دسته بندی :روضه

3 مقاله

از سرخ و سیاه این حکایت

از سرخ و سیاه این حکایت

در این نوشته که خوانش چند حکایت تاریخی است، تلاش داریم زشتی‌ها و زیبایی‌های برخی از نگرش‌های سطحی و عوامانه یا متعالی و خردمندانه درباره قیام الهی امام حسین(ع) را ترسیم کنیم و قضاوت نهایی را به عهده خوانندگان موشکاف و نکته‌سنج بگذاریم: با اشک، روضه عطش می‌خواند قصه وفاداری

چنین کنند بزرگان

چنین کنند بزرگان

چنین کنند بزرگان مجید عیوضی غم مقدس کربلا را باید در نگاه عالمان وارسته خواند و شیوه ماتم را باید که از سیره آنان آموخت. این سطرها راوی ارادت این بزرگان است: اسباب گشایش آیت‌الله قاضی: در مستحبات عزاداری و زیارت سیدالشهدا مسامحه ننمایید و روضه هفتگی ولو دو سه‌نفره

مردي كه دست هايش را باز كرد ...

مردی که دست هایش را باز کرد …

امام تازه تکبیر گفته بودند که تیر به پاهای سعید خورد. ایستاده بود پیش رو و دست ها را دو طرف تن باز کرده بود. «به خدا قسم اگر بگذارم به حسین در نماز تیر بزنید.» حمد می خواندند که تیر به شکمش خورد. رکوع رفته بودند که دست هایش،

اشتراک گذاری این صفحه در :
ما را در رسانه های اجتماعی دنبال کنید