متون ادبي امام زمان (ع)

امروز امير در ميخانه تويي، تو

امروز امیر در میخانه تویی، تو

اللهم اعزه به، وانصره وانتصر به، وانصره نصرا عزیزا، وافتح له فتحا یسیرا، واجعل له من لدنک سلطانا نصیرا. اللهم اظهر به دینک و سنه نبیک، حتی لا یستخفی بشی ء من الحق مخافه احد من الخلق خدایا! زمین از

امروز امیر در میخانه تویی، تو ادامه مطلب

اي غايب هميشه حاضر

ای غایب همیشه حاضر

تو در پشت کدامین رنگینکمان پنهان شدهای که هیچ تلألؤ خیره کنندهای نمیتواند پیدایت کند؟ تو همچون رعد، بر سجاده برق، نماز میخوانی که اثرش همچون صاعقه، آرزوی دیدار عاشقانت را به خاکستر تبدیل می کند. تو انعکاس کدامین صفت

ای غایب همیشه حاضر ادامه مطلب

اي حبيب من

ای حبیب من

بابی انت و امی یا آل المصطفی انی مؤمن بولایتکم معتقد لامامتکم مقر بخلافتکم دیشب به سیل اشک ره خواب می زدم نقشی به یاد خط تو بر آب می زدم مولای من! از گذشتگان هر که خبر دار می

ای حبیب من ادامه مطلب

اي بهار دلها

ای بهار دلها

سلام بر آل یاسین، سلام بر مهدی امتها و جامع تمام کلمات وحی الهی. سلام بر آنکه شمشیر برکشیده و ماه تابان و نور درخشان است. سلام بر آفتاب شب ظلمانی جهان و قرص ماه ایمان. سلام بر بهار مردمان

ای بهار دلها ادامه مطلب

آقاي ما!

آقای ما!

در عبور از گذر لحظه ها، در تپش مدام زمین و نگاه زهرآلود زمان، دستهای ما تو را می طلبد یا مولا! مهر در سراشیب جاده ی عمل زیر چرخهای سنگین ستم له میشود در نبودت! تو ما را رها

آقای ما! ادامه مطلب

خود خودِ عشق

خود خودِ عشق

نمی دانم چه خطابت کنم؟ بهار، حضور، وعده عشق، پایان انتظار، قائم زمان یا اصلاً خود خودِ عشق؛ پس سلام، سلامی با یک دنیا انتظار و نیاز، یک بغل احساس پاک با تو بودن. سلام بر تو ای عشق جاودان،

خود خودِ عشق ادامه مطلب

نسل انتظار

نسل انتظار

بی تو در بیابان بی کسی، چشم هایمان را به تموج انتظار سپرده ایم و آمدنت را به دردمندی دل هامان مژدگانی می دهیم تا پژمردگی برگ ها را نبینیم و در گریه می خندیم تا باغ و بهار، هم

نسل انتظار ادامه مطلب

حديث نياز

حدیث نیاز

یا اباصالح المهدی، ادرکنی و لا تهلکنی ای مهدی محمد، صلی الله علیه وآله! هر دو یادگار رسول، صلی الله علیه وآله، مگر جز تو بودند؟ قرآن ناطق «تویی » و عترت باقی هم، تنها «تو». کنون چه شده ست

حدیث نیاز ادامه مطلب

چند ندبه تا جمعه آمدنت فاصله است؟

چند ندبه تا جمعه آمدنت فاصله است؟

با لحن کدام آفتاب؛ با صدای کدام پروانه؛ با آواز کدام سنگ؛ با ترانه کدام باران؛ ویرانی همواره مان را فریاد بزنیم؟ ای دور از دسترسِ نزدیک! ای سخاوت هر روزه زمین! که نماز مهربانی ات را ستاره ها، هزار

چند ندبه تا جمعه آمدنت فاصله است؟ ادامه مطلب

كرانه غيبت

کرانه غیبت

همراه با نخستین فوج پرستوها که از فلات پیامبران می آیند و نخستین دسته کبوتران که زادگاهشان ییلاق های زیتون است ، آمده ام محبوب من ! و بالهایم شکستگانند … پرهای قفس دیده دیدارم محبوبم ، از اسارت میله

کرانه غیبت ادامه مطلب

فرزند لافتي! صداي گامهايت را مي شنوم

فرزند لافتی! صدای گامهایت را می شنوم

چشمم به در سیاه شد اما نیامدی زیباترین شکوفه بستان احمدی گوشم به زنگ و دیده به در، غرق انتظار خواهند ماند، تا که بگویند آمدی اگر مُهر انتظار را بر قلبهایمان حک نکرده بودند، اگر غزل انتظار را از

فرزند لافتی! صدای گامهایت را می شنوم ادامه مطلب

به بالا بروید