گفت: فانی قریب
من که نزدیکم (بقره )
گفتم: تو همیشه نزدیکی؛ من دورم… کاش میشد به تو نزدیک بشوم
گفت: و اذکر ربک فی نفسک تضرعا و خیفه و دون الجهر من القول بالغدو و الأصال
هر صبح و عصر، پروردگارت رو پیش خودت، با خوف و تضرع، و با صدای آهسته یاد کن (اعراف)
گفتم: این هم توفیق میخواهد!
گفت: ألا تحبون ان یغفرالله لکم
دوست ندارید خدا شما را ببخشد؟! (نور )
گفتم: معلومه که دوست دارم مرا ببخشی
گفت: و استغفروا ربکم ثم توبوا الیه
پس از خدا بخواهید شما را ببخشد و بعد توبه کنید (هود )
گفتم: با این همه گناه… آخر چه کاری میتوانم بکنم؟
گفت: الم یعلموا ان الله هو یقبل التوبه عن عباده
مگر نمیدانید خداست که توبه را از بندههایش قبول میکند؟! (توبه )
گفتم: دیگر روی توبه ندارم
گفت: الله العزیز العلیم غافر الذنب و قابل التوب
(ولی) خدا عزیزو دانا است، او آمرزندهی گناه هست و پذیرندهی توبه (غافر )
گفتم: با این همه گناه، برای کدام گناهم توبه کنم؟
گفت: ان الله یغفر الذنوب جمیعا
خدا همهی گناهها را میبخشد (زمر )
گفتم: یعنی اگر بازهم بیابم؟ بازهم مرا میبخشی؟
گفت: و من یغفر الذنوب الا الله
به جز خدا کیه که گناهان را ببخشد؟ (آل عمران)
گفتم: نمیدانم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم! آتشم میزند؛ ذوبم میکند؛ عاشق میشوم! … توبه میکنم
گفت: ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین
خدا هم توبهکنندهها و هم آنهایی که پاک هستند را دوست دارد (بقره)
ناخواسته گفتم: الهی و ربی من لی غیرک
گفت: الیس الله بکاف عبده
خدا برای بندهاش کافی نیست؟ (زمر)
گفتم: در برابر این همه مهربانیت چه کار میتوانم بکنم؟
گفت:یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکرا کثیرا و سبحوه بکره و اصیلا هو الذی یصلی علیکم و ملائکته لیخرجکم من الظلمت الی النور و کان بالمؤمنین رحیما
ای مؤمنین! خدا را زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید. او کسی هست که خودش و فرشتههایش بر شما درود و رحمت میفرستند تا شما را از تاریکیها به سوی روشنایی بیرون بیاورند. خدا نسبت به مؤمنین مهربان است. (احزاب)
گفتم: هیچ کسی نمیداند تو دلم چه میگذرد
گفت: ان الله یحول بین المرء و قلبه
خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال )
گفتم: غیر از تو کسی را ندارم
گفت : نحن اقرب الیه من حبل الورید
ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم
گفت : …
گفت : …
* * *