
کل کل شاعر زن و مرد
شاعر زن میگه : به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید ! برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید ! مرا شکل طاووس کرد و تورا
3 مقاله
شاعر زن میگه : به نام خدایی که زن آفرید / حکیمانه امثال ِ من آفرید خدایی که اول تو را از لجن / و بعداً مرا از لجن آفرید ! برای من انواع گیسو و موی / برای تو قدری چمن آفرید ! مرا شکل طاووس کرد و تورا
زنی دارم، فلک تایش ندیده/ زدستش هوش وعقل من رمیده زرُخسارش نگو رحمت به شادی/ زرفتارش دل و قلبم دریده همه در خواب و در خرناس باشد/ که از خرناس او خوابم پریده اگر صد من عسل ریزی به رویش/ نشاید خوردنش این ورپریده زبس سنگین و چاق است هیکل
روزی به رهی مرا گذر بود خوابیده به ره جناب خر بود از خر تو نگو که چون گهر بود چون صاحب دانش و هنر بود گفتم که جناب در چه حالی؟ فرمود که وضع باشد عالی گفتم که بیا خری رها کن آدم شو و بعد از این صفاکن