کلیپ
پادکست
متن
بسمالله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد قرائتی
عنوان: گذر عمر
انسان نرخش چقدر است؟
شما میتوانی بگویی خانهام یا ماشینم را میفروشم، اما نمیتوانی بگویی عمرم را نمیفروشم! چون نمیتوانی جلوی از بین رفتنش را بگیری! هر لحظه دارد از عمر ما کم میشود و مثل یخ آب میشود. آب شدن ممنوع نمیشود، بخواهیم و نخواهیم یخ آب میشود.
انسان نرخ عمرش چقدر است و چقدر میتواند رشد کند. آیا میتوانیم با نرخ محدود معامله کنیم؟ یا با بینهایت قابل معامله است؟
نرخ انسان با مادیات نیست!
چون اگر مادیات بود، مثل خوراک، خب گاو بیشتر از ما میخورد، دیگر چیزی نیاز به پوست کندن نداشت، ظرفی را نمیشست، مسئولیت غذایی نداشت، مثل گاو راحت میخورد و اگر میخواستیم اینطور باشیم و فقط بخوریم که گاو بودیم!
مثلاً اگر با مادیات میشد نرخ داد میگفت میشود پرواز کرد خب آیا خلبانان بیشتر پرواز میکنند یا گنجشکان؟ پرواز مال پرندگان است.
اگر ارزش انسان به لذت جنسی بود، مرغ و خروس که بیشتر لذت جنسی میبرند. ازدواج هم نمیخواهند، ترسولرز و اینها هم ندارند، دوربین مخفی و هیچی دیگر نمیخواهند.
اگر ارزش انسان به لباس بود که بعضی جانوران لباسهایی دارند بسیار پرارزش، مثل پوست گوزن و … که خیلی گران و حتی بعضی دمش را چندسانتی قیچی میکنند و پشت یقه میزنند و با آن پز میدهند که ببینند از چه هست و… تعجب میکنم بعضیها به پشم مینازند و میگویند نخ نیستها پشم هست.
ما دلمان به چه خوش است؟
قدر خودمان را داشته باشیم چه جوهری هستیم. ما میتوانیم یاران حضرت مهدی باشیم و خداوند هیچ فرقی هم بین آدمها قرار نداده است.
مثلاً یک چوپانی گوسفندهایش را گمکرده بود. آمد گوسفندهایش را پیدا کند، گفت برویم شهر، شاید پیدا شدند. عدهای آمده بودند نزد پیامبر و به پیغمبر گفتند یک رهبر به ما بده تا با طاغوت زمانمان بجنگیم. فرمود همین چوپان. این چوپان است و لیاقت رهبری دارد. گفتند جیبش خالی است حضرت فرمودند رهبر باید دو چیز داشته باشد زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ یکی عقل و تدبیر و یکی بازوی رزمندگی، یعنی هم مغزش طراح خوبی است و هم بازویش برای رزمندگی قوی است، شما چهکار به جیبش دارید؟
گاهی هم خدا دست میگذارد بر روی یک زن و میگوید باید از این خانم یاد بگیرید. یعنی الگوی همه زنها و مردها یک خانم است و آن زن فرعون است ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ مگر چه کرده بود؟ در کاخ زندگی کرده بود، اما جذب کاخ نشد. شکنجهها و جایزههای فرعون را دید، اما نه جذب جایزههایش شد و نه از شکنجههایش ترسید.
ما پیغمبرانی داریم که در کاخ بزرگ شدند، یکی حضرت موسی بود که فرعون این جعبه را گرفت خواست بکشدش خانمش گفت نکش بشود بچه خودمان بنابراین در کاخ بزرگ شدند.