دانلود
تنها و تنها “هستی” بود و هستی از “نیستی” سراغی نداشت، پس نیستی را هستی بخشید. آن هنگام که هستی “سودای زیستن” یافت، خود را نواخت تا همه “نغمه” شد و آن گاه به خود “میل” کرد تا “احساس” را آفرید. احساس خود را فریاد کرد، پس “شادی” و “غم” را برنمود و خندید و گریست.