کلیپ
پادکست
متن
بسم الله الرحمن الرحیم
کارشناس: استاد عالی
عنوان: آرامش در خانواده، قسمت چهل و هشت، دیگران را با اخلاق خوش، جذب کنید
ما شیعه و پیرو پیغمبر و اهل بیتی هستیم که سَمبُل خوش اخلاقی و رفتار درست و معاشرت زیبایی بودند که با اطرافیان داشتند.
پیغمبر و اهل بیت (ع) با اخلاق خوبشان دیگران را به دین اسلام جذب کردند.
پیغمبر اکرم (ص) از کوچه ای عبور می کردند و یک مرد یهودی همیشه بر سر حضرت زباله می ریختند. حضرت خودشان را همیشه می تکاندند و لباسشان را تمیز می کردند و به مسیر ادامه می دادند.
چند روزی گذشت و از مرد یهودی خبری نشد. پیغمبر جویای او شد، گفتند که مریض شده است.
حضرت فرمودند که به عیادت او می رویم.
وقتی خبر به مرد یهودی رسید از خجالت رو انداز خودش را به صورتش کشید.
زمانی که پیغمبر اکرم (ص) وارد شدند مرد یهودی گفت: به من راه مسلمان شدن را بیاموزید تا بتوانم رو انداز را بردارم این اخلاقی که شما دارید عادی نیست و اخلاق انبیاء است و شما بی تردید حق هستید.
مرحوم مجلسی در بحارالانوار نقل می کند که امام حسن مجتبی (ع) یک همسایه یهودی داشتند. چاه فاضلاب این یهودی نشت پیدا کرده بود و به منزل امام حسن سرایت کرده بود. یعنی دیوار منزل حضرت خیس شده شود. چون همسایه دیوار به دیوار بودند.
روزی همسر این یهودی به منزل امام می آیند و این وضع را می بینند. به همسرش می گوید. مرد یهودی نزد امام می آید و از او عذرخواهی می کند و از امام می پرسد که چرا به او خبر نداده است که این مشکل را حل کند؟
امام حسن مجتبی (ع) فرمودند: پدربزرگم رسول الله به ما سفارش کرده است که به همسایه اکرام و احسان کنیم. و در ادامه به مرد یهودی می فرمایند : ما نخواستیم که شما به زحمت بیفتید.
در روایات هست که این مرد یهودی با همین اخلاق نیکو مسلمان شد.
با همین اخلاق خوش می توانیم حق را به خیلی از انسان ها نشان بدهیم.
اگر حتی یکی از اخلاق ها و رفتارهای اهل بیت (ع) را در زندگی خودمان ساری و جاری کنیم یعنی به آن عادت کنیم
مثل: سلام کردن پیغمبر به همه، تمیز بودن پیامبر اکرم (ص)، عطر زدن و مسواک زدن پیغمبر، اخلاق خوب اهل بیت در منزل و…
پیامبر اعظم (ص):
خَیْرُکُمْ خَیْرُکُمْ لِأَهْلِهِ وَ أَنَا خَیْرُکُمْ لِأَهْلِی: بهترین شما، بهترینتان نسبت به خانوادهاش است، و من بهترین شما نسبت به خانواده هستم. (مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۵)
در رفتارها و کارهایمان خدا را در نظر بگیریم.
آشیخ مرتضی زاهد که از خوبان تهران بود. شبی دیر به منزل آمد. در کوچه که می آمد متوجه شد که لامپ های خانه خاموش است و اهل منزل خواب هستند.
تصمیم گرفت برای اینکه مزاحم نشود و حق آنها را ضایع نکند، تا صبح در کوچه بماند. عبا را دور خودش کشید و جلوی درب نشست.
امام زمان عج به خواب اهل منزل ایشان رفتند و به آنها گفتند که بلند بشوید، شیخ مرتضی جلو در منتظر است.
اگر امام زمان عج به خواب آنها نمی رفتند شیخ مرتضی تا صبح آنجا می ماندند.