دسته بندی :اشعار

13 مقاله

شعر مناجات با خدا ـ ماه مبارک رمضان

آغاز می‌کنم سخنم را به یاحسین در می‌زنم به خانه‌ی معبود با حسین کاری به خاطر رمضانم نکرده ام اما گرفت دست تهیِ مرا  حسین ما روزه دارها همه یاد لب تواییم ای تشنه لب‌تر از همه‌ی تشنه‌ها حسین آخر مرا برای خودش می‌خرد شبی من میشوم مسافر کرببلا… حسین

گل عفاف(4)

گل عفاف(۴)

وسوسهٔ گناه دزدان عفاف، از دیوار کوتاه بدحجابی و بی‌حجابی، راحت‌تر به حریم کرامت زنان و دختران دستبرد می‌زنند اما زنان باحجاب چون در سنگر حفاظتی عفاف و پوشش‌اند، از این گونه تعرض‌ها و وسوسه‌های شیطانی مصون‌ترند. خوشا آنان که با پوشش و حجاب، محیط را هم برای خودشان ایمن

گل عفاف (2)

گل عفاف (۲)

دژ کرامت هیچ کس به اسم آزادی، دیوار خانه‌اش را برنمی‌دارد و در حیاطش را باز نمی‌گذارد. چون ممکن است دزدی رخنه کند و اموالش را به یغما ببرد. حجاب، دیواری است که راه را بر دزد عفاف می‌بندد و زن را در دژ کرامت مصون می‌سازد. این دیوار را

اشعار حجاب (11)

اشعار حجاب (۱۱)

من از نجابت گل‌های لاله ساده‌ترم شبیه پاکی لبخند مادرم…. پدرم  پدر که آمده از کربلا و سوغاتی‌ اش حریر چادری ساده‌ایست روی سرم هبوط کرد شبی که فرشته باران بود و من که خیس عروجم که غرق بال و پرم  چقدر خاطره تعریف می‌کند مادر چه نرم دست مرا می‌گرفت

گل عفاف

گل عفاف

بوییدن عطر و گل، روح را آرامش و دل و جان را نشاط می‌بخشد. عفونت مرداب و لجن‌‌زار و لاشه هم، آزار دهنده و نفرت‌‌آور است. هر یک از این «گلبرگ»ها عطر خاصّ خود را دارد. رایحه گلبرگ‌ها روح‌پرور است و شمیم آنها، مشام جان را نوازش می‌دهد. مخاطب این

اشعار حجاب (10)

اشعار حجاب (۱۰)

رخت زیبای آسمانی را خواهرم با غرور بر سر کن نه خجالت بکش نه غمگین باش چادرت ارزش است باور کن بوی  ِ زهرا و مریم و هاجر از پر ِ چادرت سرازیر است بشکند آن قلم که بنویسد: “دِمُدِه گشت و دست و پا گیر” است توی بال  ِ

اشعار حجاب (9)

اشعار حجاب (۹)

این زمهریر فصل شکوفایی تو نیست چیزی بجز تراکم تنهایی تو نیست با صدهزار جلوه برون آمدی، ولی چشمی برای دیدن زیبایی تو نیست یک تن از این جماعت ابن السلامها مجنون یک کرشمه لیلایی تو نیست نامردها بغیر تنت را نخواستند با قیمتی که خرج تن آرایی تو نیست!

اشعار حجاب (8)

اشعار حجاب (۸)

نشانم می دهد چادر حیا را  شرف را عصمت جانان ما را  چنان زیبا نموده روی او را   نمی بینی برویش جز صفا را  تو داری مقنعه ای ماه رعنا   بود زیباتر از تاج زلیخا  حیا را او به رخسارت نشانده   صفای دیگری را کرده بر پا

اشعار حجاب (7)

اشعار حجاب (۷)

کسی که در قفس غرب استحاله شود  به پنجه هوس غربیان مچاله شود در خیابان چهره آرایش مکن  از جوانان سلب آسایش مکن زلف خود از روسری بیرون مریز  در مسیر چشم‌ها افسون مریز یاد کن از آتش روز معاد  طره گیسو مده در دست باد خواهرم دیگر تو کودک

اشعار حجاب (6)

اشعار حجاب (۶)

در کلاس حفظ تقوی و شرف  دختران درند و چادر چون صدف بهترین سرمایه زن چادر است زانکه زن را زینت زن چادر است چادر از بهر زنان الزامی است  بهر زن بی چادری ناکامی است حفظ چادر  در سرای اقتدار دختران را هست تاج افتخار حفظ چادر حفظ دین

اشعار حجاب (5)

اشعار حجاب (۵)

در خیابان چهره آرایش مکن از جوانان سلب آسایش مکن زلف خود از روسری بیرون مریز در مسیر چشم ها افسون مریز یاد کن از آتش روز معاد طره ی گیسو مده بر دست باد  خواهرم دیگر تو کودک نیستی فاشتر گویم عروسک نیستی خواهر من این لباس تنگ چیست

اشعار حجاب (4)

اشعار حجاب (۴)

چو غنچه رو بپوش از چشم طماع هوسرانان وگرنه جز صباحی چند نباشی در فرح زائی  تا که مهتاب زیبا رخ نپوشد پرده شب را کجا در صبح پیروزی ببیند روز پیدائی برون از کیسه چون در شد کمینش دزد چادر زد خیال شوم دارد او از این توصیف زیبائی

اشعار حجاب (3)

اشعار حجاب (۳)

چادر زن تاج سلطانی بود حافظش از شر شیطانی بود چادر زن برهوس غالب شود عزت زن را زحق طالب شود چادر زن کیمیای غیرت است  چون نشان غیرت ملیت است از برون شرح درونی می‌دهد خشم دشمن را فزونی می‌دهد صرفه دارد بهر زن در اقتصاد صرفه‌اش باشد عیان

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید