لطیفههای بانمک برای کودکان!
جوراب های لنگه به لنگه یک همسایه دلسوز دختر کوچولویی را که به مدرسه می رفت، متوقف ساخت و گفت: کوچولو! عجب جوراب های عجیبی به پا کرده ای، یک لنگه قرمز و یک لنگه آبی! دختر کوچولو با صدای بچه گانه اش گفت: عجیب تر این که یک جفت