کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: دکتر فرهنگ
عنوان: روش های برنده برنده بازی کردن (برای هم آینه باشیم ۲)
- چگونه میتوانیم برای هم آینه باشیم؟
- یکی از ویژگی های آینه این است که روز و شب نمی شناسد.
اگر شما نیمه شب بروید سراغ آینه، آینه میگوید: الان نیمه شب است؛ وقت بدی آمدی، الان تو را نشان نمیدهم؟!
شب خوابیدیم یا میخواهیم بخوابیم؛ خانم به همسرش میگوید: عزیزم یه حرف مهم میخواهم بهت بزنم
آقا میگوید: خوابم می آید.
خانم میگوید: ولی حرفی دارم که خیلی اذیتم میکند. فقط دو دقیقه گوش بده!
آقا میگوید: دوباره شب شد، یادِ حرفهایت افتادی!
اما آینه زمان نمی شناسد.
- آینه رو در دسترس قرار میدهند.
آینه را جایی میگذاریم که مدام بتوانیم خودمان رو در آن نگاه کنیم.
کدام ما آینه را در پشتِ بام نصب کردیم؟!!که روزی یک بار برویم بالا تو آینه خودمان را ببینیم.
آیا ما در دسترس همسرمان هستیم؟
می آیند به من میگویند: آقای فرهنگ هشت ماهِ که من و همسرم با هم هیچ حرفی نزدیم؛ به جز حرف های روزمره مثل: بیا شام! یا مثل: امروز بابات زنگ زده بود.
- آینه خسته نمیشود.
اگر من هزار بار بروم جلوی آینه و هزار بار یقه ام کج باشد دوباره به من میگوید: که یک یقه ات کج است و یک یقه ات صاف است.
دو زن و شوهر دارند طلاق میگیرند؛ میپرسم چرا؟!
میگوید: خسته شدم ازش خسته ام کرده.
- آینه وقتی بشکند چه اتفاقی رُخ خواهد داد؟!
وقتی یک شیشه ای میشکند، بچه های آن خانه میدوند سمت شیشه ها وپایشان زخمی و خون آلود میشود.
اگر ما در خانه وجود آینه ای هم را شکستیم، اگر من سرِ همسرم داد و بیداد کردم و جلوی بچه ها شخصیتش را خرد کردم؛ اولین روح و روانی که زخمی و خون آلود میشود، روح و روان بچه های همین خانه است.
* وقتی جلوی آینه می ایستی، اگر روبرویش مشت گره کنی؛ یک نفر رو بروی تو مشت گره کرده.
وقتی روبروی آینه آغوش باز میکنی؛ یکی برای تو آغوش باز میکند.
آینه به تو میگوید: اتفاقاتی که در زندگی تو می افتد، انعکاس و بازتاب رفتار های خودِ تو است.
* وقتی دو آینه را روبروی هم بگذارید، هر چیزی وسط این دو آینه باشد، بی نهایت تکرار میشود.
اگر من آینه باشم و همسرم نیز آینه باشد و این وسط عشق بگذاریم، بی نهایت عشق را تکثیر میکنیم.
اگر این وسط تنفر بگذاریم، بی نهایت تنفر را تکرار و تکثیر میکنیم.
* داخل پیرایشگاه های مردانه و در آرایشگاه های زنانه یک آینه بزرگتر، برای پشت سر گذاشته اند، تا شما بین دو آینه قرار بگیرید و پشتتان را ببینید.
اگه من آینه همسرم باشم و همسرم آینه من باشد؛ پشت سری هایمان را بهم نشان میدهیم.
- به مثال زیر توجه کنید:
من سرِ کار هستم و همسرم خانه است.
مادرم زنگ میزند خانه و به همسرم از من گلایه میکند.
میگوید: پسرم چهار ماهه به من سر نزده. من از او چی میخواهم؟! گفتم برای من خانه بخره؟!! گفتم برای من برنج و گوشت و… بخره؟!!! فقط همین که زنگ بزند به من حال مرا بپرسد؛ بگوید: مادر قربانت بروم دلم برایت تنگ شده. همین برای من یک دنیاست.
من عصر می آیم خانه؛ همسرم قربان صدقه ام میرود، شانه ام را ماساژ میدهد.
میگوید : عزیزم، مادرت زنگ زده بود؛ گفت: دلش برایت تنگ شده.
با تلفن شماره مادرم رو میگیرد و گوشی را میدهد به من تا با او صحبت کنم. اگر آینه باشیم، پشت سری ها را هم به هم نشان میدهیم