دسته بندی :بلبل

2 مقاله

اشعار عاشقانه حافظ شیرازی

اشعار عاشقانه حافظ شیرازی

فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش جای آن است که خون موج زند در دل لعل زین تغابن که خزف می‌شکند بازارش بلبل از

طنز 18

طنز ۱۸

بلبلیش که بلبلی صدای خوبی داشت. وقتی می‌خواند لذت می‌بردیم، اما وانمود می‌کردیم که دوست نداریم او بخواند و می‌گفتیم: «از صدات خوشت می‌آد؟ برو بیرون چادر. آن طرف خاکریز برای سربازهای عراقی بخوان!» و او می‌گفت: «چه‌قدر بنده‌ی ناشکری هستید. مثل بلبل برایتان می‌خوانم، آن‌وقت شما این حرف‌ها را

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید
اسکرول به بالا