گل نـرگـس
آهای آقا… آهای خانوم… یه شاخه گل ازم بخر… از همه نوع، از همه رنگ، هرچی دلت میخواد ببر… این یکی یاسه بخدا… به رنگ و روش نگاه نکن… تمومه یاسا سفیدن… این یکی رنگ نیلوفر… این گل سرخ نازنین… […]
آهای آقا… آهای خانوم… یه شاخه گل ازم بخر… از همه نوع، از همه رنگ، هرچی دلت میخواد ببر… این یکی یاسه بخدا… به رنگ و روش نگاه نکن… تمومه یاسا سفیدن… این یکی رنگ نیلوفر… این گل سرخ نازنین… […]
على علیه السلام فرمود: خدا پیغمبرش را در زمان انقطاع پیامبران و اختلاف مردم فرستاد، به وسیله او رسالت تمام شد و وحى خاتمه یافت.(۱)حضرت على علیه السلام فرمود: پدر و مادرم به فدایت یا رسول الله! بواسطه مرگ تو
فرق میان امام ، نبى و رسول ادامه مطلب
مرحوم آیه اللّه حاج شیخ مرتضى حائرى مى نویسد: «آقاى حاج شیخ عبداللّه مهرجردى از وعاظ مشهور خراسان است و من متجاوز از چهل سال است که ایشان را خوب مى شناسم; انسان فاضل و با محبتى است. او گفت:
نجات از چنگ مأموران رضاخان پهلوى ادامه مطلب
جوانى مى گوید: «منزلى خریدم، امّا مى دانستم که براى اداى تمام پول خانه توانایى ندارم و خداوند باید به من کمک کند. شب چهارشنبه که به مسجد جمکران مشرف شدم، بعد از نماز تحیّت دعا کردم و گفتم: آقا
برادرى دانشجو مى گوید: «حدود سه سال بود که سردرد عجیبى داشتم. ابتدا درد از ناحیه گیجگاه شروع شده و سپس تمام سر، پیشانى، چشم ها و حتى دلم را فرا مى گرفت. شب و روز آسایش نداشتم. مدتى بعد
شفاى ناراحتى اعصاب و روان ادامه مطلب
یکى از خدمه جمکران مى گوید: «یک روز قبل از عاشوراى حسینى در مسجد جمکران مشغول قدم زدن بودم. مسجد بسیار خلوت بود. ناگهان متوجه مردى شدم که بسیار هیجان زده بود و به هر یک از خدّام که مى
شفاى مفلوج و سفارش به دعاى فرج ادامه مطلب
جوان مى گوید: «به دلیل مسمومیّت، چند روزى در بیمارستان نمازى شیراز بى هوش بودم. پزشکان از مداواى من قطع امید کرده بودند. برادرم که در آن لحظات کنار تخت من بود، مى گفت: دیدم که خط صافى روى صفحه
شفاى مسموم در حال مرگ ادامه مطلب
یکى از خدام حضرت رضا(علیه السلام) مى گوید: «براى کشیدن دندان، پیش دکتر رفتم. دکتر گفت: غده اى کنار زبان شما است که باید عمل شود. من موافقت کردم، امّا پس از عمل، لال شدم و قادر به حرف زدن
این جانب «ع ـ م» فرزند حسین، ساکن شاهرود، در اثر اصابت ضربه اى به جمجمه ام بى هوش شدم و به بیمارستان منتقل و بعد از ۴۸ ساعت به منزل انتقال یافتم; در حالى که در اثر آن ضربه،
شفاى کسى که لال شده بود ادامه مطلب
«سال ها پیش که به مسجد جمکران مشرف مى شدم از حاجى خلیل قهوه چى که در آن زمان خادم مسجد جمکران بود، شنیده بودم که فردى به نام حسین آقا، مهندس برنامه و بودجه با هدایت آقاى حاج خلج
شفاى ضایعه نخاع کمر ادامه مطلب
برادر «ح» مى گوید: «غروب ماه مبارک رمضان، موقع افطار بود که بر اثر انفجار ترقه، آتش سوزى مهیبى رخ داد و دو برادرم سوختند; محمّد رضا ۶۵% و مجتبى ۳۵% . آنها را در بیمارستان سوانح و سوختگى شهید