در دوران خلافت مامون عباسى آشفتگىهاى سیاسى و امنیتى آن چنان بالا گرفته بود که مامون را به شدت نگران ساخت. زیرا پى آمدهاى کشته شدن امین و شورشهاى پىدرپى گروههاى مختلف، فساد و غارت اموال مسلمانان توسط گروهى وابسته به عباسیان و ظلم و فشار بیش از حد بر قاطبه مردم، پیوسته به جو پرالتهاب دامن مىزد.
بدینجهت مامون مدتها در پى چارهجویى و گشودن گره کار بود تا به این نتیجه رسید که براى مسلط شدن بر اوضاع کشور و خواباندن بسیارى از فتنهها و شورشها، از چهره پاک و مقدس امام رضا علیه السلام آن هم به طرز ماهرانهاى استفاده کند. با دعوت کردن از امام و جلب او به مرو مساله خلافت و ولایتعهدى را به آن حضرت پیشنهاد نمود.
از این روى عدهاى را به مدینه فرستاد و از امام دعوت رسمى به عمل آورد. اما حضرت چون مىدانست که مامون در پى تحقق اهداف خود است دعوت او را رد کرد و به هیچ وجه حاضر به رفتن نشد اما با اصرار و پافشارى نمایندگان اعزامى مامون، حضرت از روى ناچارى و اکراه مدینه را به قصد مرو ترک کرد.
مامون از همان ابتدا به ویژه پس از تحمیل ولایتعهدى با امام دوگانه برخورد مىکرد. در این جا اگرچه برخى آگاهانه یا از روى ناآگاهى به طرفدارى از حکومت بنىعباس و مامون مىخواهند وى را فردى مخلص و مؤمن و معتقد به امام علیه السلام معرفى کنند و مساله پیشنهاد و واگذارى ولایتعهدى را به على بن موسى الرضا علیهما السلام نشانه ایمان و ارادتش بدانند اما غافل از آن که این حرکت مرموزانه و خائنانه نه تنها به امام علیه السلام خدمت نبود، بلکه با تحقق بخشى از اهداف شوم خود، زمینه شهادت آن حضرت را نیز فراهم ساخت.
دلیل این مدعا همان برخوردهاى دوگانهاش بود که پس از این جریان از خود نشان داد و در تاریخ به گوشههایى از آن اشاره شده است. و ما نیز در این نوشتار کوتاه دوازده مورد از همان برخوردها را جمعآورى کرده، تقدیم شیفتگان امام علیه السلام مىنماییم. به این امید که گامى در جهت تبیین مظلومیت امام رضا علیه السلام و شناساندن چهره مامون باشد.